عبارات مورد جستجو در ۱۲ گوهر پیدا شد:
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۶
ماییم و دو شیشکک می روشن و خوش
یک حوضک نقل و یک تنورک آتش
باقلیککی و نانکی پنج از شش
گر فرمایی جمال ده بی‌ترکش
قاآنی شیرازی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷
گفتم به زن نظام کای لولی شنگ
خواهم که به چاله‌ات فروکوبم دنگ
خیاط‌صفت لباس الفت ببریم
من از گز کیر و تو ز مقراض دو لنگ
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۵۱ - در هجو مردی کوسج و کچل
به ‌پوز این مجیدک ریش گویی
کلاغی پشم در منقار دارد
چو بینی کلهٔ سرخ کلش را
شترگوبی چقندر بار دارد
عارف قزوینی : تصنیفها
شمارهٔ ۲۳
«امیرزاده» گوید:
اگر دگمات پنبه ای بود
یار، جان، پنبه ای بود
آشکراله خوب بچه ای بود
به ذات اله، به ذات اله
بازم دگمات پنبه ای نیست
یار، جان،پنبه ای نیست
برو دگماتو پنبه ای کن
آشکراله، آشکراله
«شکری» گوید:
امیر اگر یار ما بودی
یار وفادار ما بودی
پس «امسال خان» آنجا چه می کرد
با عبدالهه، با عبداله
شبی آنجا مهمانی بود
«اسماعیل قربانی» بود
تو صندوقخانه پنهانی بود
به اذن اله، به اذن اله
شبی که خانه خالی بود
فاسق هر سالی بود
آشکرالله پشت قالی بود
به عون اله، به عون اله
قسم خوردی آی بد نکنی
شکری را رد نکنی
الهی خصمت بکند
کلام اله، کلام اله
قاسم انوار : ملمعات ترکی
شماره ۴
بیر باغچه یتم برردی اقول المه
باغچه ابسی ایتی که هی بوالمدن المه
بیر کوچک اکید اقلبی بردی قره گوزلو
بیر تبشی گتردی قمه ایتی مه المه
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۹۶ - به شاهد لغت غلیواژ، به معنی زغن
ای بچه حمدونه غلیواژ غلیواژ
ترسم بربایدت به طاق اندر برجه
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱۴۰
ته روشن چلا سوکنّه سون نیر بو!
چشم بدو کوتاه نظر، با ته دیر بو!
زَوَرْدَستونِ عالمْ به ته چنگ اسر بو!
خانِ او کَشْچی، ته مطبخِ مِزیّر بو!
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱۵۹
امیر کلای او، بوینین چه چایی دارنه
امیر دتر، گردن صراحی دارنه
هر کس امیر دتر جا سر یاری دارنه
سد سال دیگر عمر درازی دارنه
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۱۱
آهو نیمه که کَتمْ بچینم (بَئیرم) داره
کچیکْ نیمه که غرصه نَخرمْ یاره
آهو نیمه که شه بَچرمْ به لاره
بَپْته خَرْبزهْ، نصیبْ بیّه شاله
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۱۵
ملّا دره که دایِم با نمازه
ملّا دره که، پیغمبر همّازه
ملّا دره که بنده بَنِّ ورازه
ملّا دره که شوگردِ (سُم‌گرد) گوش درازه
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۱۷
کیجا، ته ریکا، کیجا تنی ریکامه
تو چاله‌ی سر نیشتی، من ته سیکامه
بالِ بالبَندْ، ته گردنِ میره کامه
تو گوکی تلم، من تنی جو نِکامهْ
ایرج میرزا : قطعه ها
مزاح با مقبل دیوان
قنبل الدوله مقبل دیوان
آن که نبُوَد مثال او شیطان
قد او نیست جز چهار وجب
نصف او گشته در زمین پنهان
هیچ سروی به قامتش نرسد
در زمانه به هیچ سروستان
نبُوَد همچو قد او سروی
نه به تهران و نه به تویسرکان
در طفولیت او گذر می کرد
یکشب از راه رشت زی زنجان
این شنیدم که بچۀ گرگی
کون او را درید با دندان
لیک گویند زخم کیرست این
زده او بچه گرگ را بهتان
رفته تا در ادارۀ اوقاف
کرده او کون خویش وقف جهان
ای بسا خورده وقف مردم را
حال از کون خود دهد تاوان
در میان تمام مأکولات
میل دارد بسی به بادنجان
بیند ار عکس کیر در دریا
دل به دریا زند بدون گمان
خایه اش دانی از چه پاره شده
بس زَدستند زیر او رندان