عبارات مورد جستجو در ۴۷ گوهر پیدا شد:
آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
ایهام
ایهام در لغت به معنای در شک و گمان افکندن است اما در اصطلاح علم بدیع، آوردن واژه ای است با حداقل دو معنی مناسب کلام که یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن باشد و معمولاً مقصود شاعر معنی دور آن است و گاهی نیز هر دو معنی مورد نظر می باشد.

نکته 1: ایهام نوعی بازی با ذهن است به گونه ای که ذهن را بر سر دوراهی قرار می دهد.
نکته 2: انتخاب یکی از دو معنی ایهام در یک لحظه بر ذهن دشوار است و این امر باعث لذت بیشتر خواننده می شود.
نکته 3: شرط شناخت ایهام در آن است که خواننده معانی مختلف یک واژه را بداند.

مثال:
حکایت لـب شیرین کلام فرهاد است
شکنج طره ی لیلی مقام مجنون است

توضیح: واژه «شیرین» دو معنی دارد: 1- خوشمزه و گوارا؛ 2- نام معشوقه فرهاد

آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
لف و نشر
«لف» در لغت به معنی پیچیدن و «نشر» به معنی پراکندن است اما در اصطلاح ادب آوردن دو یا چند کلمه است در بخشی از کلام که توضیح آن ها در بخش دیگر آمده است.

نکته 1: کلماتی که در بخش اوّل می آیند، «لف» و کلمـاتی که به عنـوان توضیح در بخـش دوم می آیند، «نشر» نام دارند.
نکته 2: هرگاه نظم و ترتیب بین کلمات «لف و نشر» رعایت شده باشد، آن را «لف و نشر مرتب» گویند و در غیر این صورت «لف و نشر مشوش» خوانده می شود.

مثال 1:
تا رفتنش ببینـم و گفتنش بشنـوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
توضیح: واژه های «ببینم» و «بشنوم» لف است. و دو واژه «سمع و بصر» نشر قرار گرفته است. چون کلمات « نشر» به ترتیب برای توضیح کلمات «لف» قرار نگرفته اند، لذا به آن «لف و نشر مشوش» گویند. (بصر شدم تا ببینم، سمع شدم تا بشنوم)

مثال 2: دو کس دشمن ملک و دینند: پادشاه بی حلم و زاهد بی علم.
توضیح: دوترکیب «دشمن ملک و دشمن دین» لف و دو ترکیب «پادشاه بی حلم و زاهد بی علم» نشر هستند. لذا چون توضیح «نشر» با «لف» برابر است، آن را «لف و نشر مرتب» گویند. (پادشاه بی حلم دشمن ملک و زاهد بی علم دشمن دین هستند.)

آرایه های ادبی : بیان
تشبیه
یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند.

هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است:

1- مشبه: کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم.
2- مشبه به: کلمه ای که کلمه دیگر به آن تشبیه می شود.
3- ادات تشبیه: کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز: همچون، چون، مثل، مانند، به سان، شبیه، نظیر، همانند، به کردار و ... .
4- وجه شبه: صفت یا ویژگی مشترک بیت مشبه و مشبه به می باشد. (دلیل شباهت)

مثال: علی مانند شیر شجاع است.
مشبه: علی؛ ادات: مانند؛ مشبه به: شیر؛ وجه شبه: شجاع

نکته: «مشبه» و «مشبه به» طرفین تشبیه نام دارند. که در تمام تشبیهات حضور دارند اما «ادات تشبیه» و «وجه شبه» می توانند در یک تشبیه حذف شوند. که در این صورت تشبیه با داشتن دو رکن «مشبه» و «مشبه به» برقرار است.

مثال:
دل همچو سنگت، ای دوست به آب چشم سعدی
عجـب اسـت اگـر نگـردد که بگردد آسیابی
توضیح: دل به سنگ تشبیه شده است اما وجه شبه «سختی» در این بیت نیامده است.

نکته: در تشبیه وقتی که «وجـه شبه» و «ادات تشبیه» حـذف شود، به آن «تشبیه بلیغ» می گویند. (تشبیه بلیغ زیباترین و رساترین تشبیه است.)

مثال: دلش سنگ است .

