عبارات مورد جستجو در ۶۶۱۷ گوهر پیدا شد:
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۷
زین عمر به تعجیل دوان سوی زوال
دانی که جهان چه آیدم پیش خیال
دشتی آید ز درد دل میلامیل
طشتی آید ز خون دل مالامال
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹۷
روزی که به حیلت به شب تیره برم
می‌گویم شکر و باز پس می‌نگرم
بنگر که ز عمر در چه خون جگرم
تا روز گذشته را غنیمت شمرم
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۸
ماییم و صراحی و شراب روشن
مرغی دو و نان چند و زیشان دو سه تن
وز میوه و ریحان قدری سیب و سمن
برخیز و بیا چنانک دی نزد تو من
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۰
ای دل مگذار عمر چون بی‌خبران
ایمن منشین ز روزگار گذران
تو طاق نه‌ای با تو همان خواهد کرد
ایام که کرد و می‌کند با دگران
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۸۲
دی طوف چمن کرده سه چاری خورده
آهنگ حزین و پرده حزان کرده
او چون گل و سرو و گرد او عاشق‌وار
گل جامه دریده سرو حال آورده
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹۴
گر دل پی یار گیردی نیکستی
یا دامن کار گیردی نیکستی
چون عمر همی دهد قرار همه کار
گر عمر قرار گیردی نیکستی
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۱۰
گفتی که به هر قطعه مرا هر باری
از خواجه به تازگی برآید کاری
دوران شماست ای برادر آری
ما را به سه چار و پنج خدمت داری
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲۱
تا چند ز جان مستمند اندیشی
تا کی ز جهان پر گزند اندیشی
آنچ از تو توان شدن همین کالبدست
یک مزبله‌گو مباش چند اندیشی
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۰
در ملک چنین که وسعتش می‌دانی
با شعر چنین که روز و شب می‌خوانی
آبم بشد از شکایت بی‌نانی
کو مجدالدین بوالحسن عمرانی
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶
ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست
زاهد بودن موجب بدنامی ماست
فصل گل و باغ تازه و صحرا خوش
بی‌بادهٔ خام بودن از خامی ماست
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
بر سبزه نشست می‌پرستان چه خوشست!
بر گل نفس هزاردستان چه خوشست!
ای گشته به اسم هوشیاری مغرور
تو کی دانی که عیش مستان چه خوشست؟
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۵
لب نیست که از مراغه پر خنده نشد
آب قرقش دید و به جان بنده نشد
از مردهٔ گور او عجب می‌دارم
کز شهر برون رفت، چرا زنده نشد؟
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۸
از نوش جهان نصیب من نیش آمد
تیر اجلم بر جگر ریش آمد
کوته سفری گزیده بودم، لیکن
ز آنجا سفری دراز در پیش آمد
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۲
اقبال تمام پاک دینان دارند
آنان طلبند، لیک اینان دارند
خرسندی و عافیت نهانی گنجیست
وین گنج نهان گوشه نشینان دارند
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۹
افسوس! که در عمر درازیم نبود
خطی ز زمانهٔ مجازیم نبود
بنشاند مرا فلک به بازی در خاک
هر چند که وقت خاک بازیم نبود
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۵
اطراف چمن ز مشک بوییست به برگ
گلزار زمانه را نکوییست به برگ
گل را ز دو رویه کار با برگ و نواست
آری همه کاری ز دو روییست به برگ
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۹
ای چرخ ز مهر زیر میغت برده
گیتی به ستم اجل، به تیغت برده
پرورده به صد ناز جهانت اول
و آخر ز جهان به صد دریغت برده
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱
زنهار دلا به خود مده ره غم را
مگزین به جهان صحبت نامحرم را
با تره و نانی چو قناعت کردی
چون تره مسنج سبلت عالم را
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۴
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هشیاری غصهٔ هرچیز خوریم
چون مست شویم هرچه بادا بادا
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۱
گر در طلب خودی ز خود بیرون آ
جو را بگذار و جانب جیحون آ
چون گاو چه میکشی تو بار گردون
چرخی بزن و بر سر این گردون آ