عبارات مورد جستجو در ۴ گوهر پیدا شد:
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ... این آیت از یک روى اشارت بقدرت خداى دارد، و از یک روى اشارت بتخصیص و تشریف عیسى (ع) و آدم (ع). اما تخصیص ایشان ظاهر است. و بیان قدرت آنست که: در آفرینش عیسى و آدم باز نمود که خداى قادر بهر کمالست، و قدرت او بىکسب و بىاحتیال است.
توانایى او بىعجز و بىزوال است، و پایندگى او در عزّت و قدرت بىگشتن حال است.
نه خود در وصف قدرت بلکه در همه اوصاف قیّوم و متعال است. هر چه خواهد کند، و توان آن دارد که از نطفه مرده گاه آدمى زنده کند، وز بیگانه مرده گه آشنا زنده کند. ازین عجبتر که از خاک مرده آدم صفى آرد، و از مریم بىپدر عیسى (ع) پیدا کند، میان این و آن خدایى خود پیدا مىکند و قدرت خود بخلق مینماید. آن چیست که در عقل محالست که نه در تحت قدرت ذو الجلال است؟ آن چیست از معدوم که نه اللَّه بر آن قادر بر کمالست؟ مخلوق را قادر گویند لکن بر سبیل مجاز قدرت او کسبى، بعضى تواند و بعضى نه، و خداى بهر چیز قادر است: در معدوم چنان که در موجود، در مستحیل چنان که در معقول، در خیر و در شر، و در طاعت و در عصیان.
قال اللَّه تبارک و تعالى وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً.یکى از بزرگان دین خداى را عزّ و جلّ ثنا کرد و گفت: یا من یقدر و لکنه یغفر، یا من یعلم و لکنه یحلم، یا من یبصر و لکنه یصبر. این ثنا از آن خبر برگرفت که: «انّ حملة العرش ثمانیة. اربعة تسبیحهم: سبحان اللَّه عدد حلمه بعد علمه، و اربعة تسبیحهم سبحان اللَّه عدد عفوه بعد قدرته.
قوله: الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ یا محمد (ص) نگر تا در گمان نیفتى که ما را در قدرت ایجاد شریک و انباز نیست، و ما را در آن بکس حاجت و نیاز نیست، و جز ما کس را قدرت ایجاد و اختراع سزا نیست.
یکى از پیران طریقت در مناجات گفت: خداوندا! کار آن کس کند که تواند و عطا آن کس بخشد که دارد، پس رهى چه دارد و چه تواند؟ چون توانایى تو کرا توانست؟ و در ثناء تو کرا زبانست؟ و بى مهر تو کرا سرور جان است؟
بى نسیم مهر دلبر راحت گلزار نیست
بى فروغ آن رخ گلرنگ نور و نار نیست
قوله: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ اى مهتر! این بیگانگان با نهاد خراب، و جهل بىاندازه، و عقل مدخول، ایشان را چه سیرى کند این آیت اعتبار و قیاس که برایشان خواندى از راه اعجاز؟ این آیت مباهلة بر ایشان خوان، و پس بر ایشان قهر و سیاست ما گوش دار. مصطفى (ص) گفت: آتش آمده بر هوا ایستاده اگر ایشان مباهلت کردندى در همه روى زمین از ایشان یکى نماندى. و اصحاب مباهله پنج کس بودند مصطفى (ص) و زهرا (ع) و مرتضى (ع) و حسن (ع) و حسین (ع). آن ساعت که بصحرا شدند رسول ایشان را با پناه خود گرفت، و گلیم بر ایشان پوشانید، و گفت: «اللّهمّ! انّ هؤلاء اهلى»
جبرئیل آمد و گفت: «یا محمد! و انا من اهلکم»
، چه باشد یا محمد اگر مرا بپذیرى و در شمار اهل بیت خویش آرى؟، رسول (ص) گفت: «یا جبرئیل و انت منّا»، آن گه جبرئیل بازگشت و در آسمانها مینازید و فخر میکرد و میگفت: «من مثلى؟ و انا فى السّماء طاؤس الملائکة و فى الارض من اهل بیت محمد (ص)» یعنى چون من کیست؟ که در آسمان رئیس فریشتگانم، و در زمین از اهل بیت محمد (ص) خاتم پیغامبرانم.
این آب نه بس مرا که خوانندم
خاک سر کوى آشناى تو؟!
