عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹۱
ای دل کاری که نیست در خورد مکن
چیزی که همی نبایدت کرد مکن
آزاد چو سرو باش و سر سبزبزی
در بند جوی مباش ورخ زرد مکن
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۱۴
شد راز من و تو ای صنم فاش کنون
افتاد میان خلق و او باش کنون
اکنون که شدند آگه ازین دشمن و دوست
باری نفسی بر آرو خوش باش اکنون
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۲۲
شاهی که فلک بلندی اندوز داز او
رخسارۀ خورشید بر افروزد از او
گر حاتم طی زنده شود در عهدش
زانو زند و کرم بیاموزد ازو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۱
ای دل پی آرزو بسیار مرو
دیدی که چه جائیست دگربار مرو
روزی سه چهارت ار رهایی دادند
هان باسر آن حدیث و آن کار مرو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۴
داری سرعیش از در سودا درشو
بی زحمت خویشتن بتنها درشو
در می طلبی نیایی اندر کشتی
از جامه برون آی و بدریا درشو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۵۷
بر خیره غرور خویش پیوست مده
بر باد نبوده خرمن هست مده
جون نیست ترا بدست نقدی روشن
باری رخ یارو باده از دست مده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۵۸
ای قفل زبخل بردهان افگنده
درعهد توکس ندیدخوان افگنده
ازنان سپهی ساز وز سفره علمی
تااین نشود شکسته وآن افگنده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۰
ای داد تو بر داد و دهش پاینده
بر خاک رخ از فروتنی شاینده
بگشاد در و آب زده خانۀ خویش
هر شب ز پی رونده و آینده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۳
در کار تو صاحب نظران نظاره
تو غرقه بدریای هوس یکباره
رو چارۀ روز واپسین ساخته دار
ران پیش که گویند که آن بیچاره
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۹
تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟
با اهل فضول هم وثاقی طلبی؟
نامد گه آن که چشم دل بازکنی
وز باقی عمر عمر باقی طلب کنی؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۷۱
گل گرچه بنکوییست انگشت نمای
سرو ارچه بشاهدیست بستان آرای
اینک رخش، ای گل تو قدم رنجه مکن
وینک قدش، ای سرو تو بالا منمای
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۷۵
هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای
برخاسته یی بقصد آن شهر آرای
از پای در آیی تو ز برخاستت
بنشین تو شمع تا بمانی بر پای
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۹۲
از غایت جنگجویی و فتنه گری
گر گل بکفت فتد دهانش بدری
با ساغر و چنگ آنگهت خوش باشد
کین را بزنی و خون آن بازخوری
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۹۶
بر رغم من ار گرفته بودی یاری
آنگه که زرم نبود گفتم: آری
امروز چه عذرست و چه گویم باری؟
زر با من و تو بادگری، خوش کاری !
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۰۰
بر شخص تو چون کرد زیان بیماری
زین پس نرهد از تو بجان بیماری
زین بی رسمی که با تو بیماری کرد
افتاد ز چشم نیکوان بیماری
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۰۶
در بند جهان مباش و آزاد بزی
و ز باده خراب گرد و آباد بزی
تا زنده یی از مرگ نباشی ایمن
یکباره بمیر و تا ابد شاد بزی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۰۸
گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی
همت ننهم چو دیگران برچیزی
با حوصلۀ فراخ قانع شده ام
از تنگ دهان تو بکمتری چیزی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۱۰
ما راست دلی که نیست خالی نفسی
هر گوشۀ او ز سر صاحب هوسی
چون آیینه ییست ور بجویند بسی
جز خویشتن اندرو نبینند کسی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۱۱
درجنگ ترا بیازمودیم بسی
همچون سپهرخودی فگنده ...سی
شمشیر توعورتست پنداری،ازآن
هرگز نکنی برهنه درروی کسی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۳۰
پیوسته ز بهر شهوت جسمانی
این جان شریف را همی رنجانی
آگاه نیی که آفت جان تواند
آنها که تو در آرزوی ایشانی