عبارات مورد جستجو در ۱۸۰ گوهر پیدا شد:
مفاتیح الجنان : اعمال مخصوصه شب و روز ماه رمضان
اعمال شب آخر ماه رمضان
شب آخر ماه؛ شب بسیار مبارکی است و برای این شب چند عمل وارد است:
اوّل:
غسل.
دوم:
زیارت امام حسین(علیه السلام).
سوم:
خواندن سوره های «انعام» و «کهف» و «یس» و گفتن «صد مرتبه»:
أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَأَتُوبُ إِلَیهِ.
چهارم:
این دعا را که شیخ کلینی از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده خوانده شود:
اللّهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ وَقَدْ تَصَرَّمَ، وَأَعُوذُ بِوَجْهِک الْکرِیمِ یا رَبِّ أَنْ یطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیلَتِی هذِهِ أَوْ یتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضانَ وَلَک قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی بِهِ یوْمَ أَلْقاک.
پنجم:
بخواند «دعای مُدَبِّرَ الْأُمُورِ» را که بیان آن در «اعمال شب بیست وسوم» گذشت.
ششم:
ماه رمضان را با دعاهایی که مضمونش وداع با ماه مبارک است، وداع کند؛ دعاهایی که شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید ابن طاووس (رضوان الله علیهم) نقل کرده اند و شاید بهترین آن ها دعای چهل وپنجم صحیفه کامله باشد.
سید ابن طاووس از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: که هرکه در شب آخر ماه رمضان، آن ماه شریف را وداع گفته و بگوید:
اللّهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ من صِیامِی لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَأَعُوذُ بِک أَنْ یطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّیلَةِ إِلّا وَقَدْ غَفَرْتَ لِی.
پیش از آنکه سپیده برآید، حق تعالی او را بیامرزد و توبه و بازگشت نصیب وی کند. سید و شیخ صدوق از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده اند که گفته: در جمعه آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسیدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: ای جابر، این آخرین جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع کن و بگو:
اللّهُمَّ لَاتَجْعَلهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ صِیامِنا إِیاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَلَا تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً.
به راستی هرکه این دعا را در این روز بخواند به یکی از دو خصلت نیکو پیروزی یابد: یا رسیدن به ماه رمضان آینده یا آمرزش خداوند و رحمت بی انتهای او.
سید ابن طاووس و کفعمی از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) روایت کرده اند که فرمود: هرکه در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز به صورت دو رکعتی بخواند، در هر رکعت سوره «حمد» را «یک بار» و «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را «ده بار» و در هر یک از رکوع و سجود «ده مرتبه» بگوید:
سُبْحانَ اللّهِ وَالحَمْدُ للّهِ وَلَا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَکبَرُ.
و هنگامی که از ده رکعت فراغت یافت «هزار مرتبه» استغفار کند؛ و پس از استغفار سر به سجده گذارد و در حال سجده بگوید:
یا حَی یا قَیومُ، یا ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ، یا رَحْمانَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ وَرَحِیمَهُما، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یا إِلهَ الأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ، اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا، وَتَقَبَّلْ مِنَّا صَلاتَنا وَصِیامَنا وَقِیامَنا.
سوگند به کسی که مرا به راستی به پیامبری مبعوث کرد که جبرئیل مرا از اسرافیل خبر داد و اسرافیل از پروردگار خود که سر از سجده برنداشته، خداوند او را بیامرزد و ماه رمضان را از او قبول کند و از گناهان او درگذرد... تا پایان روایت؛
این نماز در شب عید فطر هم روایت شده است، ولی در آن روایت آمده که تسبیحات اربعه را در رکوع و سجود به جای ذکر رکوع و سجود بخواند و به جای «اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» تا آخر بگوید:
اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَتَقَبَّلْ صَوْمِی وَصَلوتِی وَقِیامِی.
مفاتیح الجنان : اعمال مخصوصه شب و روز ماه رمضان
دعاهاى وداع ماه مبارک رمضان
ماه رمضان را با دعاهایی که مضمونش وداع با ماه مبارک است، وداع کند؛ [مثل] دعاهایی که شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید ابن طاووس (رضوان الله علیهم) نقل کرده اند و شاید بهترین آن ها دعای چهل وپنجم صحیفه کامله باشد.
سید ابن طاووس از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: که هرکه در شب آخر ماه رمضان، آن ماه شریف را وداع گفته و بگوید:
اللّهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ من صِیامِی لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَأَعُوذُ بِک أَنْ یطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّیلَةِ إِلّا وَقَدْ غَفَرْتَ لِی.
پیش از آنکه سپیده برآید، حق تعالی او را بیامرزد و توبه و بازگشت نصیب وی کند.
سید و شیخ صدوق از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده اند که گفته: در جمعه آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسیدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: ای جابر، این آخرین جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع کن و بگو:
اللّهُمَّ لَاتَجْعَلهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ صِیامِنا إِیاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَلَا تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً.
به راستی هرکه این دعا را در این روز بخواند به یکی از دو خصلت نیکو پیروزی یابد: یا رسیدن به ماه رمضان آینده یا آمرزش خداوند و رحمت بی انتهای او.
سید ابن طاووس و کفعمی از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) روایت کرده اند که فرمود: هرکه در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز به صورت دو رکعتی بخواند، در هر رکعت سوره «حمد» را «یک بار» و «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را «ده بار» و در هر یک از رکوع و سجود «ده مرتبه» بگوید:
سُبْحانَ اللّهِ وَالحَمْدُ للّهِ وَلَا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَکبَرُ.
و هنگامی که از ده رکعت فراغت یافت «هزار مرتبه» استغفار کند؛ و پس از استغفار سر به سجده گذارد و در حال سجده بگوید:
یا حَی یا قَیومُ، یا ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ، یا رَحْمانَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ وَرَحِیمَهُما، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یا إِلهَ الأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ، اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا، وَتَقَبَّلْ مِنَّا صَلاتَنا وَصِیامَنا وَقِیامَنا.
سوگند به کسی که مرا به راستی به پیامبری مبعوث کرد که جبرئیل مرا از اسرافیل خبر داد و اسرافیل از پروردگار خود که سر از سجده برنداشته، خداوند او را بیامرزد و ماه رمضان را از او قبول کند و از گناهان او درگذرد... تا پایان روایت.
مفاتیح الجنان : اعمال مخصوصه شب و روز ماه رمضان
اعمال روز سى ام ماه رمضان
سید برای روز آخر دعایی نقل کرده که اولش این است: اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ؛ «با نام دعای چهل و دوم صحیفه کامله سجادیه»، چون در این روز غالب مردم قرآن ختم می کنند سزاوار است که بعد از ختم بخوانند و اگر خواسته باشند این دعای مختصر را بخوانند که شیخ طوسی از امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده:
اللّهُمَّ اشْرَحْ بِالْقُرْآنِ صَدْرِی، وَاسْتَعْمِلْ بِالْقُرْآنِ بَدَنِی، وَنَوِّرْ بِالْقُرْآنِ بَصَرِی، وَأَطْلِقْ بِالْقُرْآنِ لِسانِی، وَأَعِنِّی عَلَیهِ مَا أَبْقَیتَنِی فَإِنَّهُ لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِک.
و همچنین این دعا که از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده است خوانده شود:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک إِخْباتَ الْمُخْبِتِینَ، وَ إِخْلاصَ الْمُوقِنِینَ، وَمُرافَقَةَ الْأَبْرارِ، وَاسْتِحْقاقَ حَقائِقِ الْإِیمانِ، وَالْغَنِیمَةَ مِنْ کلِّ بِرٍّ، وَالسَّلامَةَ مِنْ کلِّ إِثْمٍ، وَوُجُوبَ رَحْمَتِک، وَعَزائِمَ مَغْفِرَتِک، وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ.
مفاتیح الجنان : اعمال ماه صفر
روز بیست و هشتم ماه صفر
روز بیست وهشتم سال یازدهم روز وفات حضرت خاتم انبیا (صلوات الله علیه) است و روز وفات به اتّفاق همه علما روز دوشنبه بوده و هنگام وفات شصت وسه سال داشتند.
در چهل سالگی مبعوث به رسالت شد، سیزده سال در شهر مکه مردم را به خداپرستی خواند، در سنّ پنجاه وسه سالگی به مدینه هجرت کرد و در سال دهم هجری از دنیا رفت؛ غسل و حنوطش را امیرالمؤمنین عهده دار بود و پس از غسل و کفن بر بدن مطهّرش نماز خواند، سپس اصحاب دسته دسته آمدند و بدون امام بر آن حضرت نماز خواندند، آنگاه امیرمؤمنان آن حضرت را در حجره طاهره، در همان نقطه ای که از دنیا رفته بود دفن کرد. از اَنَس بن مالک روایت شده است: زمانی که از دفن پیامبر فارغ شدیم، حضرت فاطمه به سوی من آمد و گفت: چگونه جان و روان شما همراهی کرد بر چهره پیامبر خدا خاک فرو ریزید، سپس گریست و فرمود:
یا أَبَتاهُ أَجابَ رَبّاً دَعاهُ
یا أَبَتاهُ مِنْ رَبِّهِ ما أَدْناهُ
پدرم، پروردگارت را که تو را فرا خواند پاسخ دادی
پدرم، چقدر به پروردگارت نزدیکی
چه زیبا سروده شده:
ای دو جهان زیرزمین ازچه ای
خاک نه ای خاک نشین ازچه ای
به روایت معتبر، آن بانوی بانوان، مُشتی از خاک پاک آن مرقد مطهّر را برگرفت و بَر دیدگان نهاد و فرمود:
مَاذا عَلَی الْمُشْتَمِّ تُرْبَةَ أَحْمَدٍ
أَنْ لَایشَمَّ مَدَی الزَّمانِ غَوالِیا
بر بوینده خاک احمد چیست؟
اینکه تا پایان زمان عطرها را نبوید
صُبَّتْ عَلَی مَصائِبٌ لَوْ أَنَّها
صُبَّتْ عَلَی الْأَیامِ صِرْنَ لَیالِیا
بر من مصائبی فرود آمد که اگر آن ها
بر روزها آمده بود شب می شدند
شیخ یوسف شامی در کتاب «دُرُّ النظیم» نقل کرده است: که فاطمه زهرا این اشعار را در مرثیه پدر فرمود:
قُلْ لِلْمُغَیبِ تَحْتَ أَثوابِ الثَّری
إِنْ کنْتَ تَسْمَعُ صَرْخَتِی وَنِدائِیا
به آن که در زیر توده های خاک پنهان شده بگو
اگر فریاد و صدای مرا می شنیدی
صُبَّتْ عَلَی مَصائِبٌ لَوْ أَنَّها
صُبَّتْ عَلَی الْأَیامِ صِرْنَ لَیالِیا
بر من مصائبی فرو ریخت که اگر آن ها
بر روزها فرو ریخته بود شب می شدند
قَدْ کنْتُ ذاتَ حِمی بِظِلِّ مُحَمَّدٍ
لَا أَخْشَی مِنْ ضَیمٍ وَکانَ حِمی لِیا
همانا من در سایه محمّد حمایتی داشتم
که از ستم نمی ترسیدم و او جورکش من بود
فَالْیوْمَ أَخْضَعُ لِلذَّلِیلِ وَأَتَّقِی
ضَیمِی وَأَدْفَعُ ظالِمِی بِرِدائِیا
اما امروز برای شخص پست تواضع کنم و از ستم
بر خود می پرهیزم و ستمگرم را با جامه ام دفع می کنم
فَإِذا بَکتْ قُمْرِیةٌ فِی لَیلِها
شَجَناً عَلی غُصْنٍ بَکیتُ صَباحِیا
اگر قُمری به شبانگاهش گریه کند
من در روز از غصّه بر شاخساری بگریم
فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَک مُؤ نِسِی
وَلَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِیک وِشاحِیا
اندوه را پس از تو مونسم قرار می دهم
و دانه های اشک را در هجر تو، گردنبند می کنم
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
اعمال ماه هاى رومى
ما در اینجا به بیان آنچه که در «زادالمعاد» آمده است، اکتفا می کنیم:
سید جلیل علی بن طاووس (ره) روایت کرده: روزی جمعی از اصحاب نشسته بودند، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وارد شد و به ایشان سلام کرد و اصحاب پاسخ سلام ایشان را گفتند؛ حضرت فرمود: آیا می خواهید دوایی را که جبرییل به من آموخته که نیازمند دوای پزشکان نباشم به شما بیاموزم؟
امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سلمان و دیگران پرسیدند: آن دوا چیست؟ حضرت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) خطاب فرمود که:
در ماه نیسان رومی [شمسی] آب باران را می گیری و هر کدام از سوره های «فاتحه الکتاب» و «آیت الکرسی» و «توحید» و «فلق» و «ناس» و «کافرون» را «هفتاد مرتبه» می خوانی و در روایت دیگر سوره «قدر» را نیز «هفتاد مرتبه» و «هفتاد مرتبه» «اللّهُ أکبر» و «هفتاد مرتبه» «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» گفته و «هفتاد مرتبه» صلوات می فرستی، آنگاه «هفت روز» در بامداد و شامگاه از آن آب می آشامی، به حق خدایی که مرا به راستی به رسالت بر مردم برانگیخت سوگند یاد می کنم که جبرییل گفت:
خدا از کسی که این آب را می آشامد، هر دردی را که در بدنش باشد برمی دارد و به او تندرستی بخشد و دردها را از تن و استخوان های او بیرون کند و اگر در لوح دردی برای او مقدر شده باشد محو می کند و به حق پروردگاری که مرا به حق فرستاده، اگر فرزند نداشته باشد و فرزند بخواهد، آب نیسان را به آن نیت بیاشامد به او فرزند روزی شود و اگر زن عقیم باشد، با نیت از این آب بیاشامد، از او فرزند پدید آید و اگر مرد و زن، پسر یا دختر خواهند، از آن آب بیاشامند مقصود ایشان حاصل گردد، چنان که حق تعالی می فرماید:
«یهَبُ لِمَنْ یشاءُ إِناثاً وَ یهَبُ لِمَنْ یشاءُ الذُّکورَ أَوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکراناً وَ إِناثاً وَ یجْعَلُ مَنْ یشاءُ عَقِیماً»
سپس فرمود:
اگر کسی درد سر داشته باشد، از این آب بیاشامد، به قدرت حق درد سر او آرام شود و اگر درد چشم داشته باشد و در چشم های خود قطره ای از این آب بریزد و چشم های خود را با آن بشوید و از آن بیاشامد، به اذن خدا شفا یابد و آشامیدن از این آب بُن دندان ها را محکم کند و دهان را خوشبو نماید و لعاب بُن دندان ها و بلغم را کم کند و به سبب خوردن و آشامیدن تُخَمه و امتلاء نگیرد [یعنی دو نوع بیماری از بیماری های معده] و از بادهای قولنج و غیر آن آزار نبیند و به درد پشت و درد شکم مبتلا نگردد و از زکام رنج نکشد و دچار درد دندان نشود و درد معده و انگل معده را زایل کند و نیازمند به حجامت نشود و از بیماری بواسیر و خارش بدن و آبله و دیوانگی و پیسی و خون دماغ و استفراغ نجات یابد و کور و لال و کر و زمین گیر نشود و آب سیاه در دیده اش نیاید و دردی که موجب خوردن روزه و کاستی نمازش گردد به او نرسد و از وسوسه های جنّیان و شیاطین گزندی نبیند.
