عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۹
گر درویشی مکن تصرف در هیچ
نه شادی کن به هیچ و نه غم خور هیچ
خرسند بدان باش که در ملک خدای
در دنیی و آخرت نباشی بر هیچ
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۰
ای در تو عیانها و نهانها همه هیچ
پندار یقین‌ها و گمانها همه هیچ
از ذات تو مطلقا نشان نتوان داد
کانجا که تویی بود نشانها همه هیچ
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۱
ای با رخت انوار مه و خور همه هیچ
با لعل تو سلسبیل و کوثر همه هیچ
بودم همه بین، چو تیزبین شد چشمم
دیدم که همه تویی و دیگر همه هیچ
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴
بی شک الفست احد، ازو جوی مدد
وز شخص احد به ظاهر آمد احمد
در ارض محمد شد و محمود آمد
اذ قال الله: قل هو الله احد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۹
با کوی تو هر کرا سر و کار افتد
از مسجد و دیر و کعبه بیزار افتد
گر زلف تو در کعبه فشاند دامن
اسلام به دست و پای زنار افتد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۰
گر عشق دل مرا خریدار افتد
کاری بکنم که پرده از کار افتد
سجادهٔ پرهیز چنان افشانم
کز هر تاری هزار زنار افتد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۴
دل از نظر تو جاودانی گردد
غم با الم تو شادمانی گردد
گر باد به دوزخ برد از کوی تو خاک
آتش همه آب زندگانی گردد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۷
فردا که به محشر اندر آید زن و مرد
وز بیم حساب رویها گردد زرد
من حسن ترا به کف نهم پیش روم
گویم که حساب من ازین باید کرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۹
گویند که محتسب گمانی ببرد
وین پردهٔ تو پیش جهانی بدرد
گویم که ازین شراب اگر محتسبست
دریابد قطره‌ای به جانی بخرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۴
دل وقت سماع بوی دلدار برد
ما را به سراپردهٔ اسرار برد
این زمزمهٔ مرکب مر روح تراست
بردارد و خوش به عالم یار برد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۷
گر پنهان کرد عیب و گر پیدا کرد
منت دارم ازو که بس برجا کرد
تاج سر من خاک سر پای کسیست
کو چشم مرا به عیب من بینا کرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۹
دردا که همه روی به ره باید کرد
وین مفرش عاشقی دو ته باید کرد
بر طاعت و خیر خود نباید نگریست
در رحمت و فضل او نگه باید کرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۲
از واقعه‌ای ترا خبر خواهم کرد
و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۵
خرم دل آنکه از ستم آه نکرد
کس را ز درون خویش آگاه نکرد
چون شمع ز سوز دل سراپا بگداخت
وز دامن شعله دست کوتاه نکرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۷
عارف بچنین روز کناری گیرد
یا دامن کوه و لاله‌زاری گیرد
از گوشهٔ میخانه پناهی طلبد
تا عالم شوریده قراری گیرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۸
من صرفه برم که بر صفم اعدا زد
مشتی خاک لطمه بر دریا زد
ما تیغ برهنه‌ایم در دست قضا
شد کشته هر آنکه خویش را بر ما زد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۹
حورا به نظارهٔ نگارم صف زد
رضوان به عجب بماند و کف بر کف زد
آن خال سیه بر آن رخ مطرف زد
ابدال زبیم چنگ در مصحف زد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۱
خواهی که ترا دولت ابرار رسد
مپسند که از تو بر کس آزار رسد
از مرگ میندیش و غم رزق مخور
کاین هر دو به وقت خویش ناچار رسد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۲
این گیدی گبر از کجا پیدا شد
این صورت قبر از کجا پیدا شد
خورشید مرا ز دیده‌ام پنهان کرد
این لکهٔ ابر از کجا پیدا شد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۳
دلخسته و سینه چاک می‌باید شد
وز هستی خویش پاک می‌باید شد
آن به که به خود پاک شویم اول کار
چون آخر کار خاک می‌باید شد