عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۳۷
اول همه جام آشنایی دادی
آخر به ستم زهر جدایی دادی
چون کشته شدم بگفتی این کشتهٔ کیست
داد از تو که داد بی‌وفایی دادی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴۰
از چهره همه خانه منقش کردی
وز باده رخان ما چو آتش کردی
شادی و نشاط ما یکی شش کردی
عیشت خوش باد عیش ما خوش کردی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴۳
ای دیده مرا عاشق یاری کردی
داغم ز رخ لاله عذاری کردی
کاری کردی که هیچ نتوان گفتن
الله الله چه خوب کاری کردی!
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴۵
ای آنکه به گرد شمع دود آوردی
یعنی که خط ارچه خوش نبود آوردی
گر دود دل منست دیرت بگرفت
ور خط به خون ماست زود آوردی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴۷
ای کاش مرا به نفت آلایندی
آتش بزدندی و نبخشایندی
در چشم عزیز من نمک سایندی
وز دوست جدا شدن نفرمایندی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۴۹
دستی نه که از نخل تو چینم ثمری
پایی نه که در کوی تو یابم گذری
چشمی نه که بر خویش بگریم قدری
رویی نه که بر خاک بمالم سحری
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۵۵
ای شمع نمونه‌ای زسوزم داری
خاموشی و مردن رموزم داری
داری خبر از سوز شب هجرانم
آیا چه خبر ز سوز روزم داری
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۵۶
چون گل به گلاب شسته رویی داری
چون مشک به می حل شده مویی داری
چون عرصه گه قیامت از انبه خلق
پر آفت و محنت سر کویی داری
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۵۷
ای دل بر دوست تحفه جز جان نبری
دردت چو دهند نام درمان نبری
بی درد ز درد دوست نالان گشتی
خاموش که عرض دردمندان نبری
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۵۸
پیوسته تو دل ربوده‌ای معذوری
غم هیچ نیازموده‌ای معذوری
من بی تو هزار شب به خون در خفتم
تو بی تو شبی نبوده‌ای معذوری
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۶۶
مآزار دلی را که تو جانش باشی
معشوقهٔ پیدا و نهانش باشی
زان می‌ترسم که از دلازاری تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۶۸
بگشود نگار من نقاب از طرفی
برداشت سفیده دم حجاب از طرفی
گر نیست قیامت ز چه رو گشت پدید
ماه از طرفی و آفتاب از طرفی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۷۶
دل داغ تو دارد ارنه بفروختمی
در دیده تویی و گرنه می‌دوختمی
دل منزل تست ورنه روزی صدبار
در پیش تو چون سپند می‌سوختمی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۷۷
حقا که اگر چو مرغ پر داشتمی
روزی ز تو صد بار خبر داشتمی
این واقعه‌ام اگر نبودی در پیش
کی دیده ز دیدار تو برداشتمی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۶
آنی تو که حال دل نالان دانی
احوال دل شکسته بالان دانی
گر خوانمت از سینهٔ سوزان شنوی
ور دم نزنم زبان لالان دانی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۹۵
یاقوت ز دیده ریختم تا چه کنی
در پای غم تو بیختم تا چه کنی
از هر که به تو گریختم سود نکرد
از تو به تو در گریختم تا چه کنی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۹۹
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۰۱
باز آی که تا صدق نیازم بینی
بیداری شبهای درازم بینی
نی نی غلطم که خود فراق تو بتا
کی زنده گذاردم که بازم بینی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۱۱
آمد بر من قاصد آن سرو سهی
آورد بهی تا نبود دست تهی
من هم رخ خود بدان بهی مالیدم
یعنی ز مرض نهاده‌ام رو به بهی
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۱۴
ای دلبر عیسی نفس ترسایی
خواهم که به پیش بنده بی ترس آیی
گه اشک زدیدهٔ ترم خشک کنی
گه بر لب خشک من لب تر سایی