هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ندامت خود از اسلام و گرایش به عشق و میگساری سخن می‌گوید. او از سفرهای روحانی خود به کعبه و بازگشت پشیمان از آن یاد می‌کند و عشق و میخانه را برمی‌گزیند. همچنین، از استقامت در راه عشق و پذیرش تیرهای ملامت سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که تنها کسانی که نشان عشق را بر پیشانی دارند، در روز قیامت آزاد خواهند بود.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عرفانی پیچیده، اشاره به میگساری و ندامت از دین است که برای درک عمیق‌تر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند «خوردن خون» و «تیر ملامت» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۲۷۱

هر کرا بینی بکیش خویش دارد استقامت
ای مسلمانان من از اسلام خود دارم ندامت

چون قمر گرچه سریع السیرم اندر دور ادیان
چون زحل بر آسمان عشق دارم استقامت

بس سفر کردم بکعبه باز گردیدم پشیمان
ای خوشا آن روز کافکندم بمیخانه اقامت

خورد خونم روز سی روز و بفتوی تو ساقی
من خورم خونش بیکشب مرحبا از این غرامت

رهروان اندر طریق عشق سر دادند خوشدل
گو سر خود گیرو بگذر ایکه میجوئی سلامت

ای حریف شخ کمان عشق هان مردش نخوانی
هر که رو گرداند در میدانت از تیر ملامت

لاجرم آشفته آزاد است از آتش بمحشر
هر که از داغ علی دارد بپیشانی علامت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.