آنگاه رسول خدا فرمود: جبرییل گفت: هرکه از این آب بیاشامد و به همه دردهایی که در مردم است مبتلا باشد، موجب شفای او از همۀ آن ها گردد.
و نیز گفت: به حق خدایی که ای پیامبر تو را به راستی فرستاده، هرکه این آیات را بر این آب بخواند و بیاشامد، حق تعالی دلش را از نور پر کند و روشنی و الهام خود را در دل او وارد سازد و حکمت بر زبان او جاری کند و دلش را از فهم و بصیرت پر نماید و از کرامت هایش، آنچه به احدی از عالمیان عطا نکرده عطا کند و هزار آمرزش و هزار رحمت بر او فرستد و غشّ و خیانت و غیبت و حسد و ستم و کبر و بُخل و حرص و غضب را از دل او برکند و از عداوت و دشمنی مردم و بدگویی ایشان نجات یابد و موجب شفای همه بیماری های او شود.
نویسنده گوید: این روایت مشهور درباره آثار آب نیسان به عبدالله بن عمر منتهی می شود و به این خاطر سندش ضعیف است و فقیر به خط شیخ شهید دیدم که این روایت را از حضرت صادق(علیه السلام) با همین خواص و سوره روایت کرده، ولی آیات و اذکار به این طریق نقل شده است که بر آب نیسان می خوانی:
«فاتحة الکتاب» و «آیت الکرسی» و «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ»، «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ» و «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» هر یک را «هفتاد مرتبه» و می گویی «هفتاد مرتبه» «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» و «هفتاد مرتبه» «اللّهُ أَکْبَرُ» و «هفتاد مرتبه» «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» و «هفتاد مرتبه» «سُبْحانَ للّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلَا إِلهَ إِلّا اللّهُ واللّهُ أَکْبَرُ»؛
و در آثار آن آمده که اگر در زندان باشد و از آن بیاشامد، از حبس نجات یابد و سردی بر طبع او چیره نشود و اکثر آن آثار که بیان شد، در این روایت نیز آمده.
آب باران مطلقاً مبارک است و منفعت دارد، خواه در نیسان و خواه در غیر آن، چنان که در حدیث معتبر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده: بیاشامید آب آسمان را که پاک کننده بدن شماست و دردها را دفع می کند، چنان که حق تعالی می فرماید:
«وَ ینَزِّلُ عَلَیکمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیطَهِّرَکمْ بِهِ وَ یذْهِبَ عَنْکمْ رِجْزَ الشَّیطانِ وَ لِیرْبِطَ عَلی قُلُوبِکمْ وَ یثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ»
و در انجام برنامه نیسان بهتر آن است که اگر جمعی بخوانند، هرکدام مجموع آن سوره ها و اذکار را «هفتاد مرتبه» بخوانند و برای آن ها که می خوانند فایده اش عظیم تر و ثوابش بیشتر است و در این سال ها پس از بیست وسه روز که از نوروز بگذرد، تقریباً داخل نیسان ماه شمسی می شوند و ماه نیسان سی روز است؛
از حضرت صادق(علیه السلام) روایت است: که در هفتم حَزیران، حتماً حجامت کن و اگر میسّر نشود در چهاردهم و اول حزیران تقریباً هشتاد و چهارم نوروز است و آن نیز سی روز است و حزیران ماه نحسی است، چنان که در حدیث معتبر نقل شده: خدمت امام صادق(علیه السلام) ماه حزیران ذکر شد، حضرت فرمودند: این ماه ماهی است که در آن حضرت موسی بر بنی اسراییل نفرین کرد و در یک شبانه روز سیصد هزار نفر از ایشان از بین رفتند.
باز به سند معتبر از آن حضرت نقل است: که خدای تعالی اَجَل ها را در ماه حزیران نزدیک می کند، یعنی مرگ در آن بسیار است.آگاه باش ماه های شمسی بنایش بر حرکت زمین به دور خورشید است و عدد آن ها دوازده ماه است به این ترتیب:
تشرین اول ـ تشرین آخر، کانون اول ـ کانون آخر، شباط، آذار، نیسان، ایار، حزیران، تموز، آب، ایلول.
چهار ماه را سی روز می گیرند که تشرین آخر و نیسان و حزیران و ایلولند و هفت ماه دیگر غیر شباط را سی ویک روز می گیرند و شباط را در سه سال متوالی بیست وهشت می گیرند، در سال چهارم که سال کبیسه ایشان است بیست ونه روز می گیرند.
سال ایشان سیصد و شصت وپنج روز و یک چهارم روز است و تشرین اول که اول سال ایشان است در این سال ها موافق نوزده درجه میزان است و تفصیلش در کتاب «بحارالانوار» بیان شده است و چون این ماه ها در احادیث آمده است در اینجا کوتاه و مختصر ایراد کردم، پایان [مسائل مربوط به ماه های شمسی].
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
فضیلت زیارت رسول خدا(ص) و حضرت زهرا(ع) و ائمه بقیع(ع)
آگاه باش که در حق همۀ مردم به ویژه حاجیان مستحب مؤکد است، مشرّف شدن به زیارت روضه ی مطهّره و آستانه منوّره ی فخر عالمیان حضرت سید المرسلین محمّد بن عبدالله(صلوات الله وسلامه علیه) و ترک زیارت آن حضرت، سبب جفا در حق او در قیامت است و شیخ شهید فرموده: اگر مردم زیارت آن جناب را ترک کنند، بر امام است که ایشان را برای رفتن به زیارت آن حضرت مجبور کند، زیرا ترک زیارت آن حضرت انگیزۀ جفای حرام است.
شیخ صدوق از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: هرگاه یکی از شما حج نماید، باید حجّش را به زیارت ما به پایان برساند، زیرا زیارت ما از کمال تمامی حجّ است؛
و نیز از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت کرده: حجّ خود را به زیارت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) کامل کنید که ترک زیارت آن حضرت پس از حج جفا و خلاف ادب است و شما را به این زیارت دستور داده اند و به زیارت قبری چند که خدا حق آن ها و زیارت آن ها را بر شما لازم کرده بروید و کنار آن قبرها از خداوند طلب روزی کنید.
و نیز از ابوالصّلت هروی روایت کرده که: خدمت حضرت رضا(علیه السلام) عرض کردم: یابن رسول الله، چه می فرمایی در حدیثی که اهل آن روایت می کنند: که مؤمنان در بهشت از منازلشان پروردگار خود را زیارت می کنند؟ (کنایه از این که معنی حدیث اگر حدیث صحیحی باشد چیست؟ با آنکه شامل مطلبی است که به حسب ظاهر با اعتقاد حق هماهنگی ندارد.)
حضرت پاسخ او را به این صورت فرمودند: ای اباصلت، خدا پیامبرش محمّد(صلی الله علیه وآله) را از همۀ آفریده هایش حتی از پیامبران و ملائکه افضل قرار داد و طاعت او را طاعت خود و بیعت با او را بیعت با خود و زیارت او را زیارت خود شمرد، چنان که فرمود:
«مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»
و فرمود:
«إِنَّ الَّذِینَ یبایعُونَک إِنَّما یبایعُونَ اللّهَ یدُ اللّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ»
و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هرکه مرا در حال حیات یا پس از مرگ زیارت کند، چنان است که خدا را زیارت کرده باشد تا پایان روایت.
حمیری در کتاب «قرب الأسناد»، از حضرت صادق(علیه السلام) روایت کرده: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هرکه مرا در حیات یا پس از ممات زیارت کند، روز قیامت شفیع او می شوم.
در حدیثی آمده: امام صادق(علیه السلام) روز عیدی در مدینه بود، به زیارت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رفت و به آن حضرت سلام داد و فرمود: ما بر اهل همه شهرها خواه مکه و خواه غیر مکه برتری داریم، به علّت زیارت و سلاممان به رسول خدا(صلی الله علیه وآله).
شیخ طوسی در «تهذیب»، از یزید بن عبدالملک روایت کرده است و او از پدرش، از جدّش: که خدمت حضرت فاطمه مشرّف شدم، آن حضرت به سلام بر من پیشی گرفت، آنگاه از من پرسید برای چه آمده ای؟ عرض کردم: برای طلب برکت و ثواب؛ فرمود: مرا خبر داد پدرم و اینک حاضر است که هر که بر او و بر من سه روز سلام کند، خدا بهشت را بر او واجب کند؛ گفتم: در حیات او و شما؟ فرمود: آری و نیز پس از مرگ ما.
علاّمه مجلسی (رحمة الله علیه) فرموده: در حدیث معتبر از عبدالله بن عباس نقل است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هرکه امام حسن (علیه السلام) را در بقیع زیارت کند، قدمش بر صراط ثابت باشد، روزی که قدم ها از آن بلغزد.
در کتاب «مُقنعه» از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه مرا زیارت کند، گناهانش آمرزیده شود و تهیدست و پریشان نمیرد.
شیخ طوسی در «تهذیب» از حضرت عسکری(علیه السلام) روایت کرده: هرکه حضرت صادق(علیه السلام) و پدرش حضرت باقر(علیه السلام) را زیارت کند درد چشم نکشد و بیماری و دردی به او نرسد و مبتلا نمیرد.
ابن قولَوَیه در کتاب «کامل الزیارات»، از هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) روایتی طولانی آورده که بخشی از جملات آن این است: مردی به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: آیا پدرت را باید زیارت کرد؟ فرمود: آری، عرضه داشت: برای کسی که او را زیارت کند چه پاداشی است؟ فرمود: اگر اعتقاد به امامت او داشته باشد و از او پیروی کند، بهشت پاداش اوست؛ عرض کرد: کسی که از زیارت او روی گردان شود چه خواهد شد؟ فرمود: در «یوم الحسرة» که روز قیامت است حسرت خواهد داشت.
احادیث در این بخش بسیار است و برای متذکر شدن ما همین اندازه کافی و وافی است.
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
زیارت حضرت فاطمه (س)
آنگاه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را نزد روضه ی مطهّره زیارت کن. در تعیین جای قبر آن مظلومه اختلاف شده است. طایفه ای گفته اند: در روضه که بین قبر و منبر است مدفون می باشد و بعضی گفته اند: در خانه خویش دفن شده و گروه سوم گفته اند: قبر مطهّرش در بقیع است و آنچه را اصحاب ما بیشتر اعتقاد بر آن دارند، این است که آن مظلومه نزد روضه زیارت شود و کسی که آن معظّمه را در این سه موضع زیارت کند، افضل است.
چون برای زیارت آن ممتحنه، در این مکان ها ایستادی بگو:
یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک اللّهُ الَّذِی خَلَقَک قَبْلَ أَنْ یخْلُقَک فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَک أَوْلِیاءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِکلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوک صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَأَتی بِهِ وَصِیهُ، فَإِنّا نَسْأَلُک إِنْ کنَّا صَدَّقْناک إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایتِک.
و نیز مستحب است بگویی:
السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ حَبِیبِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ صَفِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ أَمِینِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ خَیرِ خَلْقِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیاءِ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِکتِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ خَیرِ الْبَرِیةِ، السَّلامُ عَلَیک یا سَیدَةَ نِساءِ الْعالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا زَوْجَةَ وَلِی اللّهِ وَ خَیرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّهِ؛
السَّلامُ عَلَیک یا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ سَیدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الرَّضِیةُ الْمَرْضِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا التَّقِیةُ النَّقِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَعَلَی رُوحِک وَبَدَنِک؛
أَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتِ عَلَی بَینَةٍ مِنْ رَبِّک، وَأَنَّ مَنْ سَرَّک فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاک فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاک فَقَدْ آذی رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَک فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَک فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ لِأَنَّک بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِی بَینَ جَنْبَیهِ، أُشْهِدُ اللّهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِکتَهُ أَنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَیتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَکفَی بِاللّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جازِیاً وَ مُثِیباً.
آنگاه بر رسول خدا و ائمه طاهرین صلوات می فرستی.
