سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۱۵۵۸ گوهر پیدا شد:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۶۸
برو به گوهر
من همتیم کجا بود چون من باز
عرضه نکنم به هیچکس آز و نیاز
با خویشتنم خوش است در پردهٔ راز
گه صید و گهی قید و گهی ناز و گه آز
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۱۸
برو به گوهر
آواز سرافیل طرب میرسدم
از خاک فنا بر آسمان می‌بردم
کس را خبری نیست که بر من چه رسید
زان با خبری که بی‌خبر می‌رسدم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۲
برو به گوهر
امشب همه شب نشسته اندر حزنم
فردا بروم مناره را کارد زنم
خشم آلودست اگرچه با ماست صنم
در چاه رسیده‌ام ولی بی‌رسنم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۴
برو به گوهر
امشب منم و یکی حریف چو منی
بر ساخته مجلسی برسم چمنی
جام می و شمع و نقل و مطرب همه هست
ای کاش تو می‌بودی و اینها همه نی
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴
برو به گوهر
همه شب قافلهٔ نالهٔ من در راه است
گر چه فریادرسی همچو جرس نیست مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳
برو به گوهر
پیری مرا به گوشهٔ عزلت دلیل شد
بال شکسته شد به قفس راهبر مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۶
برو به گوهر
آشنایی به کسی نیست درین خانه مرا
نظر از جمع به شمع است چو پروانه مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۶
برو به گوهر
تیره روزیم، ولی شب همه‌شب می‌سوزد
شمع کافوری مهتاب به ویرانهٔ ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۱
برو به گوهر
نمی‌خلد به دلی نالهٔ شکایت من
شکست شیشه من بی‌صداست همچو حباب
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۴
برو به گوهر
تنها نه‌ایم در ره دور و دراز عشق
آوارگی چو ریگ روان همعنان ماست
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۵
برو به گوهر
به که در غربت بود پایم به زندان ای پدر
یک قدم بی چاه در صحرای کنعان تو نیست
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۲
برو به گوهر
اگر از همسفران پیشتر افتم چه شود
پیش ازین قافله همچون خبر افتم چه شود
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۳
برو به گوهر
بنمایید به‌جز آینه و آب، کسی
که به دنبال سرم روز سفر می‌گرید
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۴
برو به گوهر
آغوشم از کشاکش حسرت چو گل درید
شاخ گلی ندید شبی در کنار خویش
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۵
برو به گوهر
چون به داغ غربت من دل نسوزد سنگ را؟
خال موزونم که بر رخسار زشت افتاده‌ام
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۹
برو به گوهر
هیچ کس را دل نمی‌سوزد به من چون آفتاب
گرچه از بام بلند آسمان افتاده‌ام
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۴
برو به گوهر
ز همراهان کسی نگرفت شمعی پیش راه من
به برق تیشه زین ظلمت برون چون کوهکن رفتم
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۰
برو به گوهر
تماشای بهشت از خلوتم بیرون نمی‌آرد
به است از جنّت در بسته زندانی که من دارم
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۰
برو به گوهر
چه نسبت است به مژگان مرا نمی‌دانم
که پیش چشمم و از پیش چشمها دورم
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۵
برو به گوهر
کیست جز آینه و آب درین قحط‌آباد
که کند گریه به روز سفر از دنبالم