عبارات مورد جستجو در ۶۰۰۶ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۰۲
ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم
تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم
همان بهتر که روگردان شوم از خیل مژگانش
به غیر از خون دل خوردن چه طرف از نیشتر بستم
به هر چوب قفس پیوند دیگر بود بالم را
به زور این قوت پرواز را بر بال و پر بستم
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۱۵
خدنگ او نظری دوخته است بر بالم
امید هست گشادی ز شست اقبالم
در آشیان به خیال تو آنقدر ماندم
که غنچه شد گل پرواز در پر و بالم
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۳۶
ما را به تو شد راهنما راهبر چشم
چون اشک نگردیم چرا گرد سر چشم؟
فریاد من از دست پریشان نظریهاست
چون نای بود ناله ام از رهگذر چشم
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۵۳
بیا ای عشق جان پای در گل را به راه افکن
ز آه سردی آتش در دلم چون صبحگاه افکن
رگ خواب است از افسردگی ها رشته اشکم
به هویی این گرانخوابان غفلت را به راه افکن
ندارد راهی از افتادگی نزدیکتر دولت
چو یوسف خویش را در منزل اول به چاه افکن
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۶۴
دستی که ریزشی نکند زیر خشت به
از کعبه ای که فیض نبخشد کنشت به
هر سطر، روزنامه آشفته خاطری است
گیسوی ماتمی ز خط سرنوشت به
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۲۳
بیا ای عشق جان پای در گل را به راه افکن
ز آه سردی آتش در دلم چون صبحگاه افکن
رگ خواب است از افسردگی ها رشته اشکم
به هویی این گرانخوابان غفلت را به راه افکن
ندارد راهی از افتادگی نزدیکتر دولت
چو یوسف خویش را در منزل اول به چاه افکن
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۳۲
می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه
نور می بارد ز روی آفتاب صبحگاه
نقد انجم را به یک جام صبوحی می دهد
خوب می داند فلک، قدر شراب صبحگاه
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۳۴
دستی که ریزشی نکند زیر خشت به
از کعبه ای که فیض نبخشد کنشت به
هر سطر، روزنامه آشفته خاطری است
گیسوی ماتمی ز خط سرنوشت به
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۶۵
تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من
شاخ گل است زخم نمایان به چشم من
گشته است از نظاره آن سرو جامه زیب
سوهان روح، سرو گلستان به چشم من
صبح دگر شود ز پی خواب غفلتم
خالی اگر کنند نمکدان به چشم من
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۵
از دست کار رفته بود پیش، کار ما
در برگریز جوش زند نوبهار ما
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۱۰
تا دل از دستم شراب ارغوانی برده است
خضر را پندارم آب زندگانی برده است!
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۳۸
باز سرمشق جنونم خط نازک رقمی است
که دو نیم است ز عشقش دل هر جا قلمی است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۴۴
چه غم اگر تهی از باده جام و شیشه ماست؟
که چشم پرفن ساقی هزار پیشه ماست
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۹۴
میکشان را باده گلرنگ خندان می کند
یک گلابی مجلس ما را گلستان می کند
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۴۰
از داغ تازگی جگر پاره پاره یافت
از آفتاب، صبح حیات دوباره یافت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵۱
رنگ شراب دارد یاقوت درفشانت
بوی امیدواری می آید از دهانت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۹۹
ز پیچ و تاب در دل به ما فراز نشد
چه حلقه ها که بر این در زدیم و باز نشد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۰۱
پیاله ای به لبم چرخ آشنا نکند
که بخت شور نمک در شراب ما نکند
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۱۱
دل از سفید گشتن مو ناامید شد
عالم سیه به چشمم ازین پی سفید شد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۳۰
از شهد جهان جز غم و تشویش چه خیزد؟
از زاده زنبور به جز نیش چه خیزد؟