قوله تعالى: إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ این قرآن سخنى پاک است، و کلامى راست و درست، کلام بار خداى عزیز، سخن آفریدگار حکیم عزیز. و کلامش عزیز، و رسولش عزیز. عزّت خود را گفت: وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. عزّت کلام را گفت: وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ و عزّت رسول را گفت: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ مىگوید: بنده من ار کتابم عزیز است امام تو است، و رسولم عزیز است شفیع تو است، ور خود عزیزم خداى توام. چندین هزار سال است تا بندگان را میآفرینم، ایشان در من عاصى و کافر مىشوند، مرا زن و فرزند میگویند، و از گفت ناسزاى ایشان در عزّت وحدانیّت ما نقصانى نیامد. یا محمد (ص) تا ترا برسالت بخلق فرستادم، چندین هزار کافران بر حسد تو بیرون آمدند، و ترا ساحر و شاعر خواندند، و مجنون و کاهن خواندند، و در عزّت رسالت تو هیچ نقصان نیامد. و تا این قرآن بتو فرستادم چندان ملحدان و زنادقه قصد کردند که در آن طعنى کنند و عیبى آرند، هم ایشان مطعون گشتند، و در عزّت کلام ما عیب نیامد. مؤمنان عزیز کردگان مناند که گفتهام: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ. شیاطین قصد ایمان ایشان کردند تا بربایند نتوانستند، هر چند که وسوسه کردند لکن بتعبیه ایمان راه نبردند، این همه بدان کردم که خود عزیزم و ایشان را عزیز کردم: عزتى فى الولایة، و عزة رسولى فى الکفایة، و عزة کلامى فى الاعجاز و الحجة، و عزة المؤمنین فى الرعایة و النصرة.
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ از روى تحقیق این خطاب با اهل توحید است و مریدان راه حقیقت. میگوید: شما که امروز سالکان منهج صدقاید اگر خواهید که فردا ساکنان مقعد صدق باشید، نگر تا مذهب ارادت خویش از خاشاک رسوم صیانت کنید، و بساط وقت خویش از کدورات بشریّت فشانده دارید، و مشرب همّت از غبار اغیار پاک گردانید. یک دل، یک ارادت و یک همّت باشید من اصبح و له هم واحد کفاه اللَّه هموم الدنیا و الآخرة.
اینست که گفت: وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ با هر پراکنده دلى بهر کویى فرو مشوید. نفس امّاره را فرمان مبرید، هواء مذمومه را مپرستید و لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ، إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ.
تا ترا دامن گرد گفتار هر تر دامنى
بنده پندار خویشى بنده اللَّه نیى
توانایى او بىعجز و بىزوال است، و پایندگى او در عزّت و قدرت بىگشتن حال است.
نه خود در وصف قدرت بلکه در همه اوصاف قیّوم و متعال است. هر چه خواهد کند، و توان آن دارد که از نطفه مرده گاه آدمى زنده کند، وز بیگانه مرده گه آشنا زنده کند. ازین عجبتر که از خاک مرده آدم صفى آرد، و از مریم بىپدر عیسى (ع) پیدا کند، میان این و آن خدایى خود پیدا مىکند و قدرت خود بخلق مینماید. آن چیست که در عقل محالست که نه در تحت قدرت ذو الجلال است؟ آن چیست از معدوم که نه اللَّه بر آن قادر بر کمالست؟ مخلوق را قادر گویند لکن بر سبیل مجاز قدرت او کسبى، بعضى تواند و بعضى نه، و خداى بهر چیز قادر است: در معدوم چنان که در موجود، در مستحیل چنان که در معقول، در خیر و در شر، و در طاعت و در عصیان.
قال اللَّه تبارک و تعالى وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً.یکى از بزرگان دین خداى را عزّ و جلّ ثنا کرد و گفت: یا من یقدر و لکنه یغفر، یا من یعلم و لکنه یحلم، یا من یبصر و لکنه یصبر. این ثنا از آن خبر برگرفت که: «انّ حملة العرش ثمانیة. اربعة تسبیحهم: سبحان اللَّه عدد حلمه بعد علمه، و اربعة تسبیحهم سبحان اللَّه عدد عفوه بعد قدرته.
قوله: الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ یا محمد (ص) نگر تا در گمان نیفتى که ما را در قدرت ایجاد شریک و انباز نیست، و ما را در آن بکس حاجت و نیاز نیست، و جز ما کس را قدرت ایجاد و اختراع سزا نیست.
