عبارات مورد جستجو در ۱۷۸۴ گوهر پیدا شد:
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷
کس از رخ چون ماه تو بر برنگرفت
تا صد دامن ز چرخ گوهر نگرفت
ناسوختن از تو طمع خامم بود
تا بنده نسوخت با تو اندر نگرفت
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۲
از خوی تو خسته‌ایم و از هجرانت
در دست تو عاجزیم و در دستانت
نوش از کف تو مزیم و از مرجانت
در از لب تو چینم و از دندانت
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۶
بپذیر دلی را که پراکندهٔ توست
برگیر شکاری که هم افکندهٔ توست
با صد گنه نکرده خاقانی را
گر زنده گذاری ار کشی بندهٔ توست
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۹
ای صید شده مرغ دلم در دامت
من عاشق آن دو لعل میگون فامت
ای ننگ شده نام رهی بر نامت
تا جان نبری کجا بود آرامت
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۱
پیغام غمت سوی دلم می‌آید
زخمت همه بر روی دلم می‌آید
دل پیش درت به خاک خواهم کردن
کز خاک درت بوی دلم می‌آید
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹
در راه تو گوشم از خبر باز افتاد
در وصل تو چشمم از نظر باز افتاد
چون خوی تو را به سر نیفتاد دلم
از پای درآمد و به سر باز افتاد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۳
خاقانی اسیر توست مازار و مکش
صیدی است فکندهٔ تو بردار و مکش
مرغی است گرفتهٔ تو مگذار و مکش
گر بگریزد به بند باز آر و مکش
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۴
ای گشته خجل ز آن رخ گلگون گل و شمع
وز رشک تو در سرشک و در خون گل و شمع
من در هوس آن رخ هم‌چون گل و شمع
گردیده چو سرد و گرم هم‌چون گل و شمع
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵
برداشت فلک به خون خاقانی تیغ
تا ماه مرا کرد نهان اندر میغ
دی بوسه زدم بر آن لب نوش آمیغ
امروز که بر خاک زنم وای دریغ
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۴
یارت نکند به مهر تمکین ای دل
او نیست حریف، مهره بر چین ای دل
از یار سخن مگوی چندین ای دل
خیز از سر او خموش بنشین ای دل
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۱
از کوی تو ای نگار زاری بردیم
آشفته دلی و بیقراری بردیم
ای مایهٔ شادمانی آخر ز درت
رفتیم و غمت به یادگاری بردیم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۲
خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم
دل عود بر آتش است و اشک آب بقم
هم زآن رخ و زلف کاب نوشند بهم
چون شمشادش جوان کن ای باغ ارم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۵
آزار کنی و جور فرمائی هم
رحمت نکنی و روی ننمائی هم
بوسه چه طلب کنم چه پیش آری عذر
دانم که نبخشی و نبخشائی هم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۶
تو گلبن و من بلبل عشق آرایم
جز با تو نفس ندهم و دل ننمایم
در فرقت تو بسته زبان می‌مانم
تا باز نبینمت زبان نگشایم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۰
با آنکه به هیچ جرم رای آوردم
صد ره به تو عذر جان فزای آوردم
گر عذر مرا نمی‌پذیری مپذیر
من بندگی خویش به جای آوردم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۱
غمخوار توام غمان من من دانم
خون‌خوار منی زیان من من دانم
تو ساز جفا داری و من سوز وفا
آن تو تو دانی، آن من من دانم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۲
دیوانهٔ چنبری هلال تو منم
پروانهٔ عنبری مثال تو منم
نیلوفر خورشید جمال تو منم
خاکستر آتش خیال تو منم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۱
ای سلسلهٔ زلف تو یکسر جنبان
دیوانه شدم سلسله کمتر جنبان
دارم سر آنکه با تو در بازم جان
گر هست سر منت سری در جنبان
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۶
خاقانی اگرچه دارد از درد نهان
جان خسته و دیده غرقه و دل بریان
اینک سوی وصل تو فرستاد ای جان
جان تحفه و دیده مژده و دل قربان
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۳
ای راحت سینه، سینه رنجور از تو
وی قبلهٔ دیده، دیده مهجور از تو
با دشمن من ساخته‌ای دور از من
با دوری تو سوخته‌ام دور از تو