هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق و دلدادگی می‌پردازد. شاعر از زلف یار، آتش عشق، و مفاهیمی مانند گدای میکده و رند خرابات برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند وصال و انتقام الهی (تیغ علی) دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات تاریخی یا عرفانی نیاز به درک ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۳۳۵

بجز مسافر دل کو بشام زلف تو ماند
مسافری بعراق و حجاز و شام نماند

گدای میکده نازم که حشمتش ابدیست
و گرنه بر کی و جمشید احتشام نماند

چنانچه آتش روی تو شعله زد بجهانی
بغیر عنبر زلف تو هیچ خام نماند

چو کام خویش گرفتم زوصل روی نکو
در آرزوی بهشتم هوای کام نماند

بپارس تا تو صنم پرده از رخ افکندی
بسومنات دگر یک بت از رخام نماند

زازدحام دگر وحشیان از آن خم زلف
مقام مرغ نوآموز تو بدام نماند

همین نه رند خرابات از تو بدنام است
بدور عشق تو یک شیخ نیکنام نماند

زبسکه بود پریشان چو حال آشفته
مرا بزلف تو دیگر ره پیام نماند

مرا چو نقطه گرفتند در میان اعدا
بغیر تیغ علی دیگر انتقام نماند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.