یکى از پیران طریقت در مناجات گفت: خداوندا! کار آن کس کند که تواند و عطا آن کس بخشد که دارد، پس رهى چه دارد و چه تواند؟ چون توانایى تو کرا توانست؟ و در ثناء تو کرا زبانست؟ و بى مهر تو کرا سرور جان است؟
بى نسیم مهر دلبر راحت گلزار نیست
بى فروغ آن رخ گلرنگ نور و نار نیست
قوله: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ اى مهتر! این بیگانگان با نهاد خراب، و جهل بىاندازه، و عقل مدخول، ایشان را چه سیرى کند این آیت اعتبار و قیاس که برایشان خواندى از راه اعجاز؟ این آیت مباهلة بر ایشان خوان، و پس بر ایشان قهر و سیاست ما گوش دار. مصطفى (ص) گفت: آتش آمده بر هوا ایستاده اگر ایشان مباهلت کردندى در همه روى زمین از ایشان یکى نماندى. و اصحاب مباهله پنج کس بودند مصطفى (ص) و زهرا (ع) و مرتضى (ع) و حسن (ع) و حسین (ع). آن ساعت که بصحرا شدند رسول ایشان را با پناه خود گرفت، و گلیم بر ایشان پوشانید، و گفت: «اللّهمّ! انّ هؤلاء اهلى»
جبرئیل آمد و گفت: «یا محمد! و انا من اهلکم»
، چه باشد یا محمد اگر مرا بپذیرى و در شمار اهل بیت خویش آرى؟، رسول (ص) گفت: «یا جبرئیل و انت منّا»، آن گه جبرئیل بازگشت و در آسمانها مینازید و فخر میکرد و میگفت: «من مثلى؟ و انا فى السّماء طاؤس الملائکة و فى الارض من اهل بیت محمد (ص)» یعنى چون من کیست؟ که در آسمان رئیس فریشتگانم، و در زمین از اهل بیت محمد (ص) خاتم پیغامبرانم.
این آب نه بس مرا که خوانندم
خاک سر کوى آشناى تو؟!
قوله تعالى: إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ این قرآن سخنى پاک است، و کلامى راست و درست، کلام بار خداى عزیز، سخن آفریدگار حکیم عزیز. و کلامش عزیز، و رسولش عزیز. عزّت خود را گفت: وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. عزّت کلام را گفت: وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ و عزّت رسول را گفت: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ مىگوید: بنده من ار کتابم عزیز است امام تو است، و رسولم عزیز است شفیع تو است، ور خود عزیزم خداى توام. چندین هزار سال است تا بندگان را میآفرینم، ایشان در من عاصى و کافر مىشوند، مرا زن و فرزند میگویند، و از گفت ناسزاى ایشان در عزّت وحدانیّت ما نقصانى نیامد. یا محمد (ص) تا ترا برسالت بخلق فرستادم، چندین هزار کافران بر حسد تو بیرون آمدند، و ترا ساحر و شاعر خواندند، و مجنون و کاهن خواندند، و در عزّت رسالت تو هیچ نقصان نیامد. و تا این قرآن بتو فرستادم چندان ملحدان و زنادقه قصد کردند که در آن طعنى کنند و عیبى آرند، هم ایشان مطعون گشتند، و در عزّت کلام ما عیب نیامد. مؤمنان عزیز کردگان مناند که گفتهام: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ. شیاطین قصد ایمان ایشان کردند تا بربایند نتوانستند، هر چند که وسوسه کردند لکن بتعبیه ایمان راه نبردند، این همه بدان کردم که خود عزیزم و ایشان را عزیز کردم: عزتى فى الولایة، و عزة رسولى فى الکفایة، و عزة کلامى فى الاعجاز و الحجة، و عزة المؤمنین فى الرعایة و النصرة.
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ از روى تحقیق این خطاب با اهل توحید است و مریدان راه حقیقت. میگوید: شما که امروز سالکان منهج صدقاید اگر خواهید که فردا ساکنان مقعد صدق باشید، نگر تا مذهب ارادت خویش از خاشاک رسوم صیانت کنید، و بساط وقت خویش از کدورات بشریّت فشانده دارید، و مشرب همّت از غبار اغیار پاک گردانید. یک دل، یک ارادت و یک همّت باشید من اصبح و له هم واحد کفاه اللَّه هموم الدنیا و الآخرة.
اینست که گفت: وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ با هر پراکنده دلى بهر کویى فرو مشوید. نفس امّاره را فرمان مبرید، هواء مذمومه را مپرستید و لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ، إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ.
تا ترا دامن گرد گفتار هر تر دامنى
بنده پندار خویشى بنده اللَّه نیى
رشیدالدین میبدی : ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «قُلْ کُونُوا حِجارَةً» گوى سنگ گردید، «أَوْ حَدِیداً (۵۰)» یا آهن
«أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ» یا آفریدهاى گردید که تا تواند بود نماید در دلهاى شما زنده کردن آن، «فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا» میگویند آن کیست که ما را زنده خواهد کرد، «قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» بگوى آن کس که نخست بیافرید شما را، «فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ» سرها در تو مىجنبانند، «وَ یَقُولُونَ مَتى هُوَ» و مىگویند کى خواهد بود آن، «قُلْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَرِیباً (۵۱)» بگوى که مگر نزدیک است آن روز بودن آن بشما.
«یَوْمَ یَدْعُوکُمْ» آن روز که خواند اللَّه تعالى شما را، «فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ» از خاک بیرون آئید او را ستایندگان، «وَ تَظُنُّونَ» و چنان پندارید آن روز، «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا (۵۲)» که نبودید در خاک مگر اندکى.
