عبارات مورد جستجو در ۸۷۷ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢٩۴
رزق مقسومست و وقت آن معین کرده اند
بیش از آن و پیش ازین واصل نمیگردد بجهد
هر چه میاید ز نیک و بد بدان خرسند باش
کانچه خواهی ز آسمان حاصل نمیگردد بجهد
هر که با ادبار آمد توام از آغاز کار
گو مرنجان خویش را مقبل نمیگردد بجهد
سوسن آزاد چون از قول محروم آمدست
گر چه دارد ده زبان قائل نمیگردد بجهد
هر که چون ابن یمین مجنون لیلی منظریست
ترک او گیرید کو عاقل نمیگردد بجهد
بیش از آن و پیش ازین واصل نمیگردد بجهد
هر چه میاید ز نیک و بد بدان خرسند باش
کانچه خواهی ز آسمان حاصل نمیگردد بجهد
هر که با ادبار آمد توام از آغاز کار
گو مرنجان خویش را مقبل نمیگردد بجهد
سوسن آزاد چون از قول محروم آمدست
گر چه دارد ده زبان قائل نمیگردد بجهد
هر که چون ابن یمین مجنون لیلی منظریست
ترک او گیرید کو عاقل نمیگردد بجهد
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴٢۴
روزی که فتوحی رسد از عالم غیبت
آن روز مبارک شمر و فال نکو گیر
ور به طلبی عمر گرانمایه مفرسای
از کهنه گرت کار بر آید کم نو گیر
در مسکن خویش ار نه بکامست معاشت
بار سفر آنجا که دلت خواست فرو گیر
ز آنکس که دل غمزده ات شاد نگردد
گر خود بمثل جان تو باشد کم او گیر
و از ابن یمین اینسخن از لطف معانی
بر لوح دلت ثبت کن و عادت و خو گیر
آن روز مبارک شمر و فال نکو گیر
ور به طلبی عمر گرانمایه مفرسای
از کهنه گرت کار بر آید کم نو گیر
در مسکن خویش ار نه بکامست معاشت
بار سفر آنجا که دلت خواست فرو گیر
ز آنکس که دل غمزده ات شاد نگردد
گر خود بمثل جان تو باشد کم او گیر
و از ابن یمین اینسخن از لطف معانی
بر لوح دلت ثبت کن و عادت و خو گیر
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴٢٧
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵٠٠
صفت کیمیا اگر خواهی
با تو گویم که چیست اکسیرش
کیمیا میکشد بقلابی
نیست توفیر او چو تقصیرش
گر ترا گنج سیم و زر باید
من بگویم که چیست تدبیرش
دهقنت پیشه گیر و قانع باش
تا ببینی که چیست تأثیرش
آن فوائد که اندرین کارست
عقل عاجز شود ز تقریرش
از یکی هفتصد شود حاصل
نیک بنگر باصل و توفیرش
بیش ازین نیز هست رحمت حق
هم ز تقصیر تست تأخیرش
با تو گویم که چیست اکسیرش
کیمیا میکشد بقلابی
نیست توفیر او چو تقصیرش
گر ترا گنج سیم و زر باید
من بگویم که چیست تدبیرش
دهقنت پیشه گیر و قانع باش
تا ببینی که چیست تأثیرش
آن فوائد که اندرین کارست
عقل عاجز شود ز تقریرش
از یکی هفتصد شود حاصل
نیک بنگر باصل و توفیرش
بیش ازین نیز هست رحمت حق
هم ز تقصیر تست تأخیرش
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵۴٠
ای پسر بشنو ز من پندی بغایت سودمند
نیکبخت آنکس که چون بنیوشد آرد در عمل
چون مدام اهل غنا را بیم فقر اندر دلست
کی سر همت فرود آرد بدان صاحب دول
عزت صاحب نسب را هم نبینم اعتبار
زآنکه لرزان خمول آرد به بنیادش خلل
من گرفتم خود رسیدی از همه دنیا بکام
نی ز تو خواهد جدا کردن بناکامش اجل
عزت از حکمت طلب کان هست دری شاهوار
کاندر ایامش نیابد هیچ صاحبدل بدل
چون بنای کار بر حکمت نهی نارد فلک
گر تو باشی زنده ور نی در رسوم آن خلل
نیکبخت آنکس که چون بنیوشد آرد در عمل
چون مدام اهل غنا را بیم فقر اندر دلست
کی سر همت فرود آرد بدان صاحب دول
عزت صاحب نسب را هم نبینم اعتبار
زآنکه لرزان خمول آرد به بنیادش خلل
من گرفتم خود رسیدی از همه دنیا بکام
نی ز تو خواهد جدا کردن بناکامش اجل
عزت از حکمت طلب کان هست دری شاهوار
کاندر ایامش نیابد هیچ صاحبدل بدل
چون بنای کار بر حکمت نهی نارد فلک
گر تو باشی زنده ور نی در رسوم آن خلل
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۶٠٧
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۶٩١
می نوش و شادباش و طرب کن که دمبدم
نو مهره ئی برآید ازین حقه کهن
چیزیکه هست و بود و بود نیست غیر این
این لوح اگر هزار پی آری ز سر به بن
