عبارات مورد جستجو در ۳۲۸۷ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۳
گر به سوی دیده، اشکم برنگردد دور نیست
کی شناسد کودک یکروزه، جای خویش را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳
فصل گلگشت چمن شد ای گل رعنا بیا
برگ عیش از کف مده، با ساغر و مینا بیا
ما غم انگیزیم، نه گل تاب ما دارد نه خار
تا نبینی باغ را پژمرده، پیش از ما بیا
دست می باید ز ایران شست پیش از سیر هند
گر به هند آیی ز ایران، از ره دریا بیا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹
پیش هر باد، ز بی برگی خود می نالد
در غم بند زبان نیست نی بیشه ما
پیش ازان کز عدم آید خبر لشکر نور
زنگ صف بست در آیینه اندیشه ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰
کند چون دیده ما حفظ اشک خود، مکن عیبش
جهان ویران شود گر واگذارد آب را دریا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۰
هر چند قطره کردیم، در جستجوی دریا
چون آب کم نبردیم راهی به سوی دریا
آن قطره ام که از سیل، پس ماند در بیابان
بر خاک ره شدم خشک، از آرزوی دریا
غرق وصال، از ذوق، یک جا نگیرد آرام
گردد همیشه ماهی، در چارسوی دریا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۱
یافتم منزلگه وصل تو جای خویش را
رهبر خود چون نسازم نقش پای خویش را؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۹۵
می شد از خشک و تر این خاکدان قانع به سنگ
عقل اگر می بود چون کبک دری، دیوانه را
با ستم فرمای گردون، راه حرفی وانشد
ماند در دل شکوه ها از آسیابان دانه را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۲۹
تعبیه کرده ست چرخ، در دل من اضطراب
ریخته این کوزه گر، در گل من اضطراب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰
غیر افسردگی از زینت دنیا مطلب
گرمی جامه پشمینه ز دیبا مطلب
نیست با وسوسه داران تعلق آرام
تن آسوده ز طوفانی دریا مطلب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۷۲
ما تشنگان ز شیشه می آب می خوریم
چون این فرات بسته شود، کربلای ماست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵
ما چو موج انگشت رد بر جام دریا می نهیم
دست ما گر تنگ واقع شد، دل ما تنگ نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸
زلف تو، موج بحر پریشانی من است
آیینه، درد ساغر حیرانی من است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹۹
تا نیابد دست بر ما لشکر خونخوار غم
همچو درد شیشه باید در پناه می گریخت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۲۳
چون نگرید شیشه از کمر عمری همصحبتان؟
چشم تا برهم زند، جان بر لب پیمانه است
جرات از اهل جنون خیزد، نه از ارباب عقل
می رمد صد عاقل از جایی که یک دیوانه است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۷۱
گل به غارت می رود،کو بلبلی کآید به باغ
دشنه از سوسن بگیرد، بر تن گلچین زند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۷۶
نگاهم بر رخش خار به گل پیوسته را ماند
دلم با زلف او تار به سنبل بسته را ماند
ازو رنگی ندارم، گر به او صد بار می پیچم
تنم در پیچش او، رشته گلدسته را ماند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۹
دیگران از فیض، مردم را به خود سازند رام
همچو باران هر که فیضی بیند از ما می رمد
گر به یاد بخت ما، ساقی کند ساز طرب
نقل می رنجد ز می، ساغر ز مینا می رمد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
مشو ملول که ساغر ز دست خواهد شد
نصیب و قسمت ما آنچه هست خواهد شد
به قصد صنع خدا چون به خود نظاره کند
خداپرست نشد، خودپرست خواهد شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۶
رنگ از رخم دمی نگشاید نقاب زرد
از روی من به جوی خزان رفته آب زرد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۵
بی روی تو، شبنم سحرخیز
بر آتش لاله، آب ریزد
دست از دو طرف بر آن کمر گیر
مگذار که پیچ و تاب ریزد!