«وَ قُلْ لِعِبادِی» بندگان مرا بگوى، «یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» که با یکدیگر و یکدیگر را سخن نیکو گوئید، «إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ که دیو در آغالش ساختن و تباهى است میان ایشان، «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً (۵۳)» که دیو مردم را دشمنى آشکار است.
«رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ» خداوند شما داناست بشما، «إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ» اگر خواهد ببخشاید بر شما «أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ» یا اگر خواهد عذاب کند شما را، «وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا (۵۴)» و ترا بر ایشان کوشنده و بدارنده نفرستادهایم و نه دل دار و نه کار توان.
«وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خداوند تو داند سزاى هر کسى که در آسمان و زمینست که سزا چیست، «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى بَعْضٍ» و ما افزونى دادیم پیغامبران را یک بر دیگر، «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً (۵۵)» و داود را زبور دادیم.
«قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ» بگوى خوانید اینان را که ایشان را خدایان خوانید فرود از اللَّه، «فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ» تا ببینند که نه باز برد گزند توانند از شما، «وَ لا تَحْوِیلًا (۵۶)» و نه گردانیدن سود یا نعمت.
«أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ» ایشان خود آنند که اللَّه تعالى را خداى میخوانند، «یَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ» بخداى خویش نزدیکى مىجویند، «أَیُّهُمْ أَقْرَبُ» تا کیست از ایشان که نزدیک ترست باو، «وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ» و بخشایش اللَّه تعالى مىبیوسند «وَ یَخافُونَ عَذابَهُ» و از عذاب او مىترسند، «إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً (۵۷)» که عذاب خداوند تو آنست که از آن بپرهیزند سزد.
«وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها» و هیچ شهرى نیست مگر ما هلاک کننده آنیم و میراننده اهل آن، «قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ» پیش از روز رستاخیز، «أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً» یا خود عذاب کننده آن بعذابى سخت، «کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً (۵۸)» آن در علم من کردنى و دانسته و در لوح نبشته.
«وَ ما مَنَعَنا» و باز نداشت ما را، «أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیاتِ» که ما گشادیم و فرستادیم هر معجزه و نشان که دشمنان از پیغامبران ما خواستند، «إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ» مگر آنک پیشینیان را نمودیم و آن را دروغ شمردند، «وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ» و آنک دادیم ثمود را ماده شتر، «مُبْصِرَةً» آشکارا و روشن چشمها را دیدهور، «فَظَلَمُوا بِها» ستم کردند بر او، «وَ ما نُرْسِلُ بِالْآیاتِ» و ما آیات و معجزات نفرستیم، «إِلَّا تَخْوِیفاً (۵۹)» مگر بیم دادن و وعید نمودن را.
«وَ إِذْ قُلْنا لَکَ» و اینکه مىگوییم ترا، «إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ» که خداوند تو تاود با مردمان هر کرا خواهد گیرد، «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ» و نکردیم آن دیدار که ترا نمودیم، «إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ» مگر آزمایشى مردمان را، «وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» و آن درخت نفریده نکوهیده در قرآن، «وَ نُخَوِّفُهُمْ» و مىترسانیم ایشان را، «فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً (۶۰)» و نمىفزاید ترسانیدن ایشان را مگر گزاف گویى و گزاف کاریى بزرگ.
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» و فریشتگان را گفتیم که سجود کنید آدم را، «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ» سجود کردند او را مگر ابلیس، «قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً (۶۱)» گفت آیا سجود کنم اکنون کسى را که بیافریدى از گل؟!
«قالَ أَ رَأَیْتَکَ» و گفت بینى، «هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ» این را که برگزیدى بر من، «لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ» اگر باز دارى مرا تا روز رستاخیز، «لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ» از بیخ کنم من نژاد او را، «إِلَّا قَلِیلًا (۶۲)» مگر اندکى.
«قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ» اللَّه تعالى گفت شو هر که از پى تو بیاید ازیشان، «فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ» دوزخ پاداش شما همه، «جَزاءً مَوْفُوراً (۶۳)» پاداشى است تمام و سپرى کرده.
«وَ اسْتَفْزِزْ» و بخیزان، «مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ» هر که توانى ازیشان ببانگ خویش، «وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ» و بر ایشان انگیزان، «بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ» سواران خویش و پیادگان خویش، «وَ شارِکْهُمْ» و با ایشان انبازى کن، «فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» در مالهاى ایشان و در فرزندان، «وَ عِدْهُمْ» و وعده زندگانى ده، «وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً (۶۴)» و وعده ندهد مردمان را دیو مگر بفریب.
«إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» بندگان من نیست ترا بر ایشان دسترسى و توانى، «وَ کَفى بِرَبِّکَ وَکِیلًا (۶۵)» و خداوند تو بسنده و باز پذیرنده است و یار.
«رَبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ» خداوند شما اوست که خوش مىرواند و نرم کشتى در دریا شما را، «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» تا فضل او جویید از روزى خویش، «إِنَّهُ کانَ بِکُمْ رَحِیماً (۶۶)» که او بشما مهربان است.
