عبارات مورد جستجو در ۹۶۷۱ گوهر پیدا شد:
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۰
آن چهره که هرکه وصف او بشنیدست
بر چهرهٔ آفتاب و مه خندیدست
ماه نو عید دیده‌ام دوش بدو
بر ماه تمام کس مه نو دیدست
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۳
با گل گفتم شکوفه در خاک بخفت
گل دیده پر آب کرد از باران گفت
آری نتوان گرفت با گیتی جفت
بنمای گلی که ریختن را نشکفت
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۴
از شعلهٔ لاله جهان نور گرفت
وز چهرهٔ گل روی زمین حور گرفت
صحرا سلب بزم ملکشه پوشید
بستان صفت مجلس دستور گرفت
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۷
در چشمهٔ تیغ بی‌کفت آب مباد
در زلف زره بی‌کنفت تاب مباد
بی‌یاد مبارک تو در دست ملوک
در آب فسرده آتش ناب مباد
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۱
باد سحری گذر به کویت دارد
زان بوی بنفشه‌زار مویت دارد
در پیرهن غنچه نمی‌گنجد گل
از شادی آنکه رنگ رویت دارد
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۳
روی تو که شمع لاله زو درگیرد
گل پرده ز روی با تو چون درگیرد
برخیز و به عزم گلستان موزه بخواه
تا چادر غنچه باز در سر گیرد
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۹
رای تو که صلح روز ملک انگیزد
در حادثه‌ای چو رنگ قهر آمیزد
تعجیل حقیقی از فلک بگریزد
آرام طبیعی از زمین برخیزد
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۹
تا طارم نه سپهر آراسته‌اند
تا باغ چهار طبع پیراسته‌اند
در خار فزوده و ز گل کاسته‌اند
چتوان کردن چو این چنین خواسته‌اند
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳
گلها چو به باغ جلوه را ساز کنند
وز غنچه نخست هفته‌ای ناز کنند
چون دیده به دیدار جهان باز کنند
از شرم رخت ریختن آغاز کنند
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۵
قومی که در این سفر مرا همراهند
از تعبیهٔ زمانه کم آگاهند
ما می‌کوشیم و آسمان می‌گوید
نقش آن باشد که نقشبندان خواهند
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۷
گل یک شبه شد هین که چو گستاخ شود
در پیش تو دسته دسته بر کاخ شود
خیز ای گل نوشکفته درشو به چمن
تا جامه دریده غنچه بر شاخ شود
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۹
آخر غم غور از دلم دور شود
وین ماتم هجر دوستان سور شود
لشکرکش گردون چو درآید به حمل
فرماندهٔ گیتی به نشابور شود
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۹
با گل گفتم ابر چرا می‌گرید
ماتم‌زده نیست بر کجا می‌گرید
گل گفت اگر راست همی باید گفت
بر عمر من و عهد شما می‌گرید
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۰
گفتم ز فراق یاسمن می‌گرید
این ابر که زار بر چمن می‌گرید
گل گفت به پای خویشتن برشکنم
بر خندهٔ یک هفتهٔ من می‌گرید
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۵
منصوریه هر گزت درآمد به ضمیر
کاین به درت موکب میمون وزیر
هین کو لب غنچه گو بیادست ببوس
کو دست چنار گو بیا دست بگیر
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۰
بازار قبول گل چو شد خوش خوش تیز
گفتم که به باغ در شو ای دلبر خیز
گل گفت که آب قدمش خیره مریز
ما دست گلابگر گرفتیم و گریز
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۲
صف زد حشم بهار پیرامن گل
ابر آمد و پر کرد ز در دامن گل
با این همه جان نماند اندر تن گل
گر تو به چمن درآیی ای خرمن گل
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹۰
از مشرق دست گوهر آل نظام
ده ماه تمام را طلوعست مدام
اینک بنگر که آن خداوند کرام
بفکند مه نوی ز هر ماه تمام
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۵
با گل گفتم چون به چمن برگذریم
چون از همه باغ آرزوی تو بریم
گل گفت مرا چو نیک درمی‌نگریم
از روی بقا برابر یکدگریم
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۹
باغیست چو نوبهار از رنگ خزان
عیشی که به عمرها توان گفت از آن
یاران همه انگشت زنان گرد رزان
من در غم تو نشسته انگشت‌گزان