زای زبان عجز گره میشود چو ها
در شرح آنکه هست بر آن دال کاف کن
ابن یمین نصیحت پیرانه میکند
تا بخت نو جوان شودت گوش کن سخن
گر رنج دل همی طلبی از برای رزق
فکرت بجمع بیشتر و پیشتر مکن
نو مهره ئی برآید ازین حقه کهن
چیزیکه هست و بود و بود نیست غیر این
این لوح اگر هزار پی آری ز سر به بن
زای زبان عجز گره میشود چو ها
در شرح آنکه هست بر آن دال کاف کن
ابن یمین نصیحت پیرانه میکند
تا بخت نو جوان شودت گوش کن سخن
گر رنج دل همی طلبی از برای رزق
فکرت بجمع بیشتر و پیشتر مکن
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٨٠۵
با حریفان بر بساط دهر ای نیکو خصال
راستی کن پیشه همچون سرو اگر آزاده ئی
گر بکوشی در شرف ز آبا زیادت میشوی
از موالید سه تا چون بهترین افتاده ئی
ده هزارت خصم اگر باشد چو اندر حصن صبر
خانه گیری خوش نشین کانجمله را استاده ئی
تکیه کمتر کن بر آمال طویل ابن یمین
جز برین عمر قصیرش چون بنا ننهاده ئی
در مضیق ششدر حرص ار نیفتی مهره وار
بند هر منصوبه را کآرد فلک بگشاده ئی
راستی کن پیشه همچون سرو اگر آزاده ئی
گر بکوشی در شرف ز آبا زیادت میشوی
از موالید سه تا چون بهترین افتاده ئی
ده هزارت خصم اگر باشد چو اندر حصن صبر
خانه گیری خوش نشین کانجمله را استاده ئی
تکیه کمتر کن بر آمال طویل ابن یمین
جز برین عمر قصیرش چون بنا ننهاده ئی
در مضیق ششدر حرص ار نیفتی مهره وار
بند هر منصوبه را کآرد فلک بگشاده ئی
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٨٢۴
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۹
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۵
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٢۵ - ایضاً
جمالالدین عبدالرزاق : مقطعات
شمارهٔ ۹۲ - غفلت
محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۱۱۹ - موشّح به اسم مبارک حضرت علی مرتضی علیه السلام
چون شمع گر به بزم وفا ترک سرکنی
سر پیش عاشقان رخ دوست برکنی
اول قدم کزین تن خاکی برون نهی
در ملک جان به حضرت جانان گذر کنی
گیری اگر حجاب دوئیت زچشم دل
روشن زچشم شاهد وحدت بصر کنی
دنیا متاع مختصر است و زیان بری
گر نقد عمر، صرف بدین مختصر کنی
به پذیر پند من که چه عقد گهر بود
زیبد که زیب گوش، زعقد گهر کنی
سود و زیان تراست، مساوی است بهر من
گر گوش، پند من ننمایی و گر کنی
تن پروری رها بکن ای یار عیسوی
حیف است از تو این همه تیمار خرکنی
انصاف ده برای پدر کرده ای چه چیز
تا بهر خود، توقع آن زپسر کنی
دارالشفا است خاک نجف گر تو راست درد
از ابلهی است روی به جای دگر کنی
اکسیر اعظم است ولای علی، بیا
تا خود، مس وجود، به اکسیر زر کنی
منظور کائنات شوی آن زمان «محیط»
کز کائنات یکسره قطع نظر کنی
سر پیش عاشقان رخ دوست برکنی
اول قدم کزین تن خاکی برون نهی
در ملک جان به حضرت جانان گذر کنی
گیری اگر حجاب دوئیت زچشم دل
روشن زچشم شاهد وحدت بصر کنی
دنیا متاع مختصر است و زیان بری
گر نقد عمر، صرف بدین مختصر کنی
به پذیر پند من که چه عقد گهر بود
زیبد که زیب گوش، زعقد گهر کنی
سود و زیان تراست، مساوی است بهر من
گر گوش، پند من ننمایی و گر کنی
تن پروری رها بکن ای یار عیسوی
حیف است از تو این همه تیمار خرکنی
انصاف ده برای پدر کرده ای چه چیز
تا بهر خود، توقع آن زپسر کنی
دارالشفا است خاک نجف گر تو راست درد
از ابلهی است روی به جای دگر کنی
اکسیر اعظم است ولای علی، بیا
تا خود، مس وجود، به اکسیر زر کنی
منظور کائنات شوی آن زمان «محیط»
کز کائنات یکسره قطع نظر کنی
ابوالحسن فراهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۹
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۵۳ - الرّضا و التّسلیم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۱۳ - الصّوم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۲۶
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۶۸
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۸۶