عبارات مورد جستجو در ۴۹۶ گوهر پیدا شد:
عنصری بلخی : رباعیات
شمارهٔ ۶۹
چون بر پائی بسرو سیمین مانی
چون بنشینی بماه و پروین مانی
آزاده بتا بدیده و دین مانی
وز شیرینی بجان شیرین مانی
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴۵
ترنج زرد نگه کن ز شاخ چون رخ من
که سرخ بود به نیسان و زرد گشت بمهر
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۹۴
بدان ماند بنفشه بر لب جوی
که بر آتش نهی گوگرد بفخم
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۳۷
حلقۀ زلفش بگل بر غالیه دارد همی
گل ببوی غالیه سنبل ببار آرد همی
نیست سنبل کان خط مشکین آن ترک منست
دیده چون آنرا ببیند سنبل انگارد همی
عذر جانست آن رخ و آن غمزگان آزار دل
آن رخان چو عذر خواهد این دل آزارد همی
باغبانند آن دو زلفش ، باغ دو رخسار او
آنک آنک باغبان در باغ گل کارد همی
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۴۰
چون دو رخ او گر قمرستی بفلک بر
خرشید یکی ذرّه ز نور قمرستی
چون دو لب او گر شکرستی بجهان در
صد بدرۀ زر قیمت یک من شکرستی
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۸
ببر آورد بخت پوده درخت
من بدین شادم و تو شادی سخت
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۴۹
تیره بر چرخ راه کاهکشان
همچو گیسوی زنگیان بنشان
عنصری بلخی : اشعار منسوب
شمارهٔ ۴
دو لب چو نار کفیده دو برگ سوسن سرخ
دو رخ نار شکفته دو برگ لالۀ لال
ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۶
زان گونه ز پولاد ترا دست بخست
کاندر رگت آویخت چو ماهی درشست
این نادره بر گوشۀ جان باید بست
الماس که الماس فرو برد به دست
ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
پیچیدن افعی به کمندت ماند
آتش به سنان دیو بندت ماند
اندیشه به رفتن سمندت ماند
خورشید به همت بلندت ماند
ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
چون لعل کند سنان سر از خون جگر
وز تیغ کبود تو بجنبد گوهر
گر ز آب روان بود عدو را پیکر
در آتش زخم تو شود خاکستر
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
ای جام تو آب و آتش ناب شراب
ای خون عدو ز آتش شمشیر تو آب
گه آتش را کنی تو از آب نقاب
گه بفروزی ز روی آب آتش ناب
یازنده‌تر از روزشماری ای شب
تاریک‌تر از زلف نگاری ای شب
از روز همی یاد نداری ای شب
گویی که سپیده‌دم نداری ای شب
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۸
گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم
رخساره زرنج هر دو چون زر دارم
کان بستهٔ زلف ماه دلبر دارم
وین خستهٔ تیر شاه سنجر دارم
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۴
ای ماه کمان شهریاری گویی
یا ابروی آن طرفه نگاری گویی
نعلی زده از زرّ عیاری گویی
درگوش سپهر گوشواری گویی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۸
داری ز پی چشم بد ای درّ خوشاب
یک نرگس ناشکفته در زیر نقاب
وین از همه طرفه تر که از بادۀ حسن
یک چشم تو مستت ودگر چشم خواب
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸
خون خوارۀ مهربان غمزه تست
مرد افگن و مست و ناتوان غمزۀ تست
بیمار که جان دهد فراوان هستند
بیمار که جان ستاند آن غمزۀ تست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۳
هر چند ز نرگس صفت چشم کنند
ور چه مثل از رنگ رخ لاله زنند
نه این چو رخ تست و نه آن چون چشمت
با آنکه خود این چشم و چراغ چمنند
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۰
چون نرگس نیم خفته بیدار شود
بر یک قدمش دو سر پدیدار شود
چون مشعلۀ دو سر که بفروزندش
وز جنبش باد سر نکونسار شود
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۸
ای از رسرشک باران از ابر
باران هنر از تو چو باران از ابر
از دست تو آستین سایل همه سال
چون دامن خیمه روز باران از ابر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۱
یارم بسخن دوش همی سفت شکر
زوگوش بخروار همی رفت شکر
گفتم که چه چیزست بدین شیرینی؟
پسته بدلی شکسته میگفت ، شکر