نکته 1: در تشبیه همیشه وجود وجه شبه در «مشبه به» قویتر و بارزتر است که ما «مشبه» را در داشتن وجه شبه به آن تشبیه می کنیم.
نکته 2: هر چه ارکان تشبیه کمتر باشد تشبیه ادبی تر است. (البته داشتن مشبه و مشبه به الزامی است)
نکته 3: هرگاه در تشبیه بلیغ، یکی از طرفین تشبیه (مشبه یا مشبه به) به دیگری اضافه (مضاف الیه) شود؛ به آن «اضافه تشبیهی» یا «تشبیه بلیغ اضافی» می گویند.

مثال:
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گـو بـرون آی که کار شب تـار آخـر شد
توضیح: امید به صبح تشبیه شده و غیب به پرده.

ترکیباتی مثل: درخت دوستی، همای رحمت، لب لعل، کیمیای عشق، خانه دنیا، فرعون تخیل، نخل ولایت و ... اضافه تشبیهی محسوب می شوند.

انواع تشبیه

1- تشبیه مفرد: تشبیهی که هر یک از «مشبه» یا «مشبه به» آن، یک، چیز است و «وجه شبه» آن از همان یک چیز گرفته می شود. (شباهت آن ها فقط در یک چیز است)

مثال: دانش اندر دل چراغ روشن است .
توضیح: در این مثال وجه شبه (روشنی از یک کلمه چراغ) استخراج شده است.

یادآوری: تمامی مثالهایی که تاکنون برای شما ذکر کردیم، از همین نوع تشبیه می باشند.

2- تشبیه مرکب: آن است که هریک از «مشبه» یا «مشبه به» دو یا چند چیز هستند و وجه شبه نیز از دو یا چند چیز گرفته می شود.

مثال:
دیده ی اهـل طمـع به نعمـت دنیا
پـر نشـود همچنـانکه چـاه به شبنـم
توضیح: «مشبه» ترکیبی از دو چیز است (دیده ی اهل طمع و نعمت دنیا) و «مشبه به» نیز دو چیز است (چاه و شبنم به این معنی: همانطور که چاه با شبنم پر نمی شود، چشم حریصان نیز با نعمت دنیا سیر نمی شود.

نکته: در تشبیه مرکب در حقیقت یک شکل کلی به شکل کلی دیگر همانند می شود.

آرایه های ادبی : بیان
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاریت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعی تشبیه است که در آن یکی از طرفین تشبیه (مشبه یا مشبه به) را ذکر و طرف دیگر را اراده کرده باشند.

نکته: اصل استعاره بر تشبیه استوار است و به دلیل اینکه در استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می شـود و خواننده را به تلاش ذهنی بیشتری وا می دارد، لذا استعاره از تشبیه رساتر، زیباتر و خیال انگیزتر است.

انواع استعاره: با توجه به اینکه در استعاره یکی از طرفین تشبیه ذکر می شود، آن را بر دو نوع تقسیم کرده اند.

استعاره ی مصرحه (آشکار): آن است که «مشبه به» ذکر و «مشبه» حذف گردد. (در واقع مشبه به جانشین مشبه می شود.)

مثال 1:
ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت
توضیح: «آفتاب خوبان» استعاره برای معشوق است. ( آفتاب خوبان «مشبه به» که ذکر شده و معشوق «مشبه» حذف شده است.)

مثال 2:
صدف وار گوهر شناسان را
دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
توضیح: «لؤلؤ» استعاره از سخنان با ارزش است. (لؤلؤ «مشبه به» ذکر شده و سخنان با ارزش «مشبه» حذف شده است.)

استعاره مکنیه: آن است که «مشبه» به همراه یکی از لوازم و ویژگی «مشبه به» ذکر گردد و خود «مشبه به» حذف شود.

نکته 1: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» نسبت داده می شود.

مثال: مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد.
توضیح: «مرگ» را به «گرگی» تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود «گرگ» را نیاورده و «چنگال» که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن (مرگ) نسبت داده است.

نکته 2: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» اضافه می شود که در این صـورت «اضافه استعاری» است.

مثال 1:
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
توضیح: «روح» را به بدنی تشبیه کرده که «رگ» داشته باشد و «رگ» را که یکی از ویژگی های «مشبه به» است به «روح» اضافه کرده است.

مثال 2:
مردی صفای صحبت آیینه دیده
از روزن شب شوکت دیرینه دیده
توضیح: «شب» را به اطاقی تشبیه کرده که «روزن یا پنجره» داشته باشد و «روزن» را که یکی از ویژگیهای « مشبه به» بود به «شب» اضافه کرده است.

نکته: جمله ای که در آن آرایه استعاره به کار رفته ادبی تر است، نسبت به جمله ای که دارای آرایه تشبیه است.

