هوش مصنوعی: این شعر از رعنا غزال، بهار و زیبایی‌های آن را توصیف می‌کند. شاعر از گل‌ها، نسیم خوشبو، و می‌نوشی به عنوان نمادهای شادی و زندگی یاد می‌کند. همچنین، او به گذر عمر و بی‌اعتباری دنیا اشاره می‌کند و مخاطب را به لذت بردن از لحظه و رها کردن تعلقات دنیوی دعوت می‌نماید. در پایان، نوروز را به عنوان نماد فیروزی و شادی می‌ستاید.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند گذر عمر و بی‌اعتباری دنیا است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به می‌نوشی دارد که مناسب گروه‌های سنی پایین نیست.

شمارهٔ ۲۷۷

رعنا غزالم فصل بهار است
مشکوی گلزار رشگ تتار است

تا کی چو نرگس مخمور باشی
در جام لاله می خوشگوار است

بر عمر رفته افسوس تا چند
عید نو آمد عمر دو بار است

ابرست و ژاله باغ است و لاله
این میفروش و آن میگسار است

گل پادشه وار بنشسته بر تخت
شد آن که گفتی شوکت به خار است

خوشبو نسیمی آمد زبستان
گوئی بر آتش عود قمار است

ساقی زدوری کن عمر تازه
کاین دور دوران بی اعتبار است

از جم چه جوئی جام می آورد
زر یا سفالین زو یادگار است

در کش پیاپی جام لبالب
دوران نگوئی بر یک مدار است

از جان فرو شو رنگ تعلق
کاین گرد هستی در ره غبار است

نوروز آمد فیروز و خرم
از فر حیدر چون تاجدار است
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.