مؤلّف گوید: ما برای «روز سوم جمادی الآخر» زیارتی دیگر برای حضرت فاطمه نقل کردیم و نیز علما زیارت مفصّلی برای آن مظلومه نقل کرده اند که مثل همین زیارت نقل شده از شیخ طوسی است. اول آن «السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ» است تا «أُشْهِدُ اللَّهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِکَتَهُ» و از اینجا به بعد آن چنین است:
أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِکتَهُ أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاک، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاک، وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَک، أَنَا یا مَوْلاتِی بِک وَبِأَبِیک وَبَعْلِک وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِک مُوقِنٌ، وَبِوِلایتِهِمْ مُؤْمِنٌ، وَ لِطَاعَتِهِمْ مُلْتَزِمٌ، أَشْهَدُ أَنَّ الدِّینَ دِینُهُمْ، وَالْحُکمَ حُکمُهُمْ، وَهُمْ قَدْ بَلَّغُوا عَنِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَدَعَوْا إِلَی سَبِیلِ اللّهِ بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، لَاتَأْخُذُهُمْ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وَصَلَواتُ اللّهِ عَلَیک وَعَلَی أَبِیک وَبَعْلِک وَذُرِّیتِک الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ وَصَلِّ عَلَی الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِیةِ النَّقِیةِ الرَّضِیةِ الْمَرْضِیةِ الزَّکیةِ الرَّشِیدَةِ الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ، الْمَغْصُوبَةِ حَقُّها، الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُها، الْمَکسُورَةِ ضِلْعُهَا، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا، الْمَقْتُولِ وَلَدُها، فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِک، وَبَضْعَةِ لَحْمِهِ؛
وَصَمِیمِ قَلْبِهِ، وَفِلْذَةِ کبِدِهِ، وَالنُّخْبَةِ مِنْک لَهُ، وَالتُّحْفَةِ خَصَصْتَ بِها وَصِیهُ، وَحَبِیبَةِ الْمُصْطَفی، وَقَرِینَةِ الْمُرْتَضی، وَسَیدَةِ النِّساءِ، وَمُبَشِّرَةِ الْأَوْلِیاءِ، حَلِیفَةِ الْوَرَعِ وَالزُّهْدِ، وَتُفَّاحَةِ الْفِرْدَوْسِ وَالْخُلْدِ الَّتِی شَرَّفْتَ مَوْلِدَها بِنِساءِ الْجَنَّةِ، وَسَلَلْتَ مِنْها أَنْوارَ الْأَئِمَّةِ، وَأَرْخَیتَ دُونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیها صَلاةً تَزِیدُ فِی مَحَلِّها عِنْدَک، وَشَرَفِها لَدَیک، وَمَنْزِلَتِها مِنْ رِضَاک، وَبَلِّغْها مِنَّا تَحِیةً وَسَلاماً، وَآتِنَا مِنْ لَدُنْک فِی حُبِّها فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَرَحْمَةً وَغُفْراناً إِنَّک ذُو الْعَفْوِ الْکرِیمِ.
مؤلّف گوید: شیخ در «تهذیب» فرموده: آنچه در فضل زیارت آن معظّمه روایت شده، بیشتر از آن است که شمارش شود و علامه مجلسی از کتاب «مصباح الانوار» نقل کرده: از حضرت فاطمه روایت شده: پدرم به من فرمود: هرکه بر تو صلوات فرستد، حق تعالی او را بیامرزد و در هر جای بهشت که باشم به من ملحق کند.
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال مسجد کوفه
عمل ستون سوم مسجد کوفه (مقام امام زین العابدین (ع))
آنگاه به جانب «دکه زین العابدین»(علیه السلام) حرکت کن و آن در کنار «ستون سوم» است، از سوی متصّل به باب کنده.
نویسنده گوید: این مقام از طرف قبله برابر با دکه باب امیرمؤمنان و از طرف غرب مقابل با باب کنده بوده که مسدود شده است و گفته شده که شایسته است نماز به اندازه پنج زراع دورتر از ستون خوانده شود، زیرا دکه در آن محل بوده است.
به هر حال در آنجا دو رکعت نماز به «حمد» و هر سوره ای که خواهی بخوان و پس از سلام و «تسبیح حضرت زهرا» بگو:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، اللّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی قَدْ کثُرَتْ وَلَمْ یبْقَ لَها إِلّا رَجاءُ عَفْوِک، وَقَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمانِ إِلَیک، فَأَنَا أَسْأَلُک اللّهُمَّ مَا لَاأَسْتَوْجِبُهُ، وَأَطْلُبُ مِنْک مَا لَاأَسْتَحِقُّهُ. اللّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوبِی وَلَمْ تَظْلِمْنِی شَیئاً، وَ إِنْ تَغْفِرْ لِی فَخَیرُ راحِمٍ أَنْتَ یا سَیدِی. اللّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَأَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ، وَأَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ، وَأَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ، وَأَنَا الْعَوَّادُ بِالْجَهْلِ. اللّهُمَّ فَإِنِّی أَسْأَلُک یا کنْزَ الضُّعَفَاءِ، یا عَظِیمَ الرَّجَاءِ، یا مُنْقِذَ الْغَرْقَی، یا مُنْجِی الْهَلْکی، یا مُمِیتَ الْأَحْیاءِ، یا مُحْیی الْمَوْتی، أَنْتَ اللّهُ الَّذِی لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَجَدَ لَک شُعاعُ الشَّمْسِ، وَنُورُ الْقَمَرِ، وَظُلْمَةُ اللَّیلِ، وَضَوْءُ النَّهارِ، وَخَفَقانُ الطَّیرِ؛
فَأَسْأَلُک اللّهُمَّ یا عَظِیمُ بِحَقِّک یا کرِیمُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصَّادِقِینَ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصَّادِقِینَ عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی عَلِی، وَبِحَقِّ عَلِی عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی فاطِمَةَ، وَبِحَقِّ فاطِمَةَ عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی الْحَسَنِ، وَبِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی الْحُسَینِ، وَبِحَقِّ الْحُسَینِ عَلَیک، فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ مِنْ أَفْضَلِ إِنْعامِک عَلَیهِمْ، وَبِالشَّأْنِ الَّذِی لَک عِنْدَهُمْ، وَبِالشَّأْنِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَک، صَلِّ یا رَبِّ عَلَیهِمْ صَلاةً دائِمَةً مُنْتَهی رِضاک، وَاغْفِرْ لِی بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتِی بَینِی وَبَینَک، وَأَتْمِمْ نِعْمَتَک عَلَی کما أَتْمَمْتَها عَلی آبائِی مِنْ قَبْلُ یا کهیعص. اللّهُمَّ کما صَلَّیتَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَجِبْ لِی دُعَائِی فِیمَا سَأَلْتُک.
پس به سجده برو و طرف راست صورت را بر زمین بگذار و بگو:
یا سَیدِی یا سَیدِی یا سَیدِی، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لِی وَاغْفِرْ لِی.
و این کلمات را با فروتنی و گریه بسیار بگو، آنگاه طرف چپ صورت را بر زمین بگذار و باز این کلمات را بگو، پس دعا کن به آنچه که خواهی.
نویسنده گوید: بر پایه بعضی مجموعه های غیر معتبر، مشهوری بین مردم آن است که در این مقام بجا می آورند عملی را که امام صادق(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود آموخت، ولی این عمل مقید به این مقام نیست؛ و کیفیت آن این است که از آن حضرت نقل شده که به بعضی از اصحاب خود فرمودند: آیا بامداد دنبال حاجتی نمی روی که به مسجد بزرگ کوفه گذر کنی؟ عرض کرد چرا؛ فرمود: در آن مسجد چهار رکعت نماز بخوان و بگو:
إِلهِی إِنْ کنْتُ قَدْ عَصَیتُک فَإِنِّی قَدْ أَطَعْتُک فِی أَحَبِّ الْأَشْیاءِ إِلَیک لَمْ أَتَّخِذْ لَک وَلَداً وَلَمْ أَدْعُ لَک شَرِیکاً، وَقَدْ عَصَیتُک فِی أَشْیاءَ کثِیرَةٍ عَلَی غَیرِ وَجْهِ الْمُکابَرَةِ لَک، وَلَا الاسْتِکبارِ عَنْ عِبادَتِک، وَلَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِیتِک، وَلَا الْخُرُوجِ عَنِ الْعُبُودِیةِ لَک، وَلَکنِ اتَّبَعْتُ هَوای وَأَزَلَّنِی الشَّیطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَالْبَیانِ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوبِی غَیرَ ظالِمٍ أَنْتَ لِی، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی وَتَرْحَمْنِی فَبِجُودِک وَکرَمِک یا کرِیمُ.
و همچنین می گویی:
غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ، غَدَوْتُ بِغَیرِ حَوْلٍ مِنِّی وَلَا قُوَّةٍ، وَلَکنْ بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ، یا رَبِّ أَسْأَلُک بَرَکةَ هذَا الْبَیتِ وَبَرَکةَ أَهْلِهِ، وَأَسْأَلُک أَنْ تَرْزُقَنِی رِزْقاً حَلالاً طَیباً تَسُوقُهُ إِلَی بِحَوْ لِک وَقُوَّتِک وَأَنَا خائِضٌ فِی عَافِیتِک.
شیخ شهید و محمّد بن مشهدی این عمل را برای صحن مسجد پس از عمل ستون چهارم ذکر کرده اند: در دو رکعت اول «حمد» و «توحید» و در دو رکعت دیگر «حمد» و «اِنّا اَنزَلناهُ» و پس از سلام، «تسبیح حضرت زهرا» را بگو.
در حدیث معتبر از ابوحمزه ثمالی روایت شده: که روزی در مسجد کوفه نشسته بودم، ناگاه دیدم شخصی از درِ کِنده وارد شد، از همه کس خوش روتر و خوشبوتر و پاکیزه جامه تر عمامه به سر بسته و پیراهن و بالاپوش گشاد آستین پوشیده و یک جفت کفش عربی در پای مبارکش بود؛ کفش را از پا درآورد و نزد ستون هفتم ایستاد و دست ها را تا برابر گوش بالا برد و تکبیری گفت که تمام موهای من از حیرت و شگفتی آن راست ایستاد؛
پس چهار رکعت نماز خواند و رکوع و سجودش را نیکو انجام داد، سپس این دعا را خواند: «إِلهِی إِنْ کُنْتُ قَدْ عَصَیْتُکَ» دعا را ادامه داد تا رسید به «یا کَرِیمُ»؛ در اینجا به سجده رفت و مکرّر «یا کَرِیمُ» گفت به اندازه ای که یک نفس را پر کند.
آنگاه در سجده اش گفت: «یا مَنْ یَقْدِرُ عَلی حَوائِجِ السّائِلِینَ» و دعا را ادامه داد تا «هفتاد مرتبه» «یا سَیِّدِی» که در «اعمال ستون هفتم» ذکر شد، چون سر از سجده برداشت و من به دقّت نگاه کردم، دیدم حضرت زین العابدین(علیه السلام) است؛ دست های مبارکش را بوسیدم و پرسیدم برای چه اینجا آمدید؟ فرمود: برای آنچه دیدی یعنی نماز در مسجد کوفه.
در روایتی که در «پانوشت زیارت هفتم» نقل کردم این مطلب هم بود که ابوحمزه را با خود به زیارت امیرمؤمنان برد.
مفاتیح الجنان : زیارات مطلقه امام حسین (ع)
زیارت دوم امام حسین (ع)
شیخ کلینی از امام علی النقی(علیه السلام) روایت کرده که آن حضرت فرمود: نزد امام حسین(علیه السلام) بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا أَبا عَبْدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ وَشَاهِدَهُ عَلی خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ عَلِی الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَجاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللّهِ حَتّی أَتَاک الْیقِینُ، فَصَلَّی اللّهُ عَلَیک حَیاً وَ مَیتاً.
آنگاه گونه راست صورت را بر قبر بگذار و بگو:
أَشْهَدُ أَنَّک عَلَی بَینَةٍ مِنْ رَبِّک، جِئْتُ مُقِرّاً بِالذُّنُوبِ لِتَشْفَعَ لِی عِنْدَ رَبِّک یابْنَ رَسُولِ اللّهِ.
پس یک یک امامان را به نام هایشان یاد کن و بگو:
أَشْهَدُ أَنَّکمْ حُجَجُ اللّهِ.
آنگاه بگو:
اکتُبْ لِی عِنْدَک مِیثاقاً وَعَهْداً إِنِّی أَتَیتُک مُجَدِّداً الْمِیثاقَ فَاشْهَدْ لِی عِنْدَ رَبِّک إِنَّک أَنْتَ الشَّاهِدُ.
مفاتیح الجنان : زیارات مطلقه امام حسین (ع)
مداخله نااهلان به کتب حدیث و اخبار
کتاب های دعای شیعه، به مرتبه ای متقن و محکم بوده که غالب آن ها که استنساخ می کردند، خودشان از اهل علم بودند و از روی نسخه هایی که به خط اهل علم و تصحیح شده علما بوده مقابله و تصحیح می نمودند و اگر اختلافی بود، در حاشیه اش به آن اختلاف اشاره می کردند؛ مثلاً در دعای مکارم الاخلاق «وبَلِّغْ بِإیمانی» در حاشیه اش اشاره می کنند، در نسخه ابن اشناس «وَابْلُغْ بِإیْمانی» است و در روایت ابن شاذان «اللّهُمَّ أبْلِغْ إیمانی» است؛ یا مثلاً فلان کلمه به خط ابن سکون چنین است و به خط شهید چنین
همچنین کار کتاب های معتبر دعا به جایی رسیده که منحصر به کتاب «مفتاح» شده که فی الجمله وصفش را شنیدی و این کتاب مرجع عوام و خواص و عرب و عجم شده و این نیست، جز از بی اعتنایی اهل علم به حدیث و اخبار و رجوع ننمودن به کتب علما و فقهای اهل بیت اطهار و نهی نکردن از امثال این بدعت ها و اضافات و دسیسه وضّاعان [آنان که از پیش خود جعل حدیث می کنند و به پیامبر و امام نسبت می دهند] و تحریف جاهلان و جلو نگرفتن از نااهلان و از تصرّفات بی خردان تا کار به جایی رسیده که دعاها موافق سلیقه ها تلفیق شده و زیارت ها و مفجعه ها و صلوات ها اختراع گشته و مجموعه های بسیار از دعاهای ساختگی و قلابی چاپ شده و بچّه مفتاح ها متولد گشته و کم کم سرایت کرده، به سایر کتب رسیده و شایع و رواج یافته است.
مثلاً کتاب «منتهی الآمال» این احقر را تازه طبع کرده اند، بعضی از خطّاطان آن، به سلیقه خود تصرّفاتی در آن نموده، از جمله در احوال مالک بن یسر ملعون نوشته: از دعای امام حسین(علیه السلام) هر دو دست او از کار افتاده بود الحمدلله؛ در تابستان همانند دو چوب خشک می گردید الحمدلله؛ در زمستان خون از آن ها می چکید الحمدلله و بر این حال خسران مال بود الحمدلله.