نکته: در اضافه استعاری «مضاف» در معنی حقیقی خود بکار نمی رود و ما «مضاف الیه» را به چیزی تشبیه می کنیم که دارای جزء یا اندامی است ولی چنین جزء و اندام که «مضاف» است برای «مضاف الیه» یک واقعیت نیست بلکه یک تصور و فرض است.

مثال:
دست روزگار ــــــــــ دست برای روزگار یک تصور و فرض است.
روزن شب ـــــــــــــ روزن یا پنجره ای برای شب یک تصور است و وافعیت ندارد.

نکته مهم: در استعاره مکنیه چنانچه مشبه به، انسان باشد، به آن «تشخیص» گویند.

آرایه های ادبی : بیان
تشخیص (آدم نمایی، انسان انگاری، شخصیت بخشی)
نسبت دادن حالات و رفتار آدمی به دیگر پدیده های خلقت است. (دادن شخصیت انسانی به موجوداتی غیر از انسان)

مثال 1: برگ های سبز درخت در وزش نسیم به رقص در می آیند.
توضیح: رقصیدن یکی از حالات و رفتار انسانی است که در این جا به برگهای درخت نسبت داده شده است.

مثال 2:
سحر در شاخسار بوستانی
چه خوش می گفت مرغ نغمه خوانی

نکته: هر موجودی غیر از انسان در کلام «منادا» قرار گیرد آن کلام دارای تشخیص است.

مثال:
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند

نکته: همانطور که اشاره شد استعاره مکنیه ای که، مشبه به آن «انسان» باشد، تشخیص خواهد بود چه به صورت ترکیب اضافی باشد یا غیر اضافی.

مثال: ابر می گرید و می خندد از آن گریه چمن.
توضیح: در مثال فوق دو تشخیص به کار رفته است، گریه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن.

توجه: ترکیباتی نظیر: دست روزگار، پای اوهام، دست اجل، قهقه قشنگ، حیثیت مرگ، زبان سوسن، دهن لاله و ... همگی اضافه استعاری مکنیه (تشخیص) هستند.

نکته: همه تشخیص ها استعاره مکنیه می باشند، اما استعاره مکنیه زمانی تشخیص است که «مشبه به» آن انسان باشد.

مثال 1: اختر شب در کنار کوهساران، سر خم می کند.
توضیح: اختر شب به «انسانی» تشبیه شده که سرش را خم می کند اما خود «انسان» مشبه به است، نیامده است.

مثال 2: دیده عقل مست تو چرخه ی چرخ پست تو.
توضیح: عقل را به انسانی تشبیه کرده و «دیده» که یکی از ویژگی های انسان است به آن اضافه شده است.

مثال 3: به صحرا شدم عشق باریده بود.
توضیح: عشق را به بارانی تشبیه کرده که ببارد.

تذکر: همان طور که گفته شد چون مثال (1) و (2) «مشبه به» آن ها انسان بوده دارای استعاره مکنیه و تشخیص است اما در مثال (3) «مشبه به» باران است، لذا فقط استعاره ی مکنیه داریم.

آرایه های ادبی : بیان
مجاز
مجاز به کار بردن واژه ای است در غیر معنی حقیقی به شرط وجود قرینه.

قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید.

مثال 1: ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند.
توضیح: کلمه «ایران» مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و «شرکت در بازی» قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست.

مثال 2:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
توضیح: کلمه سینه مجاز از انسان عاشق است.

نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است. پس هر مجازی استعاره نیست اما همه استعاره ها مجاز است.

آرایه های ادبی : بیان
کنایه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است. که معنی نزدیک آن مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.

نکته: در کنایه الفاظ همه حقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست.
نکته: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود.

مثال 1: هنوز از دهن بوی شیر آیدش.
توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است.

مثال 2: که رهام را جام باده است جفت.
توضیح: کنایه از این که رهام عیاش و خوشگذران است و مرد جنگ نیست.

مثال 3: بباید زدن سنگ را بر سبوی.
توضیح: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است.

عباراتی نظیر: دست و پا کردن، روی کسی را به زمین انداختن، شکم را صابون زدن، بند از بند گشودن، زبان در کشیدن، عنان گران کردن، دهان دوختن، پای در دامن آوردن، سر زخاک بر آوردن، دست ندادن، دست به سیاه و سفید نزدن، دست روی دست گذاشتن و ... همه کنایه هستند.