«وَ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ» و چون بشما رسد گزند و بیم در دریا، «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ» گم شود هر چه مىخوانید بخدایى مگر او، «فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ» چون شما را وارهاند با خشکى و دشت، «أَعْرَضْتُمْ» روى گردانید از شکر او، «وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً (۶۷)» این آدمى همیشه ناسپاس است.
«أَ فَأَمِنْتُمْ» ایمن مىباشید شما که مشرکانید، «أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جانِبَ الْبَرِّ» که شما را از سویى در زمینى فرو برد، «أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً» یا بر شما سنگ باران فرستد، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا (۶۸)» آن گه خود را یارى و پذیرفتگارى و کارسازى نیابید.
«أَمْ أَمِنْتُمْ» آیا ایمن مىباشید، «أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ تارَةً أُخْرى» که شما را باز بارى دیگر در دریا برد، «فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّیحِ» و بر شما باد کشتى شکن گشاید، «فَیُغْرِقَکُمْ» تا شما را بآب بکشد، «بِما کَفَرْتُمْ» بآنک بار پیشین ناسپاس گشتید، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنا بِهِ تَبِیعاً (۶۹)» آن گه خویشتن را بر ما متتبع و داورى دار و کین خواه نیابید.
«أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ» یا آفریدهاى گردید که تا تواند بود نماید در دلهاى شما زنده کردن آن، «فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا» میگویند آن کیست که ما را زنده خواهد کرد، «قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» بگوى آن کس که نخست بیافرید شما را، «فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ» سرها در تو مىجنبانند، «وَ یَقُولُونَ مَتى هُوَ» و مىگویند کى خواهد بود آن، «قُلْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَرِیباً (۵۱)» بگوى که مگر نزدیک است آن روز بودن آن بشما.
«یَوْمَ یَدْعُوکُمْ» آن روز که خواند اللَّه تعالى شما را، «فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ» از خاک بیرون آئید او را ستایندگان، «وَ تَظُنُّونَ» و چنان پندارید آن روز، «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا (۵۲)» که نبودید در خاک مگر اندکى.
«وَ قُلْ لِعِبادِی» بندگان مرا بگوى، «یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» که با یکدیگر و یکدیگر را سخن نیکو گوئید، «إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ که دیو در آغالش ساختن و تباهى است میان ایشان، «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً (۵۳)» که دیو مردم را دشمنى آشکار است.
«رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ» خداوند شما داناست بشما، «إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ» اگر خواهد ببخشاید بر شما «أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ» یا اگر خواهد عذاب کند شما را، «وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا (۵۴)» و ترا بر ایشان کوشنده و بدارنده نفرستادهایم و نه دل دار و نه کار توان.
«وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خداوند تو داند سزاى هر کسى که در آسمان و زمینست که سزا چیست، «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى بَعْضٍ» و ما افزونى دادیم پیغامبران را یک بر دیگر، «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً (۵۵)» و داود را زبور دادیم.
«قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ» بگوى خوانید اینان را که ایشان را خدایان خوانید فرود از اللَّه، «فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ» تا ببینند که نه باز برد گزند توانند از شما، «وَ لا تَحْوِیلًا (۵۶)» و نه گردانیدن سود یا نعمت.
«أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ» ایشان خود آنند که اللَّه تعالى را خداى میخوانند، «یَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ» بخداى خویش نزدیکى مىجویند، «أَیُّهُمْ أَقْرَبُ» تا کیست از ایشان که نزدیک ترست باو، «وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ» و بخشایش اللَّه تعالى مىبیوسند «وَ یَخافُونَ عَذابَهُ» و از عذاب او مىترسند، «إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً (۵۷)» که عذاب خداوند تو آنست که از آن بپرهیزند سزد.
«وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها» و هیچ شهرى نیست مگر ما هلاک کننده آنیم و میراننده اهل آن، «قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ» پیش از روز رستاخیز، «أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً» یا خود عذاب کننده آن بعذابى سخت، «کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً (۵۸)» آن در علم من کردنى و دانسته و در لوح نبشته.
«وَ ما مَنَعَنا» و باز نداشت ما را، «أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیاتِ» که ما گشادیم و فرستادیم هر معجزه و نشان که دشمنان از پیغامبران ما خواستند، «إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ» مگر آنک پیشینیان را نمودیم و آن را دروغ شمردند، «وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ» و آنک دادیم ثمود را ماده شتر، «مُبْصِرَةً» آشکارا و روشن چشمها را دیدهور، «فَظَلَمُوا بِها» ستم کردند بر او، «وَ ما نُرْسِلُ بِالْآیاتِ» و ما آیات و معجزات نفرستیم، «إِلَّا تَخْوِیفاً (۵۹)» مگر بیم دادن و وعید نمودن را.