در این دو سطر عبارت، چهار لفظ «الحمدلله» را کاتب موافق سلیقه خود جزو عبارت کرده است و نیز در بعضی از مواضع کتاب پس از نام جناب زینب یا امّ کلثوم، به سلیقه خود لفظ خانم اضافه کرده که زینب خانم و امّ کلثوم خانم گفته شود، به خاطر آنکه از آن مخدّرات تجلیل شود و کاتب، حمید بن قحطبه را چون با او دشمن بوده، به علت بدی او حمید بن قحبه نوشته، ولی احتیاط نموده قحطبه را به عنوان نسخه بدل آن یادداشت کرده و عبد ربّه را صلاح دیده عبدالله نوشته و زحر بن قیس را که حاء بی نقطه است، در هر کجای کتاب بوده، به جیم نوشته و امّ سلمه را غلط دانسته و تا در امکانش بوده ام ام السلمه کرده، الی غیر ذلک.
غرضم از ذکر این مطلب در اینجا دو چیز بود: یکی آن که تصرفاتی که این شخص به سلیقه خود کرده، آن را کمال دانسته و خلافش را نقص فرض کرده، درحالی که آن چیزی که او کمال دانسته باعث نقصان شده است، بنابراین از اینجا قیاس کنیم به چیزهایی که ما از روی جهل و نادانی در دعاها داخل می کنیم یا به سلیقه ناقص خود بعض تصرفات می نماییم و آن را کمال فرض می کنیم، بدانیم که همان چیزها نزد اهلش سبب نقصان و بی اعتباری آن دعاها یا زیارت خواهد بود، پس شایسته است که ما به هیچ وجه در این باب مداخله نکنیم و هرچه دستورالعمل دادند، به همان رفتار کرده و از آن تخطّی ننمائیم؛
و دیگر غرضم آن بود که معلوم گردد هرگاه نسخه ای که نویسنده اش زنده و حاضر و نگهبان او باشد، با آن این گونه رفتار کنند، پس با سایر نسخه ها چه کردند و به کتاب های چاپی دیگر چه اعتماد است؟ مگر کتابی که از مصنّفات مشهور علمای معروف باشد و به نظر ثقه ای از علمای آن فن رسیده و امضا فرموده باشد.
در حال ثقه جلیل، فقیه پیشین در اصحاب ائمه(علیهم السلام) یونس بن عبدالرحمن روایت شده است: که کتابی در اعمال شبانه روز نوشته بود، جناب ابو هاشم جعفری آن کتاب را به نظر مبارک حضرت عسکری(علیه السلام) رساند، حضرت تمام آن را مطالعه و به دقت بررسی نمود، پس از آن فرمود: «هذا دِینی وَدِینُ آبائی کُلُّهُ وَهُوَ الْحَقُّ کُلُّهُ؛ این دین من و دین پدران من است و تمامش حق می باشد».
ملاحظه کن که ابو هاشم جعفری، با آن که بر کثرت علم و فقاهت و جلالت و دیانت جناب یونس مطّلع بوده، در عمل کردن به کتاب او اکتفا نکرده تا آن که آن را به نظر مبارک امام خود رسانید؛
و نیز روایت شده: از بورق شنجانی هراتی که مردی معروف به صدق و صلاح و ورع بوده، در سامره خدمت امام حسن عسکری(علیه السلام) رسید و کتاب «یوم و لیله» شیخ جلیل القدر فضل بن شاذان نیشابوری را به آن حضرت داد و گفت: فدایت شوم، می خواهم در این کتاب نظر فرمایی و ورق ورق آن را ملاحظه کنی؛ حضرت فرمود: «هذا صَحِیحٌ یَنْبَغی أَنْ تَعْمَلَ بِهِ؛ این کتاب صحیح است و شایسته است به آن عمل کنی» الی غیر ذلک؛
و این احقر با اینکه مذاق مردم این زمان و عدم اهتمامشان را در امثال این امور می دانستم، برای اتمام حجت سعی و کوشش بسیار کردم که دعاها و زیارات منقول در این کتاب حتی الامکان، از نسخه های اصل نقل شود و بر نسخه های متعددی عرضه گردد و به اندازه ای که از عهده برآید تصحیح کنم تا عامل به آن از روی اطمینان عمل کند ان شاء الله، به شرط آن که کاتبان و ناسخان، در آن تصرف ننمایند و خوانندگان، اختراع و سلیقه های خود را کنار گذارند.
شیخ کلینی از عبدالرحیم قصیر نقل کرده: خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و عرض کرد: فدایت شوم، من از پیش خود دعایی اختراع کرده ام، حضرت فرمود: مرا از اختراع خود بگذار، یعنی آن را کنار گذار و برای من نقل مکن و اجازه نداد دعای جمع کرده اش را نقل کند و خود حضرت برای او دستور العملی عنایت فرمود.
شیخ صدوق از عبدالله بن سنان روایت کرده: امام صادق(علیه السلام) فرمود: به همین زودی به شما شبهه ای می رسد، پس می مانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایت گر و در آن شبهه نجات نمی یابد مگر کسی که دعای غریق را بخواند، گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: می گویی:
یا اللّهُ یا رَحْمَانُ یا رَحِیمُ، یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِک.
پس گفتم:
یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِک.
حضرت فرمود: خدای عزّوجل «مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ» است، ولی چنان که من می گویم بگو: «یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ».
تأمل در این دو حدیث شریف، برای بیداری کسانی که در دعاها به سلیقه خود، بعضی کلمات را زیاد می کنند و پاره ای تصرّفات می نمایند کافی است و الله العاصم.
مفاتیح الجنان : زیارات مخصوصه امام حسین (ع)
دعاى علقمه بعد از نماز زیارت عاشوراء
محمّد بن خالد طیالسی از سیف بن عُمَیره روایت کرده: با صفوان بن مهران و جمعی دیگر از اصحاب خودمان به سوی نجف بیرون رفتیم ـ پس از بیرون رفتنِ حضرت صادق(علیه السلام) از حیره به طرف مدینه ـ زمانی که از زیارت امیرمؤمنان فارغ شدیم، صفوان صورت خود را به سوی محلّ شهادت اباعبدالله(علیه السلام) گرداند، آنگاه به ما گفت: از نزد سر مقدّس امیرمؤمنان، حسین(علیه السلام) را زیارت کنید که از اینجا امام صادق(علیه السلام) ایما و اشاره کرد به سلام بر آن حضرت و من در آن وقت خدمت آن حضرت بودم.
سیف گفت: صفوان همان زیارتی را خواند که علقمة بن محمّد حضرمی از امام باقر(علیه السلام) در «روز عاشورا» روایت کرده بود، سپس دو رکعت نماز بالای سر امیرمؤمنان(علیه السلام) خواند و پس از آن نماز، امیرمؤمنان را وداع کرد و اشاره کرد به سوی قبر امام حسین(علیه السلام) درحالی که روی خود را به سوی او کرده بود و پس از زیارت او وداع گفت و از جمله دعاهایی که بعد از نماز خواند این بود:
یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ، یا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ، یا کاشِفَ کرَبِ الْمَکرُوبِینَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، یا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ، وَیا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَی مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ، وَیا مَنْ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ، وَیا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی، وَبِالْأُفُقِ الْمُبِینِ، وَیا مَنْ هُوَ الرَّحْمانُ الرَّحِیمُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی، وَیا مَنْ یعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْینِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ،
وَیا مَنْ لا یخْفی عَلَیهِ خافِیةٌ، یا مَنْ لَاتَشْتَبِهُ عَلَیهِ الْأَصْواتُ، وَیا مَنْ لَاتُغَلِّطُهُ الْحاجاتُ، وَیا مَنْ لَا یبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ، یا مُدْرِک کلِّ فَوْتٍ، وَیا جامِعَ کلِّ شَمْلٍ، وَ یا بارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ، یا مَنْ هُوَ کلَّ یوْمٍ فِی شَأْنٍ، یا قاضِی الْحاجاتِ، یا مُنَفِّسَ الْکرُباتِ، یا مُعْطِی السُّؤُلاتِ، یا وَلِی الرَّغَباتِ؛ یا کافِی الْمُهِمَّاتِ، یا مَنْ یکفِی مِنْ کلِّ شَیءٍ وَلَا یکفِی مِنْهُ شَیءٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ،
أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیینَ، وَعَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَبِحَقِّ فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیک، وَبِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، فَإِنِّی بِهِمْ أَتَوَجَّهُ إِلَیک فِی مَقامِی هذَا، وَبِهِمْ أَتَوَسَّلُ، وَبِهِمْ أَتَشَفَّعُ إِلَیک، وَبِحَقِّهِمْ أَسْأَلُک وَأُقْسِمُ وَأَعْزِمُ عَلَیک، وَبِالشَّأْنِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَک وَبِالْقَدْرِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَک، وَبِالَّذِی فَضَّلْتَهُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ، وَبِاسْمِک الَّذِی جَعَلْتَهُ عِنْدَهُمْ، وَبِهِ خَصَصْتَهُمْ دُونَ الْعَالَمِینَ، وَبِهِ أَبَنْتَهُمْ وَأَبَنْتَ فَضْلَهُمْ مِنْ فَضْلِ الْعَالَمِینَ حَتَّی فاقَ فَضْلُهُمْ فَضْلَ الْعَالَمِینَ جَمِیعاً،
أَسْأَلُک أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَکشِفَ عَنِّی غَمِّی وَهَمِّی وَکرْبِی، وَتَکفِینِی الْمُهِمَّ مِنْ أُمُورِی، وَتَقْضِی عَنِّی دَینِی، وَتُجِیرَنِی مِنَ الْفَقْرِ، وَتُجِیرَنِی مِنَ الْفاقَةِ، وَتُغْنِینِی عَنِ الْمَسْأَلَةِ إِلَی الْمَخْلُوقِینَ؛ وَتَکفِینِی هَمَّ مَنْ أَخافُ هَمَّهُ، وَعُسْرَ مَنْ أَخافُ عُسْرَهُ، وَحُزُونَةَ مَنْ أَخافُ حُزُونَتَهُ، وَشَرَّ مَنْ أَخافُ شَرَّهُ، وَمَکرَ مَنْ أَخافُ مَکرَهُ، وَبَغْی مَنْ أَخافُ بَغْیهُ، وَجَوْرَ مَنْ أَخافُ جَوْرَهُ، وَسُلْطانَ مَنْ أَخافُ سُلْطانَهُ، وَکیدَ مَنْ أَخافُ کیدَهُ، وَمَقْدُرَةَ مَنْ أَخافُ مَقْدُرَتَهُ عَلَی، وَتَرُدَّ عَنِّی کیدَ الْکیدَةِ، وَمَکرَ الْمَکرَةِ.
