عبارات مورد جستجو در ۱۹۰۹ گوهر پیدا شد:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۹۳
کشتی چو به دریای روان میگذرد
می‌پندارد که نیستان میگذرد
ما میگذریم ز این جهان در همه حال
می‌پندارم کاین جهان میگذرد
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۰۴
سیلاب گرفت گرد ویرانهٔ عمر
آغاز پری نهاد پیمانهٔ عمر
خوش باش که تا چشم زنی خود بکشد
حمال زمانه رخت از خانهٔ عمر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۱۰
گفتم بنما که چون کنم بمیر
گفتم که: شد آب روغنم گفت بمیر
گفتم که شوم شمع من پروانه
ای رو تو شمع روشنم گفت بمیر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲۵
هین وقت صبوحست می ناب بیار
زیرا مرگست زندگانی هشیار
یا ناله این رباب بی‌دل بپذیر
یا پاس دل کباب پر داغ بدار
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۹۹
اندر بر خویشم بفشاری همه خوش
بر راه زنان مرگ گماری همه خوش
چون مرگ دهی از پس آن برگ دهی
از مرگ حیاتها برآری همه خوش
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۷۲
چون گشت طلسم جسم آدم چالاک
با خاک درآمیخته شد گوهر پاک
آن جسم طلسم را چو بشکست افلاک
پاکی بر پاک رفت و خاکی در خاک
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۹
زینگونه که من به نیستی خرسندم
چندین چه دهید بهر هستی پندم
روزیکه به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر او می‌خندم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۷
ما برزگران این کهن دشت نویم
در کشتهٔ شادی همه غم میدرویم
چون لالهٔ کم عمر در این دشت فنا
تا سر زده از خاک ببادی گرویم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۹۶
گر تیغ اجل مرا کند بی‌سر و جان
در حسن برآیم ز زمین صد چندان
از خاک چو جمله دانه‌ها میروید
هم دانهٔ آدمی بروید میدان
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۷
خود را چو دمی ز یار محرم یابی
در عمر نصیب خویش آن دم یابی
زنهار که ضایع نکنی آن دم را
زیرا که دگر چنان دمی کم‌یابی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۷
در دست اجل چو درنهم من پائی
در کتم عدم در افکنم غوغائی
حیران گردد عدم که هرگز جائی
در هر دو جهان نیست چنین شیدائی
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳
از همان راهی که آمد گل، مسافر می‌شود
باغبان بیهوده می‌بندد در گلزار را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴
چون زندگی به کام بود مرگ مشکل است
پروای باد نیست چراغ مزار را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸
غافل مشو که وقت شناسان نوبهار
چون لاله بر زمین ننهادند جام را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴
فیض صبح زنده‌دل بیش است از دلهای شب
مرگ پیران از جوانان بیشتر سوزد مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۳
شد ره خوابیده بیدار و همان آسوده‌اند
برده گویا خواب مرگ این همرهان خفته را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۹
عیدست مرگ، دست به هستی فشانده را
پروای باد نیست چراغ نشانده را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۸
نسیم صبح فنا تیغ بر کف استاده است
نفس چگونه بر آرد چراغ هستی ما؟
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۴
خار خاری به دل از عمر سبکرو مانده است
مشت خار و خسی از سیل به ویرانه به‌جاست
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۱
نقش پای رفتگان هموار سازد راه را
مرگ را داغ عزیزان بر من آسان کرده است