عبارات مورد جستجو در ۲ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۸۹
شنیدم بلبل خود را ستایش کرده ای جایی
میان عندلیبان دگر افتاده غوغایی
من و عقل نخستین را به جنگ یکدگر افکن
ز من تیغ زبان در کار بردن وز تو ایمایی
ز طبع موشکافم شانه پشت دست می خاید
به گردم کی رسد همچون صبا هر بادپیمایی؟
چراغ دودمان شهرتم از شعله فطرت
ندارد آسمان امروز چون من نکته پیرایی
به دیوان خیابانش سراسر گشته ام صائب
ندارد بوستان چون مصرع من سرو رعنایی
میان عندلیبان دگر افتاده غوغایی
من و عقل نخستین را به جنگ یکدگر افکن
ز من تیغ زبان در کار بردن وز تو ایمایی
ز طبع موشکافم شانه پشت دست می خاید
به گردم کی رسد همچون صبا هر بادپیمایی؟
چراغ دودمان شهرتم از شعله فطرت
ندارد آسمان امروز چون من نکته پیرایی
به دیوان خیابانش سراسر گشته ام صائب
ندارد بوستان چون مصرع من سرو رعنایی
سوزنی سمرقندی : قطعات
شمارهٔ ۳۷ - خاطر سوداپز
راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا
صلت فاخر چونانکه بود از بر من
زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست
نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من
هرکه در من کند از دیده اعزار نظر
اوست مامون من و معتصم و معتز من
دارد آن صدر هنرپیشه که در بیشه نظم
هست هر شاعر چون شیر شکاری بز من
قصب سی گری آنکسس برد از من که بشعر
همبری باشد بر سی گز او سی گز من
شعر من اطلس و خزاست و تو آری در بزم
زند پیچی عوض اطلس و جای خز من
مدت شش مه از آن شعر مطول که گذشت
بایدش خواندن این قطعکک موجز من
صلتی در خور آن شعر فرستند و رنی
شعر من باز فرستند نه ازو نه ز من
پس از این قطعه شیرین ترش انشاء الله
خامئی ناید از این خاطر سوداپز من
صلت فاخر چونانکه بود از بر من
زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست
نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من
هرکه در من کند از دیده اعزار نظر
اوست مامون من و معتصم و معتز من
دارد آن صدر هنرپیشه که در بیشه نظم
هست هر شاعر چون شیر شکاری بز من
قصب سی گری آنکسس برد از من که بشعر
همبری باشد بر سی گز او سی گز من
شعر من اطلس و خزاست و تو آری در بزم
زند پیچی عوض اطلس و جای خز من
مدت شش مه از آن شعر مطول که گذشت
بایدش خواندن این قطعکک موجز من
صلتی در خور آن شعر فرستند و رنی
شعر من باز فرستند نه ازو نه ز من
پس از این قطعه شیرین ترش انشاء الله
خامئی ناید از این خاطر سوداپز من