اللّهُمَّ مَنْ أَرادَنِی فَأَرِدْهُ، وَمَنْ کادَنِی فَکدْهُ، وَاصْرِفْ عَنِّی کیدَهُ وَمَکرَهُ وَبَأْسَهُ وَأَمانِیهُ وَامْنَعْهُ عَنِّی کیفَ شِئْتَ وَأَنَّی شِئْتَ. اللّهُمَّ اشْغَلْهُ عَنِّی بِفَقْرٍ لَاتَجْبُرُهُ، وَبِبَلاءٍ لَاتَسْتُرُهُ، وَبِفاقَةٍ لَا تَسُدُّها، وَبِسُقْمٍ لاَ  تُعافِیهِ، وَذُلٍّ لَاتُعِزُّهُ، وَبِمَسْکنَةٍ لَاتَجْبُرُها؛
اللّهُمَّ اضْرِبْ بِالذُّلِّ نَصْبَ عَینَیهِ، وَأَدْخِلْ عَلَیهِ الْفَقْرَ فِی مَنْزِلِهِ، وَالْعِلَّةَ وَالسُّقْمَ فِی بَدَنِهِ حَتَّی تَشْغَلَهُ عَنِّی بِشُغْلٍ شاغِلٍ لَافَراغَ لَهُ، وَأَنْسِهِ ذِکرِی کما أَنْسَیتَهُ ذِکرَک، وَخُذْ عَنِّی بِسَمْعِهِ وَبَصَرِهِ وَ لِسانِهِ وَیدِهِ وَرِجْلِهِ وَقَلْبِهِ وَجَمِیعِ جَوارِحِهِ، وَأَدْخِلْ عَلَیهِ فِی جَمِیعِ ذلِک السُّقْمَ وَلَا تَشْفِهِ حَتَّی تَجْعَلَ ذلِک لَهُ شُغْلاً شاغِلاً بِهِ عَنِّی وَعَنْ ذِکرِی،
وَاکفِنِی یا کافِی مَا لَایکفِی سِواک فَإِنَّک الْکافِی لَاکافِی سِواک، وَمُفَرِّجٌ لَامُفَرِّجَ سِواک، وَمُغِیثٌ لَامُغِیثَ سِواک، وَجارٌ لَاجارَ سِواک، خابَ مَنْ کانَ جَارُهُ سِواک، وَمُغِیثُهُ سِواک، وَمَفْزَعُهُ إِلی سِواک، وَمَهْرَبُهُ إِلی سِواک، وَمَلْجَؤُهُ إِلی غَیرِک، وَمَنْجَاهُ مِنْ مَخْلُوقٍ غَیرِک، فَأَنْتَ ثِقَتِی وَرَجائِی وَمَفْزَعِی وَمَهْرَبِی وَمَلْجَإِی وَمَنْجای، فَبِک أَسْتَفْتِحُ، وَبِک أَسْتَنْجِحُ؛ وَبِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ إِلَیک وَأَتَوَسَّلُ وَأَتَشَفَّعُ،
فَأَسْأَلُک یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ، فَلَک الْحَمْدُ وَلَک الشُّکرُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، فَأَسْأَلُک یا اللّهُ یا اللّهُ یا اللّهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَکشِفَ عَنِّی غَمِّی وَهَمِّی وَکرْبِی فِی مَقامِی هذَا کما کشَفْتَ عَنْ نَبِیک هَمَّهُ وَغَمَّهُ وَکرْبَهُ، وَکفَیتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ، فَاکشِفْ عَنِّی کما کشَفْتَ عَنْهُ، وَفَرِّجْ عَنِّی کما فَرَّجْتَ عَنْهُ، وَاکفِنِی کما کفَیتَهُ، وَاصْرِفْ عَنِّی هَوْلَ مَا أَخافُ هَوْلَهُ، وَمَؤُونَةَ مَا أَخافُ مَؤُونَتَهُ، وَهَمَّ مَا أَخافُ هَمَّهُ، بِلا مَؤُونَةٍ عَلَی نَفْسِی مِنْ ذلِک، وَاصْرِفْنِی بِقَضاءِ حَوائِجِی، وَکفَایةِ مَا أَهَمَّنِی هَمُّهُ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی وَدُنْیای،
یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَیا أَبا عَبْدِاللّهِ، عَلَیکما مِنِّی سَلامُ اللّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ والنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِکما وَلَا فَرَّقَ اللّهُ بَینِی وَبَینَکما؛ اللّهُمَّ أَحْینِی حَیاةَ مُحَمَّدٍ وَذُرِّیتِهِ، وَأَمِتْنِی مَمَاتَهُمْ، وَتَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمْ، وَاحْشُرْنِی فِی زُمْرَتِهِمْ، وَلَا تُفَرِّقْ بَینِی وَبَینَهُمْ طَرْفَةَ عَینٍ أَبَداً فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ،
یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَیا أَبا عَبْدِاللّهِ، أَتَیتُکما زائِراً وَمُتَوَسِّلاً إِلَی اللّهِ رَبِّی وَرَبِّکما، وَمُتَوَجِّهاً إِلَیهِ بِکما، وَمُسْتَشْفِعاً بِکما إِلَی اللّهِ تَعالی فِی حاجَتِی هذِهِ فَاشْفَعا لِی فَإِنَّ لَکما عِنْدَ اللّهِ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ، وَالْجاهَ الْوَجِیهَ، وَالْمَنْزِلَ الرَّفِیعَ وَالْوَسِیلَةَ، إِنِّی أَنْقَلِبُ عَنْکما مُنْتَظِراً لِتَنَجُّزِ الْحاجَةِ وَقَضائِها وَنَجاحِها مِنَ اللّهِ بِشَفاعَتِکما لِی إِلَی اللّهِ فِی ذلِک فَلا أَخِیبُ، وَلَا یکونُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً خائِباً خاسِراً، بَلْ یکونُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً راجِحاً مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً بِقَضاءِ جَمِیعِ حَوائِجِی وَتَشَفَّعا لِی إِلَی اللّهِ؛
انْقَلَبْتُ عَلَی مَا شاءَ اللّهُ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ، مُفَوِّضاً أَمْرِی إِلَی اللّهِ، مُلْجِئاً ظَهْرِی إِلَی اللّهِ، مُتَوَکلاً عَلَی اللّهِ، وَأَقُولُ حَسْبِی اللّهُ وَکفی، سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ دَعا، لَیسَ لِی وَراءَ اللّهِ وَوَراءَکمْ یا سادَتِی مُنْتَهی، مَا شاءَ رَبِّی کانَ وَمَا لَمْ یشَأْ لَمْ یکنْ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ أَسْتَوْدِعُکمَا اللّهَ، وَلَا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی إِلَیکما، انْصَرَفْتُ یا سَیدِی یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَمَوْلای وَأَنْتَ یا أَبا عَبْدِاللّهِ یا سَیدِی وَ سَلامِی عَلَیکما مُتَّصِلٌ مَا اتَّصَلَ اللَّیلُ وَالنَّهارُ؛ وَاصِلٌ ذلِک إِلَیکما غَیرُ مَحْجُوبٍ عَنْکما سَلامِی إِنْ شَاءَ اللّهُ، وَأَسْأَلُهُ بِحَقِّکما أَنْ یشاءَ ذلِک وَیفْعَلَ فَإِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
انْقَلَبْتُ یا سَیدَی عَنْکما تائِباً حامِداً لِلّهِ شاکراً راجِیاً لِلْإِجابَةِ، غَیرَ آیسٍ وَلَا قَانِطٍ، آئِباً عائِداً راجِعاً إِلی زِیارَتِکما، غَیرَ راغِبٍ عَنْکما وَلَا مِنْ زِیارَتِکما، بَلْ راجِعٌ عائِدٌ إِنْ شَاءَ اللّهُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ، یا سادَتِی رَغِبْتُ إِلَیکما وَ إِلی زِیارَتِکما بَعْدَ أَنْ زَهِدَ فِیکما وَفِی زِیارَتِکما أَهْلُ الدُّنْیا، فَلا خَیبَنِی اللّهُ ما رَجَوْتُ وَمَا أَمَّلْتُ فِی زِیارَتِکما إِنَّهُ قَرِیبٌ مُجِیبٌ.
مفاتیح الجنان : زیارات مخصوصه امام حسین (ع)
اوقات شریفه زیارت امام حسین (ع)
نویسنده گوید: زیارت امام حسین(علیه السلام) در [همه] اوقات شریفه و شب ها و روزهای متبرکه، به غیر «این اوقات که ذکر شد» نیز افضل است، به ویژه اوقاتی که به آن حضرت نسبتی داشته باشد، مانند «روز مباهله» و «روز نزول هَل اتی» و «روز ولادت آن حضرت» و نیز «شب های جمعه».
از روایتی استفاده می شود که حق تعالی در هر شب جمعه نظر لطفی بر آن حضرت می کند و همه پیامبران و اوصیای ایشان را به زیارت حضرتش می فرستد.
ابن قولَوَیه از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: هرکه قبر امام حسین(علیه السلام) را در هر جمعه زیارت کند، البته آمرزیده می شود و از دنیا با حالت حسرت بیرون نرود و خانه اش در بهشت با امام حسین(علیه السلام) باشد.
در خبر اَعمَش آمده: همسایه او برایش گفت: در خواب دیدم رقعه هایی از آسمان فرو می ریزد که در آن ها برای هرکه امام حسین(علیه السلام) را در شب جمعه زیارت کند امان نوشته اند و بعد از این در اعمال کاظمَین در طی «حکایت حاج علی بغدادی» به این مطلب اشاره خواهد شد. در غیر این اوقات از اوقات شریفه دیگر نیز خوب است آن حضرت زیارت شود.
روایت شده از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: آیا برای زیارت امام حسین(علیه السلام) زمان خاصی است که بهتر از زمان های دیگر باشد؟ فرمود: آن حضرت را در هروقت و هر زمان زیارت کنید که در زیارت آن حضرت خیر مقرّر است، هرکه آن را بیشتر به عمل آورد، خیر بیشتری خواهد یافت و هرکه کمتر انجام دهد، خیر کمتری به دست می آورد و در زیارت کردن آن حضرت در اوقات شریفه بکوشید که اعمال صالحه در آن اوقات ثوابش دو چندان است و در آن اوقات شریفه فرشتگان الهی برای زیارت آن حضرت از آسمان نازل می شوند تا پایان روایت؛
و برای خصوص این اوقاتِ یاد شده زیارت منقولی یافت نشده، تنها برای «روز سوم شعبان» که روز ولادت حضرت امام حسین(علیه السلام) است، دعایی از ناحیه مبارکه بیرون آمده که باید آن را خواند و ما آن را در طی اعمال ماه شعبان بیان کردیم.
بدان که زیارت آن حضرت در غیر کربلا، از شهرهای دور مزیّت زیادی دارد و ما در اینجا به ذکر دو روایت که در کتاب های «کافی»، «تهذیب» و «من لا یحضرها الفقیه» است قناعت می کنیم.
«روایت اوّل»: ابن ابی عُمَیر از هشام روایت کرده امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرگاه راه یکی از شما دور و از خانه اش تا قبور ما مسافت زیادی باشد، به پشت بام بلندتر خانۀ خود بالا رود و دو رکعت نماز بخواند و به سلام کردن به سوی قبرهای ما اشاره کند، به درستی که آن نماز و سلام به ما می رسد.
«روایت دوم»: از حنّان بن سدیر از پدرش نقل شده امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: ای سدیر آیا هر روز قبر حسین(علیه السلام) را زیارت می کنی؟ عرض کردم: فدایت شوم نه؛ فرمود: شما جفا کارید، آیا در هر جمعه او را زیارت می کنید؟ گفتم: نه؛ فرمود: آیا در هر ماهی زیارت می کنید؟ گفتم: نه؛ فرمود: آیا در هر سالی زیارت می کنید؟ گفتم: گاهی از سال ها شده که زیارت کرده ام، فرمود: ای سدیر شما به امام حسین(علیه السلام) چه جفاکارید!
آیا نمی دانید که حق تعالی دو هزارهزار فرشته [در کتاب «تهذیب» و «فقیه» هزارهزار فرشته آمده است] ژولیده موی و غبارآلود گمارده تا بر آن حضرت گریه کنند و زیارت نمایند که هرگز سست نمی شوند و برای تو ای سدیر چه می شود که زیارت کنی قبر امام حسین(علیه السلام) را در هر جمعه «پنج مرتبه» و در هر روزی «یک مرتبه»؟
گفتم: فدایت شوم بین ما و او فاصله بسیاری است، فرمود: به بام خانه ات بالا رو و سپس به راست و چپ نظر کن، آنگاه سر خود را به سوی آسمان بردار، سپس قصد کن جهت قبر آن حضرت را و بگو: «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» به خاطر این عمل زیارتی برای تو نوشته می شود، و آن زیارت حجّ و عمره است. سدیر گفت: بسا شد که این را در ماه بیش از بیست مرتبه بجا آوردم. و در آغاز «زیارت اوّل» از زیارت مطلقه مطلبی که مناسب این مقام بود گذشت، مراجعه کنید.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
دعای وداع کاظمین (ع)
چون زائر قصد خروج از شهر را کرد آن دو بزرگوار را وداع کند، با دعاهای وداعی که از جمله آن ها دعایی است که شیخ طوسی(علیه الرّحمه) درکتاب «تهذیب» ذکر فرموده: که چون خواستی حضرت موسی بن جعفر را وداع گویی نزد قبر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا أَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَسْتَوْدِعُک اللّهَ وَأَقْرَأُ عَلَیک السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالرَّسُولِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَیهِ، اللّهُمَّ اکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.
همچنین در وداع حضرت جواد(علیه السلام) می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا ابْنَ رَسُولِ اللّه وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ، أَسْتَوْدِعُک اللّهَ وَأَقْرَأُ عَلَیک السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّهِ وَبِرَسُو لِهِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَیهِ، اللّهُمَّ اکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.
آنگاه از خدا بخواه که این آخرین زیارت تو نباشد و دوباره توفیق بازگشتن به دست آوری و قبر را ببوس و دو سمت صورتت را بر قبر بگذار.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
مسجد شریف براثا و نماز در آن
بدان که «مسجد براثا» از مساجد معروف و متبرّک است و در بین بغداد و کاظمین در راه زائران واقع شده، ولی اکثرا از فیض آن محروم بوده و با همه فضایل و شرافتی که برای آن نقل شده مورد بی اعتنایی است.
حموی که از مورّخان سال ششصد است، در کتاب «معجم البلدان» گفته: براثا محله ای بود در طرف بغداد، در قبله کرخ و در جنوب باب محول و در آن مسجد جامعی بوده که شیعیان در آن نماز می خواندند که خراب شده و نیز گفته: شیعیان پیش از زمان راضی بالله خلیفه عباسی، در آن مسجد جمع می شدند و سبّ [بدگویی] صحابه می کردند ولی به دستور راضی بالله، ناگهان در آن مسجد ریختند و هرکه را یافتند گرفتند و حبس کردند و مسجد را خراب و با خاک یکسان کردند.
شیعیان این خبر را به امیر الامرای بغداد «بَحْکم ماکانی» رساندند، او هم به تجدید بنا و گسترش بنای مسجد و محکم ساختن آن فرمان داد و در بالای مسجد اسم راضی بالله را نوشت. پیوسته آن مسجد آباد و محل اقامه نماز بود، ولی پس از سال چهارصدوپنجاه تا الآن معطّل مانده!
«براثا» پیش از بنای بغداد روستایی بوده که گمان مردم آن است که حضرت امیرمؤمنان در زمانی که به جنگ خوارج نهروان می رفت گذارش به آنجا افتاد و در مسجد جامع مذکور نماز خواند و در حمّامی که در آن روستا بود وارد شد.
«براثا» منسوب به ابوشعیب براثی عابد است و او نخستین کسی بود که در «براثا» در کوخی [یعنی خانه ای که از نِی ساخته بود] ساکن شد و در آن کوخ خدا را عبادت می کرد تا دختری از اولاد مستوفیان بزرگ که تربیت شده کاخ ها بود، گذارش به کوخ او افتاد، همین که نظرش به ابو شعیب افتاد و حال او را دید، از آن حال معنوی بسیار لذّت برد و جذبه ابو شعیب او را در ربود، به اندازه ای که پای بند او شد. به ناچار نزد آن عابد زاهد آمد و گفت: می خواهم خادم تو باشم، گفت: می پذیرم به شرط اینکه از این شکل و هیئت خارج شوی، آن سعادتمند پذیرفت و از آنچه در اختیار داشت چشم پوشید و آراسته به لباس عابدان شد.
ابوشعیب او را به همسری برگزید، همین که آن دختر وارد کوخ شد، قطعه حصیری دید که ابوشعیب آن را برای حفظ خویش از رطوبت زمین زیر بدن خود انداخته بود، دختر گفت: من نزد تو نخواهم ماند، مگر وقتی که این قطعه حصیر را از زیر خود دور اندازی، زیرا از تو شنیدم که می گفتی زمین می گوید: «یَا ابْنَ آدَمَ تَجْعَلُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ حِجاباً وَ أَنْتَ غَداً فِی بَطْنِی؛ پسر آدم بین من و خود حجاب قرار می دهی و حال آنکه فردا در شکم من خواهی بود». ابوشعیب آن حصیر را دور انداخت و آن دختر چند سالی نزد او ماند و با هم به بهترین وجه عبادت می کردند تا از دنیا رخت بربستند.
نویسنده گوید: ما در کتاب «هدیة الزائرین» تعدادی از روایاتی را که در فضیلت این مسجد شریف است ذکر کردیم و گفتیم؛ از مجموع این اخبار چند فضیلت برای این مسجد به دست می آید که اگر هریک از آن ها در هر مسجد باشد، سزاوار است انسان کوله بار خود برگیرد و سختی راه را به جان بخرد تا به فیض نماز و دعای در آن نائل و بهره مند شود:
اول:
حق تعالی مقرّر فرموده که در آن زمین فرود نیاید هیچ رهبری با لشگرش جز پیغمبر یا وصی او.
دوم:
خانه حضرت مریم(سلام الله علیها) است.
سوم:
زمین حضرت عیسی(علیه السلام) است.
چهارم:
اینکه چشمه ای در آنجاست که برای حضرت مریم(سلام الله علیها) ظاهر شده.
