عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
آن غمزه چو رهزن شکیبایی شد
دل را سبب محبت‌افزایی شد
از همچو تویی به مصلحت بستم چشم
این مصلحتم باعث رسوایی شد
میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴
ابروی بلندت که کشند افتاده‌ست
دل را همه در پی گزند افتاده‌ست
اکنون دلم از شکستگی صد پاره
چون شیشه از طاق بلند افتاده‌ست
میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷
چون مهر زبان به طعن عشاق کشید
ناگه رخ آن یوسف ثانی را دید
در دست شدش تیغ به خون آلوده
گویا کف خود به جای نارنج برید
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱
شادم ازین که دل ز وفای تو برگرفت
هر کس که دید رسم جفا کاری ترا
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲
تو بدگمان و مرا با تو نیست راه سخن
چرا رقیب نسازد سخن میانهٔ ما
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۵
در فراقت زان نمی‌میرم که ناید در دلت
کاین ستم نادیده، روزی چند با هجرم نساخت
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۶
آثار جنون، عقل ز تاثیر تو دارد
جان، تار رضا در کف تدبیر تو دارد
دل سلسله از زلف گرهگیر تو دارد
دیوانه ما پای به زنجیر تو دارد
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۷
عاشق به راه شوق ز کشتن حذر نکرد
ننهاد پا به کوی تو تا ترک سر نکرد
بگذشت یار و بی‌خبرم ساخت، وز پی‌اش
جان رفت آن‌چنان که مرا هم خبر نکرد
قربان آن کرشمهٔ عاشق‌کشم که دل
تا ترک جان نگفت، به سویش نظر نکرد
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۹
هرگه آیم سوی تو، تا سوز دل تسکین دهم
بینمت با غیر و صد سوزم به دل افزون شود
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۲
اگرچه غیر به بزم تو سرفراز بود
بدین خوشم که وصال آرزوگداز بود
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۴
بخت اگر در خواب یک دم همدم یارم کند
دل تپد از شوق چندانی که بیدارم کند
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۶
چو یافتی که برآنم که درد دل به تو گویم
رقیب را طلبیدی که آن نهفته بماند
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۷
به روی یار نیفتد مرا نظر هرگز
که تازه آرزویی در دلم گذر نکند
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۸
یاد تو جان غمزده را شاد می‌کند
هرگز نمیرد آنکه ترا یاد می‌کند
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲۰
بسی خشنود می‌آید به سویم قاصدش، گویا
که غیر از نامه، حرفی از زبان یار هم دارد
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲۱
دلم چگونه تسلّی شود به آمدنی
که با خود از پی رفتن، بهانه‌ها دارد
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲۲
چون بینمت به غیر، مسوز از تغافلم
این حسرتم بس است که نظاره می‌کند
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲۸
نه صبح وصل در آیینهٔ روی تو حیرانم
که از بی‌طالعی در انتظار شام هجرانم
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۲۹
حسرت فرو خورم چو به رویش نظر کنم
آنگه به گریه افتم و از دل بدر کنم
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۳۰
مردم ز درد، چند ز بهر فریب خویش
نام جفا و جور تو مهر و وفا کنم؟