عبارات مورد جستجو در ۱۵۱۳ گوهر پیدا شد:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۹
غمهای مرا همه بناغم داری
واندر غم خود همچو بناغم داری
گویی که تراام و چرا غم داری
ترسم که نباشی و چراغم داری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵
نی من منم و نی تو توئی نی تو منی
هم من منم و هم تو توئی و هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار ختنی
کاندر غلطم که من توام یا تو منی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۷۶
واپس مانی ز یار واپس باشی
از شاخ درخت بگسلی خس باشی
در چشم کسی تو خویش را جای کنی
تو مردمک دیدهٔ آن کس باشی
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۲۸
چون کنی وعده باز گویی کی ؟
من به صد جان غلام آن کی تو
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۲۱
ای ترک جان نکرده و جانانت آرزوست
زنار نابریده و ایمانت آرزوست
در هیچ وقت خدمت مردی نکرده‌ای
و آنگه نشسته صحبت مردانت آرزوست
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۲۵
از دوست به هر چیز چرا بایدت آزرد
کین عیش چنین باشد گه شادی و گه درد
گر خوار کند مهتر خواری نکند عیب
چون باز نوازد شود آن داغ جفا سرد
صد نیک به یک بد نتوان کرد فراموش
گر خار بر اندیشی خرما نتوان خورد
او خشم همی گیرد تو عذر همی خواه
هر روز به نو یار دگر می‌نتوان نکرد
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۳۷
خوش آید او را چون من بناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید
مرا چو گریان بیند بخندد از شادی
مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۵۰
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که می‌جستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
بی نشانی که صواب آید ازو دادن نشان
چند گاهی عاشقی برزیدم و پنداشتم
خویشتن شهره بکرده کو چنین و من چنان
در حقیقت چون بدیدم زو خیالی هم نبود
عاشق و معشوق من بودم ببین این داستان
سعدی : مفردات
بیت ۱۰
خواهی که به طبعت همه کس دارد دوست
با هر که در اوفتی چنان باش که اوست
سعدی : مفردات
بیت ۱۸
وقتی دل دوستان به جنگ آزارند
چندانکه نه جای آشتی بگذارند
سعدی : مفردات
بیت ۵۱
با هر کسی به مذهب وی باید اتفاق
شرطست یا موافقت جمع یا فراق
سعدی : مفردات
بیت ۵۸
از بهر دل یکی به دست آوردن
مطبوع نباشد دگری آزردن
سعدی : مفردات
بیت ۶۶
نداند آنکه درآورد دوستان از پای
که بی‌خلاف بجنبند دشمنان از جای
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲
دوام عشق اگر خواهی، مکن با وصل آمیزش
که آب زندگی هم می‌کند خاموش آتش را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵
پرواز من به بال و پر توست، زینهار
مشکن مرا که می‌شکنی بال خویش را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۰
مادر از فرزند ناهموار خجلت می‌کشد
خاک سر بالا نیارد کرد از تقصیر ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۸
روشن شود چراغ دل ما ز یکدیگر
چون رشته‌های شمع به هم زنده‌ایم ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۹
نارساییهای طالع مانع است از اتّحاد
ورنه با موی میان یار همتابیم ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۸
نیست در طینت جدایی عاشق و معشوق را
شمع از خاکستر پروانه می‌ریزیم ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۲
با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن است
هر که شد دیوانه، چون زنجیر همپاییم ما