پنجم:
ظاهر ساختن حضرت امیر(علیه السلام) آن چشمه را به اعجاز خویش.
ششم:
بودن سنگ سپید متبرکی که مریم(علیهاالسلام)، حضرت عیسی(علیه السلام) را در آن محل بر آن سنگ نهاده بود.
هفتم:
بیرون آوردن امیرمؤمنان(علیه السلام) آن سنگ را با اعجاز و نصب آن به سمت قبله و خواندن نماز به سوی آن.
هشتم:
اینکه حضرت امیرمومنان(علیه السلام) و دو نوباوه او حضرت مجتبی(علیه السلام) و سیدالشهدا(علیه السلام) در آن مکان نماز خواندند.
نهم:
توقف امیرمؤمنان به مدت چهار روز در آنجا، به خاطر شرافت مکان و قداست آن زمین.
دهم:
اینکه انبیا به ویژه حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(علیه السلام) در آنجا نماز خواندند.
یازدهم:
اینکه قبر پیامبری در آنجا است؛ و شاید آن پیامبر حضرت یوشع باشد که شیخ مرحوم فرموده: قبرش در خارج کاظمین در قبله مسجد براثاست.
دوازدهم:
بازگشتن آفتاب برای حضرت امیر در آنجا.
با این شرافت و فضیلت و بروز آیات الهی و معجزات حیدری در آن مکان، معلوم نیست از هزار نفر زائر یکی هم به آنجا برود، با اینکه مسجد سر راه آنان است و بارها از آنجا عبور می کنند و اگر به طور اتفاق کسی بخواهد آن مواهب را درک کند، چون به آنجا برسد و ببیند درِ مسجد بسته است، از دادن اندکی پول، برای بازکردن آن دریغ می کند و خود را از این همه مواهب بزرگ محروم می کند و حال آنکه گاهی برای تماشای بغداد و عمارات ستمگران، پول های گزافی می پردازند، چه رسد به پرداخت پول های بسیاری که برای تنوع در معاش و خرید اجناسِ نحس نجس یهودیان بغداد [پرداخت می شود] که گویا این مصارف سنگین و خرج های فوق العاده و پرداخت های اضافی، از شرایط کامل شدن زیارت بیشتر زائران است، والله المستعان!
مفاتیح الجنان : زیارت امام على نقى و امام حسن عسکرى (ع)
زیارت والده امام قائم (ع)
[پس از زیارت امام عسکری] ملکه دنیا و آخرت، مادر بزرگوار امام قائم(علیه السلام) را که قبرش پشت ضریح مولایمان امام عسکری(علیه السلام) است زیارت کن و در زیارت آن بزرگ بانو بگو:
السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمِینِ، السَّلامُ عَلَی مَوْلانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ الْحُجَجِ الْمَیامِینِ، السَّلامُ عَلَی والِدَةِ الْإِمامِ، وَالْمُودَعَةِ أَسْرارَ الْمَلِک الْعَلَّامِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الصِّدِّیقَةُ الْمَرضِیةُ، السَّلامُ عَلَیک یا شَبِیهَةَ أُمِّ مُوسی وَابْنَةَ حَوارِی عِیسی، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا التَّقِیةُ النَّقِیةُ، السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الرَّضِیةُ الْمَرْضِیةُ،
السَّلامُ عَلَیک أَیتُهَا الْمَنْعُوتَةُ فِی الْإِنْجِیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللّهِ الْأَمِینِ، وَمَنْ رَغِبَ فِی وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیدُ الْمُرْسَلِینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ أَسْرَارَ رَبِّ الْعالَمِینَ؛ السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی آبائِک الْحَوارِیینَ، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی بَعْلِک وَوَلَدِک، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی رُوحِک وَبَدَنِک الطَّاهِرِ،
أَشْهَدُ أَنَّک أَحْسَنْتِ الْکفالَةَ، وَأَدَّیتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فِی مَرْضاةِ اللّهِ، وَصَبَرْتِ فِی ذاتِ اللّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِی اللّهِ، وَبالَغْتِ فِی حِفْظِ حُجَّةِ اللّهِ، وَرَغِبْتِ فِی وُصْلَةِ أَبْناءِ رَسُولِ اللّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِأَمْرِهِمْ، مُشْفِقَةً عَلَیهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ،
وَأَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتِ عَلَی بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِک مُقْتَدِیةً بِالصَّالِحِینَ راضِیةً مَرْضِیةً تَقِیةً نَقِیةً زَکیةً فَرَضِی اللّهُ عَنْک وَأَرْضاک، وَجَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَک وَمَأْوَاک، فَلَقَدْ أَوْلاک مِنَ الْخَیراتِ مَا أَوْلاک، وَأَعْطاک مِنَ الشَّرَفِ مَا بِهِ أَغْناک، فَهَنَّأک اللّهُ بِما مَنَحَک مِنَ الْکرامَةِ وَأَمْرأَک.
آنگاه سر خود را بالا کرده و می گویی:
اللّهُمَّ إِیاک اعْتَمَدْتُ، وَ لِرِضاک طَلَبْتُ، وَبِأَوْلِیائِک إِلَیک تَوَسَّلْتُ، وَعَلَی غُفْرانِک وَحِلْمِک اتَّکلْتُ، وَبِک اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ أُمِّ وَلِیک لُذْتُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَانْفَعْنِی بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنِی عَلَی مَحَبَّتِها، وَلَا تَحْرِمْنِی شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنِی مُرافَقَتَها، وَاحْشُرْنِی مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کما وَفَّقْتَنِی لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها.
اللّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیک بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ، وَأَتَوَسَّلُ إِلَیک بِالْحُجَجِ الْمَیامِینِ مِنْ آلِ طهَ وَیس أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیبِینَ، وَأَنْ تَجْعَلَنِی مِنَ الْمُطْمَئِنِّینَ الْفائِزِینَ الْفَرِحِینَ الْمُسْتَبْشِرِینَ الَّذِینَ لَاخَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیهُ، وَیسَّرْتَ أَمْرَهُ، وَکشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ؛
اللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَلَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی إِیاها، وَارْزُقْنِی الْعَوْدَ إِلَیها أَبَداً مَا أَبْقَیتَنِی، وَ إِذا تَوَفَّیتَنِی فَاحْشُرْنِی فِی زُمْرَتِها، وَأَدْخِلْنِی فِی شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَی وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا بِرَحْمَتِک عَذَابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیکمْ یا سَادَاتِی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
نویسنده گوید: از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: وقتی که زید شحّام خدمت آن جناب عرضه داشت، برای کسی که یکی از شما امامان را زیارت کند چه ثوابی است؟ فرمود: مانند این است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را زیارت کرده باشد.
ما در صفحات گذشته نوشتیم که روایتی از حضرت صادق(علیه السلام) به این مضمون نقل شده: که هر که امام واجب الطاعه را زیارت کند و چهار رکعت نماز کنار قبرش بخواند، برای او ثواب حج و عمره نوشته می شود.
مفاتیح الجنان : زیارت امام على نقى و امام حسن عسکرى (ع)
جلالت سید حسین فرزند امام هادى (ع)
نویسنده گوید: معروف است که در کنار قبر عسکریین قبور عدّه ای از سادات عظام است که از جمله آن ها حسین پسر حضرت امام هادی(علیه السلام) است.
من بر حال حسین آگاه نشدم، ولی آنچه به نظرم می رسد آن است که سیدی جلیل القدر و عظیم الشأن بوده، زیرا از بعضی روایات استفاده می شود که از مولای ما حضرت عسکری(علیه السلام) و برادرش حسین بن علی(علیه السلام) تعبیر به سبطین می کردند و این دو برادر را به دو جدّشان، دو سبط پیامبر رحمت حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) تشبیه می کردند و در روایت ابوالطیب است که صدای حضرت حجّت شبیه به صدای حسین بود.
در کتاب «شجرة الاولیا»، نوشتۀسید فقیه محدّث حکیم سید احمد اردکانی یزدی، در ذکر اولاد حضرت هادی(علیه السلام) است که حسین فرزند آن حضرت از زاهدان و عابدان بود و به امامت برادرش اعتراف داشت و شاید جستجوگر ماهر، غیر از آنچه ذکر شد، چیزی را بیابد که دلالت بر جلالت حسین کند.
مفاتیح الجنان : دعا برای امام زمان (عج)
دعای امام رضا(ع) براى امام زمان(عج)
سید ابن طاووس فرموده است: چون خواستی از حرم مطهّر آن حضرت بیرون بروی، به سوی سرداب شریف برگرد و در آنجا هرچه می خواهی نماز بخوان، آنگاه رو به قبله بایست و بگو: «اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّک..» و این دعا را تا پایان آن ذکر کرده [این دعا در ادامه می آید] و سپس فرموده: خدا را بسیار بخوان و با خوشبختی بازگرد ان شاء الله تعالی.
نویسنده گوید: شیخ در کتاب «مصباح» این دعا را در اعمال روز جمعه از حضرت امام رضا(علیه السلام) نقل کرده و ما هم این دعا را به صورتی که شیخ از آن حضرت نقل نموده، در اینجا می آوریم.
شیخ فرموده است: یونس بن عبدالرحمن روایت کرده: که حضرت امام رضا(علیه السلام) امر می فرمودند به دعا نمودن، برای حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه) به این دعا:
اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیک وَخَلِیفَتِک وَحُجَّتِک عَلَی خَلْقِک، وَ لِسانِک الْمُعَبِّرِ عَنْک، النَّاطِقِ بِحِکمَتِک، وَعَینِک النَّاظِرَةِ بِإِذْنِک، وَشاهِدِک عَلَی عِبادِک، الْجَحْجاحِ الْمُجاهِدِ الْعائِذِ بِک الْعابِدِ عِنْدَک، وَأَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ مَا خَلَقْتَ وَبَرَأْتَ وَأَنْشَأْتَ وَصَوَّرْتَ، وَاحْفَظْهُ مِنْ بَینِ یدَیهِ، وَمِنْ خَلْفِهِ، وَعَنْ یمِینِهِ، وَعَنْ شِمالِهِ، وَمِنْ فَوْقِهِ، وَمِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِک الَّذِی لَایضِیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ،
وَاحْفَظْ فِیهِ رَسُولَک وَآباءَهُ أَئِمَّتَک وَدَعائِمَ دِینِک، وَاجْعَلْهُ فِی وَدِیعَتِک الَّتِی لَا تَضِیعُ، وَفِی جِوارِک الَّذِی لَایخْفَرُ، وَفِی مَنْعِک وَعِزِّک الَّذِی لَایقْهَرُ، وَآمِنْهُ بِأَمانِک الْوَثِیقِ الَّذِی لَایخْذَلُ مَنْ آمَنْتَهُ بِهِ، وَاجْعَلْهُ فِی کنَفِک الَّذِی لاَ  یرامُ مَنْ کانَ فِیهِ، وَانْصُرْهُ بِنَصْرِک الْعَزِیزِ، وَأَیدْهُ بِجُنْدِک الْغالِبِ، وَقَوِّهِ بِقُوَّتِک، وَأَرْدِفْهُ بِمَلائِکتِک، وَوالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَأَلْبِسْهُ دِرْعَک الْحَصِینَةَ، وَحُفَّهُ بِالْمَلائِکةِ حَفّاً؛
اللّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ، وَارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ، وَأَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ، وَأَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ، وَزَینْ بِطُولِ بَقائِهِ الْأَرْضَ، وَأَیدْهُ بِالنَّصْرِ، وَانْصُرْهُ بِالرُّعْبِ، وَقَوِّ ناصِرِیهِ، وَاخْذُلْ خاذِلِیهِ، وَدَمْدِمْ مَنْ نَصَبَ لَهُ، وَدَمِّرْ مَنْ غَشَّهُ، وَاقْتُلْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکفْرِ وَعُمُدَهَ وَدَعائِمَهُ، وَاقْصِمْ بِهِ رُؤُوسَ الضَّلالَةِ، وَشارِعَةَ الْبِدَعِ، وَمُمِیتَةَ السُّنَّةِ، وَمُقَوِّیةَ الْباطِلِ، وَذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِینَ، وَأبِرْ بِهِ الْکافِرِینَ وَجَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ فِی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَتَّی لَاتَدَعَ مِنْهُمْ دَیاراً، وَلَا تُبْقِی لَهُمْ آثاراً،
اللّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَک، وَاشْفِ مِنْهُمْ عِبادَک، وَأَعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنِینَ، وَأَحْی بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ، وَدارِسَ حُکمِ النَّبِیینَ، وَجَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَی مِنْ دِینِک، وَبُدِّلَ مِنْ حُکمِک، حَتَّی تُعِیدَ دِینَک بِهِ وَعَلَی یدَیهِ جَدِیداً غَضّاً مَحْضاً صَحِیحاً لَاعِوَجَ فِیهِ وَلَا بِدْعَةَ مَعَهُ، وَحَتَّی تُنِیرَ بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ؛ وَتُطْفِئَ بِهِ نِیرانَ الْکفْرِ، وَتُوضِحَ بِهِ مَعاقِدَ الْحَقِّ وَمَجْهُولَ الْعَدْلِ، فَإِنَّهُ عَبْدُک الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِک، وَاصْطَفَیتَهُ عَلَی غَیبِک، وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ، وَبَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیوبِ، وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَسَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ.
اللّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَیوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ أَنَّهُ لَمْ یذْنِبْ ذَنْباً، وَلَا أَتَی حُوباً، وَلَمْ یرْتَکبْ مَعْصِیةً، وَلَمْ یضَیعْ لَک طاعَةً، وَلَمْ یهْتِک لَک حُرْمَةً، وَلَمْ یبَدِّلْ لَک فَرِیضَةً، وَلَمْ یغَیرْ لَک شَرِیعَةً، وَأَنَّهُ الْهادِی الْمُهْتَدِی الطَّاهِرُ التَّقِی النَّقِی الرَّضِی الزَّکی؛
اللّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَأَهْلِهِ وَوَلَدِهِ وَذُرِّیتِهِ وَأُمَّتِهِ وَجَمِیعِ رَعِیتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَینَهُ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ، وَتَجْمَعُ لَهُ مُلْک الْمُمْلَکاتِ کلِّها، قَرِیبِها وَبَعِیدِها، وَعَزِیزِها وَذَلِیلِها، حَتَّی تُجْرِی حُکمَهُ عَلَی کلِّ حُکمٍ، وَتَغْلِبَ بِحَقِّهِ کلَّ باطِلٍ.