«وَ إِذْ قُلْنا لَکَ» و اینکه مىگوییم ترا، «إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ» که خداوند تو تاود با مردمان هر کرا خواهد گیرد، «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ» و نکردیم آن دیدار که ترا نمودیم، «إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ» مگر آزمایشى مردمان را، «وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» و آن درخت نفریده نکوهیده در قرآن، «وَ نُخَوِّفُهُمْ» و مىترسانیم ایشان را، «فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً (۶۰)» و نمىفزاید ترسانیدن ایشان را مگر گزاف گویى و گزاف کاریى بزرگ.
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» و فریشتگان را گفتیم که سجود کنید آدم را، «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ» سجود کردند او را مگر ابلیس، «قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً (۶۱)» گفت آیا سجود کنم اکنون کسى را که بیافریدى از گل؟!
«قالَ أَ رَأَیْتَکَ» و گفت بینى، «هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ» این را که برگزیدى بر من، «لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ» اگر باز دارى مرا تا روز رستاخیز، «لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ» از بیخ کنم من نژاد او را، «إِلَّا قَلِیلًا (۶۲)» مگر اندکى.
«قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ» اللَّه تعالى گفت شو هر که از پى تو بیاید ازیشان، «فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ» دوزخ پاداش شما همه، «جَزاءً مَوْفُوراً (۶۳)» پاداشى است تمام و سپرى کرده.
«وَ اسْتَفْزِزْ» و بخیزان، «مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ» هر که توانى ازیشان ببانگ خویش، «وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ» و بر ایشان انگیزان، «بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ» سواران خویش و پیادگان خویش، «وَ شارِکْهُمْ» و با ایشان انبازى کن، «فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» در مالهاى ایشان و در فرزندان، «وَ عِدْهُمْ» و وعده زندگانى ده، «وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً (۶۴)» و وعده ندهد مردمان را دیو مگر بفریب.
«إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» بندگان من نیست ترا بر ایشان دسترسى و توانى، «وَ کَفى بِرَبِّکَ وَکِیلًا (۶۵)» و خداوند تو بسنده و باز پذیرنده است و یار.
«رَبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ» خداوند شما اوست که خوش مىرواند و نرم کشتى در دریا شما را، «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» تا فضل او جویید از روزى خویش، «إِنَّهُ کانَ بِکُمْ رَحِیماً (۶۶)» که او بشما مهربان است.
«وَ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ» و چون بشما رسد گزند و بیم در دریا، «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ» گم شود هر چه مىخوانید بخدایى مگر او، «فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ» چون شما را وارهاند با خشکى و دشت، «أَعْرَضْتُمْ» روى گردانید از شکر او، «وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً (۶۷)» این آدمى همیشه ناسپاس است.
«أَ فَأَمِنْتُمْ» ایمن مىباشید شما که مشرکانید، «أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جانِبَ الْبَرِّ» که شما را از سویى در زمینى فرو برد، «أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً» یا بر شما سنگ باران فرستد، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا (۶۸)» آن گه خود را یارى و پذیرفتگارى و کارسازى نیابید.
«أَمْ أَمِنْتُمْ» آیا ایمن مىباشید، «أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ تارَةً أُخْرى» که شما را باز بارى دیگر در دریا برد، «فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّیحِ» و بر شما باد کشتى شکن گشاید، «فَیُغْرِقَکُمْ» تا شما را بآب بکشد، «بِما کَفَرْتُمْ» بآنک بار پیشین ناسپاس گشتید، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنا بِهِ تَبِیعاً (۶۹)» آن گه خویشتن را بر ما متتبع و داورى دار و کین خواه نیابید.
