هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق زمینی و آسمانی سخن میگوید. شاعر از دلدردهای عاشقانه، زیباییهای طبیعت و معشوق، و همچنین از عشق به حیدر (علی) به عنوان پناهگاه خود یاد میکند. او از فقر و حقارت دنیوی دوری میجوید و به عشق و حقیقت متوسل میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تاریخی نیاز به دانش پیشینهای دارد.
شمارهٔ ۳۲۰
اگر بسینه دل دغدار من باشد
هزار لاله و گل در کنار من باشد
اسیر گل شدن و پیش شمع جان دادن
نه کار بلبل و پروانه کار من باشد
چه غم که سنبل و گل رفت از چمن بیرون
که خط و خد بتان نو بهار من باشد
کهن سمندر عشقم نیم چو پروانه
از آن قرار در آتش قرار من باشد
حدیث چهره عذرا مگو بر وامق
در انجمن چو بت گلعذار من باشد
برزم پیل تنانش بخاک رخ مالند
پیاده گر چه بت شهسوار من باشد
مگو که جنس وجودت زچیست آشفته
زتار زلف بتان پود و تار من باشد
اگر چه بختی مستم زجوش باده شوق
کمند عشق نکویان مهار من باشد
مرا که کسوت فقر است زیب قامت صدق
زتاج کسوت جمشید عار من باشد
بشرب چشمه تسنیم و کوثرم چه هوس
زحوض میکده آبشار من باشد
زخیل فتنه آخر زمان مرا چه غمست
اگر ولایت حیدر حصار من باشد
هزار لاله و گل در کنار من باشد
اسیر گل شدن و پیش شمع جان دادن
نه کار بلبل و پروانه کار من باشد
چه غم که سنبل و گل رفت از چمن بیرون
که خط و خد بتان نو بهار من باشد
کهن سمندر عشقم نیم چو پروانه
از آن قرار در آتش قرار من باشد
حدیث چهره عذرا مگو بر وامق
در انجمن چو بت گلعذار من باشد
برزم پیل تنانش بخاک رخ مالند
پیاده گر چه بت شهسوار من باشد
مگو که جنس وجودت زچیست آشفته
زتار زلف بتان پود و تار من باشد
اگر چه بختی مستم زجوش باده شوق
کمند عشق نکویان مهار من باشد
مرا که کسوت فقر است زیب قامت صدق
زتاج کسوت جمشید عار من باشد
بشرب چشمه تسنیم و کوثرم چه هوس
زحوض میکده آبشار من باشد
زخیل فتنه آخر زمان مرا چه غمست
اگر ولایت حیدر حصار من باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.