اللّهُمَّ اسْلُک بِنا عَلَی یدَیهِ مِنْهاجَ الْهُدَی، وَالْمَحَجَّةَ الْعُظْمَی، وَالطَّرِیقَةَ الْوُسْطَی الَّتِی یرْجِعُ إِلَیهَا الْغالِی، وَیلْحَقُ بِها التَّالِی، وَقَوِّنا عَلَی طاعَتِهِ، وَثَبِّتْنا عَلَی مُشایعَتِهِ، وَامْنُنْ عَلَینا بِمُتابَعَتِهِ، وَاجْعَلْنا فِی حِزْبِهِ الْقَوَّامِینَ بِأَمْرِهِ، الصَّابِرِینَ مَعَهُ، الطَّالِبِینَ رِضاک بِمُناصَحَتِهِ، حَتَّی تَحْشُرَنا یوْمَ الْقِیامَةِ فِی أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ وَمُقَوِّیةِ سُلْطانِهِ،
اللّهُمَّ وَاجْعَلْ ذلِک لَنا خالِصاً مِنْ کلِّ شَک وَشُبْهَةٍ وَرِیاءٍ وَسُمْعَةٍ، حَتَّی لَا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیرَک، وَلَا نَطْلُبَ بِهِ إِلّا وَجْهَک وَحَتَّی تُحِلَّنا مَحَلَّهُ، وَتَجْعَلَنا فِی الْجَنَّةِ مَعَهُ؛ وَأَعِذْنا مِنَ السَّأْمَةِ وَالْکسَلِ وَالْفَتْرَةِ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِک، وَتُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیک، وَلَا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَیرَنا، فَإِنَّ اسْتِبْدالَک بِنا غَیرَنا عَلَیک یسِیرٌ، وَهُوَ عَلَینا کثِیرٌ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وُلاةِ عَهْدِهِ، وَالأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، وَبَلِّغْهُمْ آمالَهُمْ، وَزِدْ فِی آجالِهِمْ، وَأعِزَّ نَصْرَهُمْ، وَتَمِّمْ لَهُمْ مَا أَسْنَدْتَ إِلَیهِمْ مِنْ أَمْرِک لَهُمْ، وَثَبِّتْ دَعائِمَهُمْ، وَاجْعَلْنا لَهُمْ أَعْواناً، وَعَلَی دِینِک أَنْصاراً، فَإِنَّهُمْ مَعادِنُ کلِماتِک، وَخُزَّانُ عِلْمِک، وَأَرْکانُ تَوْحِیدِک، وَدَعَائِمُ دِینِک، وَوُلاةُ أَمْرِک، وَخالِصَتُک مِنْ عِبادِک، وَصَفْوَتُک مِنْ خَلْقِک، وَأَوْلِیاؤُک وَسَلائِلُ أَوْلِیائِک، وَصَفْوَةُ أَوْلادِ نَبِیک، وَالسَّلامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
مفاتیح الجنان : زیارات جامعه
زیارت جامعه صغیره
این مقام در زیارت های جامعه است که هر امامی را می توان به آن زیارت کرد و این زیارات بسیار است که ما به ذکر چند نمونه از میان آن ها اکتفا می کنیم:
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت کرده: که از حضرت امام رضا(علیه السلام) در باب آمدن نزد قبر حضرت امام موسی بن جعفر پرسیدند، آن حضرت فرمود: در مساجدی که در اطراف قبر آن حضرت است نماز بخوانید و در همه مکان ها (یعنی در زیارت هر یک از امامان(علیهم السلام) یا مطلق زیارت گاه های شریفهٔ مقدّسه، مانند آرامگاه های پیامبران و سایر اوصیا چنان که روشن است، جایز است اینکه بگویید:
السَّلامُ عَلَی أَوْلِیاءِ اللّهِ وَأَصْفِیائِهِ، السَّلامُ عَلَی أُمَناءِ اللّهِ وَأَحِبَّائِهِ، السَّلامُ عَلَی أَنْصارِ اللّهِ وَخُلَفائِهِ، السَّلامُ عَلَی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مَساکنِ ذِکرِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُظْهِرِی أَمْرِ اللّهِ وَنَهْیهِ، السَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ إِلَی اللّهِ، السَّلامُ عَلَی الْمُسْتَقِرِّینَ فِی مَرْضاةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی الْمُخْلِصِینَ فِی طاعَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی الْأَدِلَّاءِ عَلَی اللّهِ،
السَّلامُ عَلَی الَّذِینَ مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ والَی اللّهَ، وَمَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عادَی اللّهَ؛ وَمَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللّهَ، وَمَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللّهَ، وَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللّهِ، وَمَنْ تَخَلَّی مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلَّی مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَأُشْهِدُ اللّهَ أَنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکمْ وَعَلانِیتِکمْ، مُفَوِّضٌ فِی ذلِک کلِّهِ إِلَیکمْ، لَعَنَ اللّهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَأَبْرَأُ إِلَی اللّهِ مِنْهُمْ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ.
این زیارت درکتاب های «کافی» و «تهذیب» و «کامل الزیارات» نقل شده و در همهٔ کتاب ها پس از پایان زیارت، بیان شده است که:
این یعنی این کلماتی که ذکر شد در همه زیارت ها مجزی است؛ و بر محمّد و خاندان محمّد(صلی الله علیه وآله) بسیار صلوات می فرستی و یک یک را به نام های خودشان نام می بری و از دشمنانشان بیزاری می جویی و هر دعایی که می خواهی، برای خود و مردان و زنان با ایمان اختیار می کنی.
نویسنده گوید: ظاهراً این باقیمانده «یعنی جملهٔ: در همهٔ زیارت ها کافی است» جزو روایت و از کلام معصوم است، ولی اگر فرض کنیم این باقیمانده خارج از روایت باشد و بگوییم عبارت و کلام بعضی از راویان است، باز هم مطمئن هستیم به اینکه این زیارت، از زیارت جامعه است.
چون بزرگان مشایخ حدیث، چنین فهمیده اند که این زیارت در همه زیارت ها کافی است (همان طور که ظاهر ابتدای همین حدیث هم بر آن دلالت دارد) و لذا آن را در باب زیارات جامعه نقل کرده اند و تعابیر وارده در زیارت نیز تماماً از صفات زیارت جامعه است که اختصاص به بعضی از امامان غیر بعض دیگر ندارد، پس مناسب است در تمام مشاهد مشرّفه، این زیارت خوانده شود، حتی مشاهد انبیا و اوصیا چنان که جمعی از علما در محلّ زیارت جناب یونس (علیه السلام) نقل کرده اند.
و از آنجا که در ذیل زیارت، امر به «صلوات بر هر یک از امامان»(علیهم السلام) شده است، اگر صلوات منسوب به «ابوالحسن ضرّاب اصفهانی» را که در آخر «اعمال روز جمعه» نقل کردیم بخوانی، بسیار مناسب است.
مفاتیح الجنان : زیارت امامزادگان عظام
زیارت حضرت عبد العظیم (ع)
امامزاده ی لازم التعظیم، جناب عبدالعظیم که نَسَب شریفش به چهار واسطه، به سبط جلیل حضرت خیر الوری، امام حسن مجتبی(علیه السلام) به این طریق منتهی می گردد: عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب.
قبر شریفش در منطقه ری معلوم و مشهور و مأوی و پناهگاه عموم مردم است و بلندی مقام و جلالت شأن آن حضرت، روشن تر از آفتاب است، چه آن بزرگوار، علاوه بر آنکه از دودمان حضرت خاتم النبیین(صلی الله علیه وآله) می باشد، از بزرگان راویان و معتبرترین علما و زاهدان و عابدان و صاحب تقوا و پرهیز و از اصحاب حضرت جواد(علیه السلام) و حضرت هادی(علیه السلام) است و به خدمت ایشان، نهایت توسّل و سراپا پیوند و اتصال را داشته است و از آن بزرگواران، احادیث بسیار روایت کرده.
صاحب کتاب «خطب امیرالمؤمنین» و کتاب «یوم و لیله» است و اوست که دین خود را بر امام زمانش حضرت هادی(علیه السلام) عرضه کرد و حضرت او را تصدیق کرد و فرمود:
یا أَبَا الْقَاسِمِ، هَذَا وَ اللَّهِ دِینُ اللَّهِ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ، فَاثْبُتْ عَلَیهِ، ثَبَّتَک اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
صاحب بن عبّاد، رساله مختصری در حالات آن جناب نوشته که شیخ ما، مرحوم ثقة الاسلام نوری، در خاتمه «مستدرک»، آن را نقل کرده؛ در آن کتاب و در رجال شیخ نجاشی آمده: که حضرت عبدالعظیم از سلطان زمان خود ترسید و گریخت و به عنوان آنکه پیام رسان و پیک است، در شهرها گردش می کرد تا به ری آمد و در میان ساربانان مخفی شد و بنا بر روایت نجاشی در سردابی در خانه یکی از شیعیان، در سکة الموالی پنهان گشت.
و در آنجا عبادت خدا می کرد و روزها را روزه می داشت و شب ها به نماز می ایستاد و پنهان از دید مردم بیرون می آمد و قبری را که در برابر قبر او به فاصله یک راهرو است زیارت می کرد و می گفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر است و پیوسته در آنجا بود و یکی دو نفر از شیعه، از احوال او باخبر شدند تا آنکه بیشتر مردم ری او را شناختند.
پس شخصی از شیعیان، حضرت رسالت پناه را در خواب دید که فرمود: مردی از فرزندان مرا، از سکة الموالی بر خواهند داشت و کنار درخت سیب، در باغ عبدالجبّار بن عبدالوّهاب، دفن خواهند کرد و اشاره فرمود به همان مکانی که در آنجا دفن شد، بیننده خواب نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و جایش را از صاحب باغ بخرد؛ مالک باغ به او گفت: این درخت و جایش را برای چه می خری؟ خریدار خوابش را تعریف کرد، صاحب باغ گفت: من نیز چنین خوابی دیده ام و جای این درخت را با تمام باغ وقف بر آن سید و سایر شیعیان کرده ام که اموات خود را در آنجا دفن کنند.
حضرت عبدالعظیم پس از مدتی بیمار شد و بر اثر آن بیماری به رحمت ایزدی پیوست، چون او را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب لباسش ورقه ای یافتند که نسب شریف خود را در آن نوشته بود: منم ابوالقاسم عبدالعظیم فرزند عبدالله، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند امام حسن، فرزند علی بن ابی طالب.
صاحب بن عبّاد، در وصف دانش عبدالعظیم فرموده: ابوتراب رویانی روایت کرده که گفت: از ابو حمّاد رازی شنیدم که می گفت: در شهر «سُرَّمن رأی» بر حضرت امام علی النقی(علیه السلام) وارد شدم، پس پاره ای از مسائل حلال و حرام خود را، از آن حضرت پرسیدم. سؤالات مرا پاسخ دادند، زمانی که برای بیرون آمدن از «سرّمن رای» با آن حضرت وداع کردم به من فرمودند: ای حمّاد هرگاه چیزی از امور دینت بر تو مشکل شد، در ناحیه خود، یعنی در شهر ری، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
محققّ داماد در کتاب «رواشح» گفته: احادیث بسیاری در فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم روایت شده، از جمله آمده است: هرکه قبر او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود و شیخ بزرگوار شهید ثانی در حواشی کتاب «خلاصه» همین روایت را از بعض نَسَب شناسان نقل فرموده.
و ابن بابویه و ابن قولویه به سند معتبر روایت کرده اند: که مردی از اهل ری، خدمت حضرت امام علی النقی(علیه السلام) رفت، حضرت پرسید کجا بودی؟ عرض کرد به زیارت امام حسین(علیه السلام) رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست، زیارت می کردی، هرآینه مانند کسی بودی که امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
فقیر گوید: علما برای آن بزرگوار زیاراتی نقل نکرده اند، مگر فخر المحققین آقا جمال الدین که در کتاب «مزار» خود فرموده: زیارت آن حضرت به این صورت مناسب است:
السَّلامُ عَلَی آدَمَ صَِفْوَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی نُوحٍ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَی إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُوسَی کلِیمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی عِیسَی رُوحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خَیرَ خَلْقِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا صَفِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللّهِ خاتَمَ النَّبِیینَ،
السَّلامُ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنَ أَبِی طالِبٍ وَصِی رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ سَیدَةَ نِساءِ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیکما یا سِبْطَی الرَّحْمَةِ وَسَیدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیک یا عَلِی بْنَ الْحُسَینِ سَیدَ الْعابِدِینَ وَقُرَّةَ عَینِ النَّاظِرِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِی، السَّلامُ عَلَیک یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبارَّ الْأَمِینَ؛
السَّلامُ عَلَیک یا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الْطُّهْرَ، السَّلامُ عَلَیک یا عَلِی بْنَ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی التَّقِی، السَّلامُ عَلَیک یا عَلِی بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِی النَّاصِحَ الْأَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا حَسَنَ بْنَ عَلِی، السَّلامُ عَلَی الْوَصِی مِنْ بَعْدِهِ.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی نُورِک وَسِراجِک، وَوَلِی وَ لِیک، وَوَصِی وَصِیک، وَحُجَّتِک عَلَی خَلْقِک. السَّلامُ عَلَیک أَیهَا السَّیدُ الزَّکی وَالطَّاهِرُ الصَّفِی، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ السَّادَةِ الْأَطْهارِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الْمُصْطَفَینَ الْأَخْیارِ، السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللّهِ وَعَلَی ذُرِّیةِ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛ السَّلامُ عَلَی الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ،
السَّلامُ عَلَیک یا أَبَا الْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَی، السَّلامُ عَلَیک یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَةِ سَیدِ الشُّهَداءِ یرْتَجی، السَّلامُ عَلَیک عَرَّفَ اللّهُ بَینَنا وَبَینَکمْ فِی الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنا فِی زُمْرَتِکمْ، وَأَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِیکمْ، وَسَقَانا بِکأْسِ جَدِّکمْ مِنْ یدِ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیکمْ، أَسْأَلُ اللّهَ أَنْ یرِینا فِیکمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَأَنْ یجْمَعَنا وَ إِیاکمْ فِی زُمْرَةِ جَدِّکمْ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَأَنْ لَا یسْلُبَنا مَعْرِفَتَکمْ إِنَّهُ وَلِی قَدِیرٌ؛
أَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِحُبِّکمْ، وَالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکمْ، وَالتَّسْلِیمِ إِلَی اللّهِ راضِیاً بِهِ غَیرَ مُنْکرٍ وَلَا مُسْتَکبِرٍ وَعَلَی یقِینِ مَا أَتی بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذلِک وَجْهَک یا سَیدِی اللّهُمَّ وَرِضاک وَالدَّارَ الْآخِرَةَ، یا سَیدِی وَابْنَ سَیدِی اشْفَعْ لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَک عِنْدَ اللّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعادَةِ فَلَا تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ. اللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِکرَمِک وَعِزَّتِک وَبِرَحْمَتِک وَعافِیتِک، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِینَ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
فخر المحققین فرموده: در پاره ای از اخبار ذکر شده که امام زاده عبدالعظیم، در هنگام اقامت در شهرری، به طور پنهان از منزل بیرون می آمد و قبری که برابر قبر او به فاصله یک راهرو قرار دارد، زیارت می کرد و می فرمود: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) است و اکنون قبری در آنجاست، منسوب به امام زاده حمزه، فرزند موسی بن جعفر(علیه السلام) و ظاهراً همان قبری است که امام زاده عبدالعظیم آن را زیارت می نمود.