نهج البلاغه : خطبه ها
نشانه های بصیرت و منزلت قرآن
و من خطبة له عليهالسلام يعظم اللّه سبحانه و يذكر القرآن و النبي و يعظ الناس
عظمة اللّه تعالى
وَ اِنْقَادَتْ لَهُ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا
وَ قَذَفَتْ إِلَيْهِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرَضُونَ مَقَالِيدَهَا
وَ سَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصَالِ اَلْأَشْجَارُ اَلنَّاضِرَةُ
وَ قَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبَانِهَا اَلنِّيرَانَ اَلْمُضِيئَةَ
وَ آتَتْ أُكُلَهَا بِكَلِمَاتِهِ اَلثِّمَارُ اَلْيَانِعَةُ
القرآن منها وَ كِتَابُ اَللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ
نَاطِقٌ لاَ يَعْيَا لِسَانُهُ
وَ بَيْتٌ لاَ تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ
وَ عِزٌّ لاَ تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ
رسول اللّه منها أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ
وَ تَنَازُعٍ مِنَ اَلْأَلْسُنِ
فَقَفَّى بِهِ اَلرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ اَلْوَحْيَ
فَجَاهَدَ فِي اَللَّهِ اَلْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ اَلْعَادِلِينَ بِهِ
الدنيا منها وَ إِنَّمَا اَلدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ اَلْأَعْمَى لاَ يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً
وَ اَلْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ اَلدَّارَ وَرَاءَهَا
فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ
وَ اَلْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ
وَ اَلْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ
وَ اَلْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ
عظة الناس منها وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَ يَكَادُ صَاحِبُهُ يَشْبَعُ مِنْهُ وَ يَمَلُّهُ إِلاَّ اَلْحَيَاةَ فَإِنَّهُ لاَ يَجِدُ فِي اَلْمَوْتِ رَاحَةً
وَ إِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ اَلْحِكْمَةِ اَلَّتِي هِيَ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ اَلْمَيِّتِ
وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ اَلْعَمْيَاءِ
وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ اَلصَّمَّاءِ
وَ رِيٌّ لِلظَّمْآنِ
وَ فِيهَا اَلْغِنَى كُلُّهُ وَ اَلسَّلاَمَةُ
كِتَابُ اَللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَ تَنْطِقُونَ بِهِ وَ تَسْمَعُونَ بِهِ
وَ يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ
وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ
وَ لاَ يَخْتَلِفُ فِي اَللَّهِ
وَ لاَ يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اَللَّهِ
قَدِ اِصْطَلَحْتُمْ عَلَى اَلْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ
وَ نَبَتَ اَلْمَرْعَى عَلَى دِمَنِكُمْ
وَ تَصَافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ اَلْآمَالِ
وَ تَعَادَيْتُمْ فِي كَسْبِ اَلْأَمْوَالِ
لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِكُمُ اَلْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ اَلْغُرُورُ
وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُمْ
عظمة اللّه تعالى
وَ اِنْقَادَتْ لَهُ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا
وَ قَذَفَتْ إِلَيْهِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرَضُونَ مَقَالِيدَهَا
وَ سَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصَالِ اَلْأَشْجَارُ اَلنَّاضِرَةُ
وَ قَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبَانِهَا اَلنِّيرَانَ اَلْمُضِيئَةَ
وَ آتَتْ أُكُلَهَا بِكَلِمَاتِهِ اَلثِّمَارُ اَلْيَانِعَةُ
القرآن منها وَ كِتَابُ اَللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ
نَاطِقٌ لاَ يَعْيَا لِسَانُهُ
وَ بَيْتٌ لاَ تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ
وَ عِزٌّ لاَ تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ
رسول اللّه منها أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ
وَ تَنَازُعٍ مِنَ اَلْأَلْسُنِ
فَقَفَّى بِهِ اَلرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ اَلْوَحْيَ
فَجَاهَدَ فِي اَللَّهِ اَلْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ اَلْعَادِلِينَ بِهِ
الدنيا منها وَ إِنَّمَا اَلدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ اَلْأَعْمَى لاَ يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً
وَ اَلْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ اَلدَّارَ وَرَاءَهَا
فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ
وَ اَلْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ
وَ اَلْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ
