سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۳۲۷۸ گوهر پیدا شد:
سعدی : مفردات
بیت ۱۹
برو به گوهر
گفتم که برآید آبی از چاه امید
افسوس که دلو نیز در چاه افتاد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲
برو به گوهر
گر چه چون آبله بر هر کف پا بوسه زدم
رهروی نیست درین راه که نشکست مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲
برو به گوهر
چو برگ، بر سر حاصل نمی‌توان لرزید
کجاست سنگ، که دل از ثمر گرفت مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰
برو به گوهر
نخل امید مرا جز بار دل حاصل نبود
حیف ازان عمری که صرف باغبانی شد مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲
برو به گوهر
ز حسن عاقبت عشق چشم آن دارم
که صبح وصل شود دیدهٔ سفید مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵
برو به گوهر
بس که دیدم سردمهری از نسیم نوبهار
باده خون مرده شد چون لاله در ساغر مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۵
برو به گوهر
هزار لطف طمع داشتم ز ساده‌دلی
نکرد چشم تو ممنون به یک نگاه مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۶
برو به گوهر
امید من به خاموشی، یکی ده گشت تا دیدم
که سامان می‌دهد دست از اشارت، کار لالان را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۹
برو به گوهر
به امّیدی که چون باد بهار از در درون آیی
چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۳
برو به گوهر
در گرفتاری ز بس ثابت‌قدم افتاده‌ایم
برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۴
برو به گوهر
فیض ما دیوانگان کم نیست از ابر بهار
خوشه بندد دانهٔ زنجیر در زندان ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۸
برو به گوهر
از شب بخت سیاهم صبح امیدی نزاد
حرف خواب آلودگان است این که شب آبستن است
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۸
برو به گوهر
امید دلگشاییم از ماه عید نیست
این قفل بسته، گوش به زنگ کلید نیست
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۵
برو به گوهر
به آه داشتم امّیدها، ندانستم
که این فلک‌زده هم رنگ آسمان گیرد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۸
برو به گوهر
تا به چند از لب میگون تو ای بی‌انصاف
روزی ما لب خمیازه مکیدن باشد؟
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۰
برو به گوهر
گفتم از گردون گشاید کار من، شد بسته‌تر
آن که روشنگر تصوّر کردمش، زنگار بود
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۰
برو به گوهر
بر گشاد دل من دست ندارد تدبیر
به دریدن مگر این نامه ز هم باز شود
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۴
برو به گوهر
امید دلگشایی داشتم از گریهٔ خونین
ندانستم که چون تر شد گره، دشوار بگشاید
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۷
برو به گوهر
به پای خم برسانید مشت خاک مرا
که دستگیری من از سبو نمی‌آید
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۱
برو به گوهر
همچنان در جستجوی رزق خود سرگشته‌ام
گرچه گشتم چون فلاخن قانع از دنیا به سنگ