عبارات مورد جستجو در ۱۳۲۳ گوهر پیدا شد:
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۶
هم توسن چرخ زیر زین را شاید
هم گوهر خورشید نگین را شاید
تا ظن نبری که آن و این را شاید
پیروز شه طغان تکین را شاید
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۶
ماییم و دو شیشکک می روشن و خوش
یک حوضک نقل و یک تنورک آتش
باقلیککی و نانکی پنج از شش
گر فرمایی جمال ده بی‌ترکش
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۸
شاها ز خزانهٔ تو ریحان و سمین
دارند نهان ذخیره درهای ثمین
کو زر که همین بر سر گنج است و همان
کو سر که همان از در تیغست و همین
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۷
شد درد بر پای فلک فرسایت
تا عرضه کند سختی خود بر رایت
دارد طمع آنکه بگیری دستش
ورنه چه سگست او که بگیرد پایت؟
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۹
ای چرخ ز مهر زیر میغت برده
گیتی به ستم اجل، به تیغت برده
پرورده به صد ناز جهانت اول
و آخر ز جهان به صد دریغت برده
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴
کوتاه کند زمانه این دمدمه را
وز هم بدرد گرگ فنا این رمه را
اندر سر هر کسی غروریست ولی
سیل اجل قفا زند این همه را
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۴
آنکس که درون سینه را دل پنداشت
گامی دو سه رفت و جمله حاصل پنداشت
تسبیح و سجاده توبه و زهد و ورع
این جمله رهست خواجه منزل پنداشت
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۷
با روز بجنگیم که چون روز گذشت
چون سیل به جویبار و چون باد بدشت
امشب بنشینیم چون آن مه بگرفت
تا روز همی زنیم طاس و لب طشت
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۹۲
دلتنگ مشو که دلگشائی آمد
دل نیک نواز با نوائی آمد
غم را چو مگس شکست اکنون پر و بال
کز جانب قاف جان همائی آمد
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۴۹
زنهار مشو غره به بیباکی باز
زیرا که پری دارد از دولت باز
مرغی تو ولیک مرغ مسکین و مجاز
با باز شهنشاه تو شطرنج مباز
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۸۰
چون روبه من شدی تو از شیر مترس
چون دولت تو منم ز ادبیر مترس
از چرخ چو آن ماه ترا همراه است
گر روز بگاهست وگر دیر مترس
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۰۴
گه باده لقب نهادم و گه جامش
گاهی زر پخته گاه سیم خامش
گه دانه و گاه صید و گاهی دامش
این جمله چراست تا نگویم نامش
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۸
تا بتوانی تو جامهٔ عشق مپوش
چون پوشیدی ز هر بلائی مخروش
در جامه همی سوز و همی باش خموش
کاخر ز پس نیش بود روزی نوش
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۶۰
ناساز از آنیم که سازی داریم
بد خوی از آنیم که نازی داریم
در صورت جغد شاهبازی داریم
در عین فنا عمر درازی داریم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۸۷
شد کودکی و رفت جوانی ز جوان
روز پیری رسید بر پر ز جهان
هر مهمانرا سه روز باشد پیمان
ای خواجه سه روز شد تو بر خیز و بران
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۹
هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو
جز قصهٔ آن آینهٔ پاک مگو
از خالق افلاک درونت صفتی است
جز از صفت خالق افلاک مگو
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۱۹
ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی
وز هیچ ترش گردی و دلشاد شودی
دیدم که در آتشی و بگذاشتمت
تا پخته و تا زیرک و استاد شوی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۷
بیخود باشی هزار رحمت بینی
با خود باشی هزار زحمت بینی
همچون فرعون ریش را شانه مکن
گر شانه کنی سزای سبلت بینی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۰
دی بود چنان دولت و جان افروزی
و امروز چنین آتش عالم سوزی
افسوس که در دفتر ما دست خدا
آن را روزی نبشت این را روزی
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳
منم آن نخل خزان دیده کز اسباب جهان
هیچ در بار به جز برگ سفر نیست مرا