ان شاء الله او را هم باید زیارت کرد و در زیارتش، «همین زیارت» [حضرت عبدالعظیم] را تا «الْمُطِیعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ» می توان خواند و دنباله زیارت را که خاص حضرت عبدالعظیم است نباید خواند، پایان سخن فخرالمحققّین.
در صحن امام زاده حمزه [و حضرت عبدالعظیم در شهر ری]، قبر شیخ جلیل سعید، قدوة المفسّرین، جمال الدین ابو الفتوح حسین بن علی خزاعی صاحب تفسیر معروف قرار دارد، باید آن جناب را هم زیارت کرد و همچنین از زیارت جناب شیخ صدوق رئیس المحدثین، معروف به ابن بابویه که در نزدیکی شهر حضرت عبدالعظیم است، نباید غفلت کرد.
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
زیارت قبور مؤمنین
شیخ ثقة جلیل القدر، جعفر بن قولویه قمی، از عمرو بن عثمان رازی روایت کرده که گفت: از حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: هرکه قدرت بر زیارت ما را نداشته باشد، پس زیارت کند صالحان از دوستان ما را تا ثواب زیارت ما برای او نوشته شود و کسی که بر صله و نیکی به ما ناتوان باشد، با صالحان از دوستان ما از در صله و نیکی برآید تا برای او ثواب صله و نیکی به ما نوشته شود.
و نیز به سند صحیح از محمد بن احمد بن یحیی الاشعری روایت کرده است: که من در فید [جایی است در راه مکه] با علی بن بلال به جانب قبر محمّد بن اسماعیل بن بزیع روانه شدیم، علی بن بلال به من گفت: صاحب این قبر برای من، از حضرت رضا(علیه السلام) روایت کرد: هرکه به نزد قبر برادر مؤمن خود بیاید و دست بر قبر گذارد و «هفت بار» سوره «قدر» را بخواند، در روز فزع اکبر [یعنی ترس بزرگ روز قیامت] ایمن شود و در روایت دیگری مانند همین مطلب را نقل کرده، جز آنکه در آن آمده: رو به قبله کند.
فقیر گوید: این ایمن بودن که روایت بر آن دلالت دارد، ممکن است برای خواننده باشد، چنانکه ظاهر حدیث چنین است و احتمال دارد برای صاحب قبر باشد، چنانکه آن را تأیید می کند حدیثی که بعد از این از سید ابن طاووس نقل می شود.
و نیز در «کامل الزیارات» به سند معتبر نقل شده: عبدالرحمن بن ابی عبدالله، به حضرت صادق(علیه السلام) عرضه داشت: چگونه دست خود را بر قبور مسلمانان بگذارم؟ پس حضرت با دست خود اشاره به زمین فرمود و دست را بر زمین نهاد در حالی که مقابل قبله بودند؛
و نیز به سند صحیح روایت شده است: که عبدالله بن سنان به حضرت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد، چگونه باید بر اهل قبور سلام کرد؟ فرمود: می گویی:
السَّلامُ عَلَی أَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ، أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَنَحْنُ إِنْ شاءَ اللّهُ بِکمْ لاحِقُونَ.
و از حضرت حسین(علیه السلام) روایت شده: هرکه وارد قبرستان شود و بگوید:
اللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ الْأَرْواحِ الْفانِیةِ، وَالْأَجْسادِ الْبالِیةِ، وَالْعِظامِ النَّخِرَةِ الَّتِی خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْیا وَهِی بِک مُؤْمِنَةٌ أَدْخِلْ عَلَیهِمْ رَوْحاً مِنْک وَسَلاماً مِنِّی.
حق تعالی برای او به عدد خلق، از زمان آدم تا قیام قیامت، حسنات بنویسد؛ و از امیرمؤمنان روایت شده است: هرکه وارد قبرستان شود و بگوید:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، السَّلامُ عَلَی أَهْلِ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ مِنْ أَهْلِ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، یا أَهْلَ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ بِحَقِّ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ کیفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ مِنْ لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ؟ یا لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ بِحَقِّ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قالَ: لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، وَاحْشُرْنا فِی زُمْرَةِ مَنْ قالَ: لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، عَلِی وَ لِی اللّهِ.
حق سبحانه و تعالی ثواب پنجاه سال عبادت را برای او بنویسد و گناه پنجاه ساله را از او و پدر و مادرش محو کند.
و در روایت دیگری وارد شده است: بهتر سخنی که در قبرستان بگویی، وقتی که از آنجا بگذری، این است که بایستی و بگویی:
اللّهُمَّ وَلِّهِمْ مَا تَوَلَّوْا، وَاحْشُرْهُمْ مَعَ مَنْ أَحَبُّوا.
سید ابن طاووس در «مصباح الزائر» گفته: چون زیارت اهل ایمان را قصد کنی، شایسته است روز پنجشنبه باشد وگرنه هر وقت که خواستی به زیارت برو و کیفیت زیارت ایشان چنین است که رو به جانب قبله کنی و دست خود را بر قبر گذاری و بگویی:
اللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ، وَصِلْ وَحْدَتَهُ، وَآنِسْ وَحْشَتَهُ، وَآمِنْ رَوْعَتَهُ، وَأَسْکنْ إِلَیهِ مِنْ رَحْمَتِک رَحْمَةً یسْتَغْنِی بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک، وَأَلْحِقْهُ بِمَنْ کانَ یتَوَلَّاهُ.
سپس سوره «قدر» را «هفت بار» می خوانی. و در صفت زیارتشان و ثواب آن، حدیث دیگری از فضیل روایت شده است: که هرکه سوره «قدر» را «هفت بار» نزد قبر مؤمنی بخواند، حق تعالی فرشته ای به سوی قبر او بفرستد که خدا را نزد قبر او عبادت کند و حق تعالی ثواب عمل این فرشته را برای آن مرده بنویسد، پس زمانی که از قبرش برانگیخته شود، به هیچ هراسی از هراس های قیامت نگذرد، جز آنکه خدا آن هراس را به سبب آن فرشته از او بگرداند تا خدا او را وارد بهشت سازد و با «هفت بار» «قدر»، سوره «حَمد» و «فلق» و «ناس» و «توحید» و «آیت الکرسی» را هر کدام «سه بار» بخواند.
و نیز در چگونگی زیارت آنان، روایت دیگری از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: خدمت حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: مردگان را زیارت کنیم؟ فرمود: آری، گفتم: آیا آنان می دانند که ما به زیارتشان رفته ایم؟ فرمود: آری به خدا قسم می دانند و شاد می شوند و به شما انس می گیرند، عرض کردم: وقتی به زیارتشان می رویم چه بگوییم؟ فرمود: بگو:
اللّهُمَّ جافِ الْأَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ، وَصاعِدْ إِلَیک أَرْواحَهُمْ، وَلَقِّهِمْ مِنْک رِضْواناً، وَأَسْکنْ إِلَیهِمْ مِنْ رَحْمَتِک مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ، وَتُؤْنِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ، إِنَّک عَلَی کلِّ شَیء قَدِیرٌ.
سید ابن طاووس فرموده است: وقتی که بین قبرهای مؤمنان می باشی، «یازده مرتبه» «توحید» بخوان و آن را برای ایشان هدیه کن، به تحقیق روایت شده: که خدا به خواننده آن به عدد مردگان ثواب می دهد.
در کتاب «کامل الزیارات» از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: چون مردگان را پیش از طلوع آفتاب زیارت کنید می شنوند و به شما پاسخ می دهند و اگر پس از طلوع آفتاب زیارت کنید، می شنوند و پاسخ نمی دهند.
در کتاب «دعوات» راوندی حدیثی در کراهت زیارت مردگان در شب، از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) روایت شده، چنان که به حضرت ابوذر فرمود: «وَ لا تَزُرْهُمْ أَحْیَانا بِاللَّیْلِ؛ آنان را احیاناً در شب زیارت مکن».
در مجموعه ی شیخ شهید از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) روایت شده است: که هیچ کس نزد قبر مرده ای سه مرتبه نمی گوید:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَنْ لَاتُعَذِّبَ هذَا الْمَیتَ.
مگر اینکه خدای تعالی عذاب را در روز قیامت، از او دور گرداند. از کتاب «جامع الاخبار» نقل شده: بعضی از صحابه، از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند: که آن حضرت فرمود: برای اموات خود هدیه بفرستید، پرسیدیم: هدیه برای اموات چیست؟ فرمود: صدقه و دعا.
و فرمود: هر جمعه ارواح مؤمنان به آسمان دنیا می آیند و در برابر خانه ها و منازل خود قرار می گیرند و هر یک از ایشان به آواز حزین و با گریه فریاد می کنند: ای اهل من و اولاد من، ای پدر و مادر من، ای خویشان من، به ما به آنچه در دنیا در دست ما بود مهربانی کنید، عذاب و حساب آن بر ما و سودش برای غیر ماست و هر یک خویشان خود را فریاد می کنند: به ما مهربانی کنید به درهمی یا قرص نانی یا جامه ای که خداوند شما را از جامه ی بهشت بپوشاند. پس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) گریه کرد و ما گریه کردیم و آن حضرت از زیادی گریستن قدرت بر سخن گفتن نداشت، آنگاه فرمود: اینان برادران دینی شمایند که پس از شادی و نعمت، تبدیل به خاک پوسیده شده اند، اینان به عذاب و هلاکت بر جان های خود فریاد می کنند و می گویند: وای بر ما، اگر آنچه در دست ما بود در طاعت و رضای خدا انفاق می کردیم، نیازمند به شما نبودیم، پس با حسرت و پشیمانی باز می گردند و فریاد می زنند، صدقه مردگان را زود بفرستید.
و نیز از آن حضرت روایت کرده: هر صدقه ای که برای میت داده می شود، فرشته ای آن را در طبقی می گیرد که شعاع آن درخشان است و به هفت آسمان می رسد، پس لب قبر می ایستد و فریاد می کند: «اَلسَّلامُ عَلَیکم یا اَهلَ القُبورِ، اهل شما این هدیه را به سوی شما فرستادند»، پس میت آن را می گیرد و وارد قبر خود می کند و خوابگاهش با آن گسترده می شود. سپس فرمود: هرکس میت را با دادن صدقه مهربانی کند، برای اوست نزد خدا از پاداش، مانند کوه احد و روز قیامت در سایه عرش خدا می باشد، روزی که سایه ای جز سایه عرش خدا نیست؛ زنده و مرده به این صدقه نجات می یابند.
حکایت شده: امیر خراسان را در خواب دیدند که می گفت: برای من آنچه را که برای سگان خود می اندازید بفرستید که به آن نیازمندم.
بدان که زیارت قبور مؤمنان ثواب بسیار دارد و علاوه بر فواید عظیمه ای که بر آن مترتّب است، باعث عبرت و آگاهی و زهد و بی میلی به دنیا و رغبت در آخرت می شود و به هنگام اندوه بسیار و شادی فراوان، باید به قبرستان رفت.
عاقل آن است که در قبرستان از اموات عبرت بگیرد تا لذّت دنیا از دلش بیرون رود و شیرینی کالای دنیوی در کامش تلخ گردد و در فنای دنیا و دگرگونی احوال آن تفکر کند و توجه کند که او نیز به نزدیک ترین زمان مثل ایشان خواهد شد و دستش از عمل کوتاه و سبب عبرت دیگران شود.
راستی که شیخ نظامی در گفته اش زیبا سروده است:
زنده دلی در صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
حرف فنا خواند ز هر لوح پاک
روح بقا جست ز هر روح پاک
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد از او بر سر راهی سؤال
کین همه از زنده رمیدن چراست
رخت سوی مرده کشیدن چراست
گفت پلیدان به مغاک اندرند
پاک نهادان تَهِ خاک اندرند
مرده دلانند به روی زمین
بهر چه با مرده شوم هم نشین
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
زیر گِل آنان که پراکنده اند
گرچه به تَن مرده به دِل زنده اند
مرده دلی بود مرا پیش از این
بسته هر چون و چرا پیش از این
زنده شدم از نظر پاکشان
آب حیات است مرا خاکشان
روایت شده: که خدای متعال به عیسی (علیه السلام) وحی فرمود:
یَا عِیسی، هَبْ لِی مِنْ عَیْنِکَ الدُّمُوعَ، وَ مِنْ قَلْبِکَ الْخُشُوعَ، وَ اکْحَلْ عَیْنَیْکَ بِمِیلِ الْحُزْنِ إِذا ضَحِکَ الْبَطَّالُونَ، وَ قُمْ عَلَی قُبُورِ الْأَمْواتِ فَنادِهِمْ بِالصَّوْتِ الرَّفِیعِ لَعَلَّکَ تَأْخُذُ مَوْعِظَتَکَ مِنْهُمْ، وَ قُلْ: إِنِّی لاحِقٌ بِهِمْ فِی اللَّاحِقِینَ.