عبارات مورد جستجو در ۳۲۸۷ گوهر پیدا شد:
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۸۶
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
اندیشه و اعتبار دنیا همه هیچ
ای جان به دیار هیچ دل هیچ مبند
زیراکه بود دیار دنیا همه هیچ
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
آن ماه که حسن را روان می بخشد
یادش به بدن خواص جان می بخشد
یاد لبش ار آنکه در آید به ضمیر
با فکر مزاج بهره مان می بخشد
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۹۲
ای حور نژاد دهر هر چه باداباد
خواهم ز تو داد هر چه باداباد
دل می طپدم به سینه آیا چه شود
دوریت مباد هرچه باداباد
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
اشراق بر این طاق که چرخش خوانند
نقش بنگاریم که مردان دانند
یعنی ز جهان زنده پا افشانیم
ز آنسان که زخاک مرده دست افشانند
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۳
در عشق تو خون ز چشم امید چکید
وز شرم تو خوی ز ماه و ناهید چکید
شب در دل من خیال روی تو گذشت
جای خویم از مسام خورشید چکید
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۰
زین شعله که دل چو جانش در بر گیرد
بهر شرفش چو تاج بر سر گیرد
در مجلس دهر اگر کسی نام برد
در جان فلک آتش دل درگیرد
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۳
شد تن همه دل دلستان می آید
دل خود همه تن شد که روان می آید
ای جان مجازی از جسد بیرون رو
کآن یار حقیقتی چو جان می آید
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۵
عشاق به تیغ عشق جز سر ندهند
خاک قدمش به هیچ افسر ندهند
گر سنگ بلا ببارد ابر غم دوست
آن سنگ به صد هزار گوهر ندهند
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۵
از شرم رخت چهره نهان دارد مهر
در عشق تو تب همی بجان دارد مهر
مهر تو که نور مهر ومه سایه اوست
من دانم ودل کز آسمان دارد مهر
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۰
ای در ولایت ترا کعبه صدف
معراج تو دوش فخر عالم ز شرف
از مولدتو قبله عالم کعبه است
وز مرقد تست قبله کعبه نجف
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۰
یارب به حق محمد آن ختم رسل
آن سرور آفرینش آن سید کل
کز درگه فضل خود مرا ردنکنی
ای درگه تو درگه غایات سبل
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۳
بالعل تو تنگ های شکر چکنم
بازلف تو توده های عنبر چکنم
خود کافر و زلف کافر و دل کافر
من نیم مسلمان به سه کافر چکنم
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۴
تا با سر زلفت آشنائی دارم
مشکین نفسی به عطر سائی دارم
از سر به رهت بیعت پائی دارم
جغد غمم و سر همائی دارم
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۶
دی با یاری بسوی گرمابه شدم
وندر قدمش روان چو خونابه شدم
از گرمی گرمابه من زار ضعیف
چون ماهی خشک بر سر تابه شدم
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۴
گفتم به تو ای نورده روزن چشم
منزلگه خورشید کنم برزن چشم
بی تو همه سوده های الماس بلا
جان بر سر دل ریخت به پرویزن چشم
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۹
ای وصل تو اختر مراد دل من
در راه غم تو شعله زاد دل من
جان دامن زلف تو ز کف نگذارد
از هجر تو ناگرفته داد دل من
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۷۹
ای زلف تو جزیه گیر عود دل من
از آتش همچو تست دود دل من
گو پرتو روی تو که تابد خورشید
از خط شعاع تار و پود دل من
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۲
ای عشق تو نور خانه سوز دل من
سودای رخت خانه فروز دل من
روزی ز درم در آمدی روز جهان
ز آن روز کند شبی به روز دل من
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۹
یک چند دلافرامش از دنیا کن
اندیشه ز حال خسرو و کسرا کن
تا چند ازین قفس به آن یک رفتن
یکباره سفر به عالم بالا کن
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۰
در بزم محبت امشب از دولت تو
از باده درد و ساغر محنت تو
آن جام که میخواستم از دست تو من
دست قدرم بداد بی منت تو