عبارات مورد جستجو در ۱۴۷۰ گوهر پیدا شد:
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۹
در کشور ما که جنگ اصنافی نیست
حاکم بجز از اصول اشرافی نیست
این است که بر خطای یک تن ناچار
صد مدرک و درج ده سند کافی نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
در مملکتی که جنگ اصنافی نیست
آزادی آن منبسط و کافی نیست
در جشن به کارگر چرا ره ندهند
این مجلس اگر مجلس اشرافی نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۳
فکر نوئی از برای ما باید کرد
وین شیوه کهنه را رها باید کرد
با زور مجازات و فشار قانون
ما را به وظیفه آشنا باید کرد
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۳
وستال پی دفاع دل یکدله کرد
پس پیش وزیر و شه ز طوفان گله کرد
دیروز فغان ما گر از خارجه بود
امروز رواست شکوه از داخله کرد
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۴
این قوم که تا کشور ما تاخته اند
با رایت خودسری برافراخته اند
با این همه های هوی ایشان دیدیم
هنگام عمل وظیفه نشناخته اند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۵
بس هم نفسان نرد غلط باخته اند
یک جامعه را به شبهه انداخته اند
با آن همه امتحان هنوز این مردم
ما را به ثبات عزم نشناخته اند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۷
آنانکه سوار اسب گلگون شده اند
از مکمن ارتجاع بیرون شده اند
با آنکه گرو برده به قانون شکنی
امروز نماینده قانون شده اند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۹
آنانکه پریر قلب ما را خستند
دیروز قرار با اجانب بستند
دوشینه یگانه عضو دولت بودند
امروز نماینده ملت هستند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۰
آن سلسله ای که از امیران هستند
معمار در این سرای ویران هستند
از چیست که با ثروت هنگفت مدام
اندر صدد غارت ایران هستند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۳
ابناء جهان که زاده بوالبشرند
آن توده اصل زارع و کارگرند
صنف دگری معاونند آنها را
باقی همه جمع فرعی و مفت خورند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۶
این پول که صاحبان القاب خورند
خون دل ماست چون می ناب خورند
تا کی عرق جبین یک ملت را
بگرفته و قطره قطره چون آب خورند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۱
آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند
ترغیب اثر چو کرد ترعیب کنند
اول قدم اختناق آزادی را
در جلسه به اتفاق تصویب کنند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۸
آن را که نفوذ و اقتدارات بود
در دست تمام اختیارات بود
از چیست ندانست که بدبختی ما
یکسر ز خرابی ادارات بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۷
ایکاش بشهر شحنه را زور نبود
ملت ز فشار ظلم مقهور نبود
یک شمه ز قانون شکنی می گفتم
گر نامه ما اسیر سانسور نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۰
ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود
مسکین ز غنی این همه دلتنگ نبود
در بین بشر صلح و صفا داشت دوام
سرمایه اگر مسبب جنگ نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۴
آن اهل خطا که با خطاکار نمود
با کار خطا شبهه در افکار نمود
بر رغم مدافعین بیگانه پرست
آخر به خطای خویش اقرار نمود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۱
یاران ز می غرور، مستی نکنید
چون پای دهد دراز دستی نکنید
اکنون که شدید «سوسیالیست » مآب
خودخواهی و اشراف پرستی نکنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۲
ای توده بی صدا خموشی نکنید
بر پرده دریده پرده پوشی نکنید
از مرتجعین پول بگیرید ولیک
در موقع رأی خودفروشی نکنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۸
از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ
از یک طرفی عرصه به ملیون تنگ
قانون و حکومت نظامی و فشار
این است حکومت شتر گاو پلنگ
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۰
آثار محن از در و دیوار ببین
فریاد ز کاردار و بیکار ببین
هر دسته ای از مردم این کشور را
سرگشته اضطراب افکار ببین