عبارات مورد جستجو در ۶۶۱۷ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۴۲
از سرانجام عمارت خوشی از دلها رفت
وسعت از دست و دل خلق به منزلها رفت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۵۴
به زور خرده جان را نگاه نتوان داشت
به مشت ریگ روان را نگاه نتوان داشت
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۵۹
موی سفید ریشه آه ندامت است
پیری خمیرمایه چندین کدورت است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۷۲
در چمن روزگار فال شکفتن خطاست
اره نخل حیات خنده دندان نماست
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۷۴
عشق هر چند مجازی است خوش است
سلطنت گر چه به بازی است خوش است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۸۷
داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد
برگریزان زبان شد گفتگو آخر نشد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۳۸
عمر عزیز قابل سوز و گداز نیست
این رشته را مسوز که چندان دراز نیست
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵۳
تواضع خصم بالادست را بی زور می سازد
به خم گردیدن از خود سیل را پل دور می سازد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۶۱
چه پروا عاشق بیتاب را از سوختن باشد؟
که چون پروانه در گیرد چراغ انجمن باشد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۴۲
هیچ شریفی خسیس رای نباشد
آتش یاقوت ژاژخای نباشد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۵۱
می رسد هر دم مرا از نوخطان نیش دگر
ریش هیهات است گردد مرهم ریش دگر
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۷۴
عمر گویی است سبک، قامت خم چوگانش
که به یک زخم برون می برد از میدانش
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۹۵
توان به خامشی از عمر کام دل بردن
دراز می شود این رشته از گره خوردن
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۱۱
سوز داغ دلم ای لاله تو نشناخته ای
ورقی چند به بازیچه سیه ساخته ای
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۱۹
ای خط سبز کز لب جانان دمیده ای
بر آب زندگی خط باطل کشیده ای
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۳۵
هر که را از سایلان ناشاد می سازد بخیل
در حقیقت بنده ای آزاد می سازد بخیل
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۳۸
لازم یکدیگر افتاده است ناکامی و کام
بیشتر از فصل ها در فصل گل باشد زکام
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۴۷
چند دل ز اندیشه بیش و کم روزی خوریم؟
دیگران روزی خورند و ما غم روزی خوریم
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۵۳
مرا که هست میسر سبو به دوش کشم
چرا کباده خمیازه تا به گوش کشم؟
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۶۲
پیوسته ما ز فکر دو عالم مشوشیم
ما از دو خانه همچو کمان در کشاکشیم