عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
ای آنکه به هر نفس هوائیست تو را
بر کردهٔ نیک و بد جزائیست تو را
هریک نفس افزوده شود بر عمرت
هشدار که آن عمر جدائیست تو را
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱
ای نفس من ای همیشه مایل به ذنوب
تا چند کنی ز مردمان ستر عیوب
گر زیرک و صاحب فن و صاحب هنری
رو ستر عیوب کن ز علام غیوب
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴
دانی چه بود حاصل اخبار روات
آید چه به کف ز عقل و نقل و آیات
ایمان که تو را می دهد از کفر نجات
و آن مهر علیست بر محمد صلوات
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
از مطلع هستی و ظهور ذرات
تا مقطع عالم و قیام عرصات
یک یک ز لسان جمله ی موجودات
بر عارض پر نور محمد صلوات
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
حقا که علی به حق بود مظهر ذات
زیرا که ز حق ظاهر از او گشت صفات
چون ذات و صفات عین یکدیگر شد
اظهار صفات ذات را کرد اثبات
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶
ای نام تو جان بخش‌تر از آب حیات
محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
از بعثت انبیا و ارسال رسل
مقصود تو بودی به محمد (ص) صلوات
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵
نه چرخ که بر فراز هم نه طبق است
از دفتر مدح مرتضی یک ورق است
دیدار حق ار طلب نمائی حق را
در شخص علی ببین که مرآت حقست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱
گفتم به خرد کی به همه بالا دست
بر گوی که هستی به چه باشد پابست
او صفحه و خامه ای‌طلب کرد از من
بنوشت محبت و قلم را بشکست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۵
گفتم به خرد کی به همه بالادست
بر گوی که هستی به چه باشد پابست
او صفحه و خامه‌ای طلب کرد از من
بنوشت محبت و قلم را بشکست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
روزی به وطن‌پرست دل داده ز دست
گفتیم که به جز خدای چیزی مپرست
زد خنده به حرف من و گفتا به خود آی
بیچاره مگر به جز خدا چیزی هست؟
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۱ - این رباعی اثر طبع رضا صغیر متخلص به سعید میباشد
پرسید کسی ز من بگو عرش کجاست
گفتم که فراز این سپهر میناست
گفتا که ز عرش اعظمت هست خبر
گفتم دل با صفای مردان خداست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
زین نور ولایت که به قم جلوه نماست
دل غرق تحیر است کاین روضه کجاست
این ارض قم است یا بود خطهٔ طوس
این مرقد فاطمه است یا قبر رضاست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳
مغرور مباش نکته دانی این است
با خلق بساز مهربانی این است
بی‌خوف و طمع به خدمت مردم کوش
کیفیت دور زندگانی این است
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
خرم دل آنکس که ز خود آگاه است
نفی اش سوی اثبات دلیل راه است
بر هرچه نظر کند خدا بیند و بس
این معنی لااله الا الله است
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
از خلقت ما خلق که‌ امر ازلی است
مقصود خدا چهارده نور جلی است
وان چار محمد دو حسن یک موسی
زهرا و حسین و جعفر و چار علی است
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷
در خویش بر مغز رسیدم از پوست
گفتم بود این مقام جای من و دوست
چون نیک نظر نمودم از دیدهٔ دل
دیدم به میان منی نباشد،همه اوست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴
افلاک نه مست ماست مست دگری است
وین خاک نه پست ماست پست دگریست
زان کار گره خورد به دست من و تو
تا کشف شود که کار دست دگریست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱
هرکس ز محبان شهنشاه ولی است
ز اصحاب یمین به حکم برهان جلیست
باشد علی و یمین مطابق به عدد
اصحاب یمین محقق اصحاب علیست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
در کعبه و در کنشت موجود علی است
عالم همه طالبند و مقصود علیست
نیک ار نگری حقیقت اشیا را
ز آئینهٔ کاینات مشهود علیست
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵
بی اهل دلی مرا سرِ بُستان نیست
میلم به کنار لاله و ریحان نیست
با بودن اهل حال اندر نظرم
فرقی به میان گلشن و زندان نیست