عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۷۴
با دشمن اگر به دوستی سازد کس
با دوست به دشمنی حرام است نفَس
تو دشمن آنی که تو را دارد دوست
من دشمن دوستان تو را دیدم و بس
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۸۷
گفتند جماعتی زبس نادانی
با ماه که رخسارهٔ او را مانی
در حال مَه از شرم فرو رفت خجل
یعنی که مرا نباشد آن پیشانی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۹۰
حُسنی که گواه حسن معبود بود
چون حسن بتم زلطف موجود بود
رَو بر در او اَیاز می باش مُدام
تا عاقبت کار تو محمود بود
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۹۳
خطّت که به حجّت کندش عقل هوس
حاشا که مزوّر بود آن خط بر کس
این تزکیه ای است عارضت را کامروز
تو شاهد عدلی و به خط حاکم و بس
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۹۵
دوش آمده بود در برم دلدارم
گفتم که شبا فاش مکن اسرارم
شب گفت پس و پیش نگه کن آخر
خورشید تو داری زکجا صبح آرم
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۱۸
بیهوده مدام در تک و تاز ممان
پیوسته اسیر شهوت و آز ممان
گیرم که به صورت تو به معنی نرسی
از عالم و معنی صور باز ممان
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۲۵
یا حاسب هل تعلم ماذا تَصنَع
ترجو و ترومُ ما لمثلک یُمنع
یکفیک هواهُ وصلهُ لا تطمع
من این الی این تادّب وَاقنع
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۳۳
دریاب اگر دسترسی خواهد بود
کاین عالم فانی نفسی خواهد بود
هجران به اختیار بسیار مجوی
هجران ضرورتی بسی خواهد بود
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۵۸
مردار چه به کار خویش سرگردان است
هم چارهٔ او ازو بود گردانست
نامرد بود که او نسازد با کس
آن کس که بساخت با همه مرد آن است
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۶۲
یاری که به وقت کار در کار آید
وی را چو طلب کنی دل افگار آید
این یار که بار تو کشد کم یابی
گر بار کشی جمله جهان یار آید
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۶۳
ای دل همه آن بکن که رایت باشد
جایی منشین که آن نه جایت باشد
تا بتوانی رفیق درویش گزین
کاو در همه عمر خاک پایت باشد
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۶۴
با هر بد و نیک وا نوازیم به طبع
بر هیچ کسی سرنفرازیم به طبع
کوته نظران نمی گذارند ارنه
ما با همه شیوه ای بسازیم به طبع
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۶۵
چون آتش و آب بردباری نکنی
کم زانک چو باد خاکساری نکنی
از صحبت خلق برنشاید خوردن
تا با بد و نیک سازگاری نکنی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۶۶
چندت گویم گر سر مردم داری
می باش دلا گر سر مردم داری
تا کی جویی زمردمی بیزاری
یکباره چرا زمردمی بیزاری
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۶۷
هرگه که تو با فرشته بین بنشینی
چون او باشی گر آشنای دینی
گیرم که فرشته را نبینی آخر
آن کس که فرشته بیند او را بینی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۶۸
آن کس که برای فقر بربست کمر
در خویش بیاسود چو در آب شکر
کس را چه بود ز درد آن مرد خبر
هم درد دگر باشد و هم کاسه دگر
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۷۰
هر کاو رقمی زعقل بر دل بنگاشت
یک لحظه زعمر خویش ضایع نگذاشت
یا در طلب رضای یزدان کوشید
یا راحت تن گزید و ساغر برداشت
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۷۲
ای همنفسان فعل اجل می دانید
روزی دو سه داد خود زخود بستانید
خیزید و نشینید که تا روزی چند
خواهید به هم نشستن و نتوانید
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۷۳
گفتم که مگر تخم هوس کاشتنی است
معلومم شد که جمله بگذاشتنی است
بگذاشتنِی است ملک عالم یکسر
الّا عزّت که آن نگه داشتنی است
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۷۵
عنبر که نه آن تست لادن به ازوست
زان زر که تو را نباشد آهن به ازوست
دشمن که هنر دید به از پنجه دوست
وآن دوست که عیب جوست دشمن به ازوست