وَ اَلْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ
عظة الناس منها وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَ يَكَادُ صَاحِبُهُ يَشْبَعُ مِنْهُ وَ يَمَلُّهُ إِلاَّ اَلْحَيَاةَ فَإِنَّهُ لاَ يَجِدُ فِي اَلْمَوْتِ رَاحَةً
وَ إِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ اَلْحِكْمَةِ اَلَّتِي هِيَ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ اَلْمَيِّتِ
وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ اَلْعَمْيَاءِ
وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ اَلصَّمَّاءِ
وَ رِيٌّ لِلظَّمْآنِ
وَ فِيهَا اَلْغِنَى كُلُّهُ وَ اَلسَّلاَمَةُ
كِتَابُ اَللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَ تَنْطِقُونَ بِهِ وَ تَسْمَعُونَ بِهِ
وَ يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ
وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ
وَ لاَ يَخْتَلِفُ فِي اَللَّهِ
وَ لاَ يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اَللَّهِ
قَدِ اِصْطَلَحْتُمْ عَلَى اَلْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ
وَ نَبَتَ اَلْمَرْعَى عَلَى دِمَنِكُمْ
وَ تَصَافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ اَلْآمَالِ
وَ تَعَادَيْتُمْ فِي كَسْبِ اَلْأَمْوَالِ
لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِكُمُ اَلْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ اَلْغُرُورُ
وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُمْ
نهج البلاغه : خطبه ها
امید به پروردگار و الگوگیری از پیامبران الهی
و من خطبة له عليهالسلام عظمة اللّه
أَمْرُهُ قَضَاءٌ وَ حِكْمَةٌ
وَ رِضَاهُ أَمَانٌ وَ رَحْمَةٌ
يَقْضِي بِعِلْمٍ
وَ يَعْفُو بِحِلْمٍ
حمد اللّه اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِي
وَ عَلَى مَا تُعَافِي وَ تَبْتَلِي
حَمْداً يَكُونُ أَرْضَى اَلْحَمْدِ لَكَ
وَ أَحَبَّ اَلْحَمْدِ إِلَيْكَ
وَ أَفْضَلَ اَلْحَمْدِ عِنْدَكَ
حَمْداً يَمْلَأُ مَا خَلَقْتَ
وَ يَبْلُغُ مَا أَرَدْتَ
حَمْداً لاَ يُحْجَبُ عَنْكَ وَ لاَ يُقْصَرُ دُونَكَ
حَمْداً لاَ يَنْقَطِعُ عَدَدُهُ وَ لاَ يَفْنَى مَدَدُهُ
فَلَسْنَا نَعْلَمُ كُنْهَ عَظَمَتِكَ
إِلاَّ أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومُ لاَ تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ
لَمْ يَنْتَهِ إِلَيْكَ نَظَرٌ
وَ لَمْ يُدْرِكْكَ بَصَرٌ
أَدْرَكْتَ اَلْأَبْصَارَ وَ أَحْصَيْتَ اَلْأَعْمَالَ
وَ أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِي وَ اَلْأَقْدَامِ
وَ مَا اَلَّذِي نَرَى مِنْ خَلْقِكَ وَ نَعْجَبُ لَهُ مِنْ قُدْرَتِكَ
وَ نَصِفُهُ مِنْ عَظِيمِ سُلْطَانِكَ
وَ مَا تَغَيَّبَ عَنَّا مِنْهُ وَ قَصُرَتْ أَبْصَارُنَا عَنْهُ
وَ اِنْتَهَتْ عُقُولُنَا دُونَهُ
وَ حَالَتْ سُتُورُ اَلْغُيُوبِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ أَعْظَمُ
فَمَنْ فَرَّغَ قَلْبَهُ وَ أَعْمَلَ فِكْرَهُ لِيَعْلَمَ كَيْفَ أَقَمْتَ عَرْشَكَ
وَ كَيْفَ ذَرَأْتَ خَلْقَكَ
وَ كَيْفَ عَلَّقْتَ فِي اَلْهَوَاءِ سَمَاوَاتِكَ
وَ كَيْفَ مَدَدْتَ عَلَى مَوْرِ اَلْمَاءِ أَرْضَكَ
رَجَعَ طَرْفُهُ حَسِيراً
وَ عَقْلُهُ مَبْهُوراً
وَ سَمْعُهُ وَالِهاً
وَ فِكْرُهُ حَائِراً
كيف يكون الرجاء
منها يَدَّعِي بِزَعْمِهِ أَنَّهُ يَرْجُو اَللَّهَ كَذَبَ وَ اَلْعَظِيمِ
مَا بَالُهُ لاَ يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ
فَكُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ
وَ كُلُّ رَجَاءٍ إِلاَّ رَجَاءَ اَللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ
وَ كُلُّ خَوْفٍ مُحَقَّقٌ إِلاَّ خَوْفَ اَللَّهِ فَإِنَّهُ مَعْلُولٌ
يَرْجُو اَللَّهَ فِي اَلْكَبِيرِ وَ يَرْجُو اَلْعِبَادَ فِي اَلصَّغِيرِ
فَيُعْطِي اَلْعَبْدَ مَا لاَ يُعْطِي اَلرَّبَّ
فَمَا بَالُ اَللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يُقَصَّرُ بِهِ عَمَّا يُصْنَعُ بِهِ لِعِبَادِهِ
أَ تَخَافُ أَنْ تَكُونَ فِي رَجَائِكَ لَهُ كَاذِباً
أَوْ تَكُونَ لاَ تَرَاهُ لِلرَّجَاءِ مَوْضِعاً
وَ كَذَلِكَ إِنْ هُوَ خَافَ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْطَاهُ مِنْ خَوْفِهِ مَا لاَ يُعْطِي رَبَّهُ
فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ اَلْعِبَادِ نَقْداً
وَ خَوْفَهُ مِنْ خَالِقِهِ ضِمَاراً وَ وَعْداً
وَ كَذَلِكَ مَنْ عَظُمَتِ اَلدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ
وَ كَبُرَ مَوْقِعُهَا مِنْ قَلْبِهِ
آثَرَهَا عَلَى اَللَّهِ تَعَالَى
فَانْقَطَعَ إِلَيْهَا وَ صَارَ عَبْداً لَهَا
رسول اللّه وَ لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَافٍ لَكَ فِي اَلْأُسْوَةِ
وَ دَلِيلٌ لَكَ عَلَى ذَمِّ اَلدُّنْيَا وَ عَيْبِهَا
وَ كَثْرَةِ مَخَازِيهَا وَ مَسَاوِيهَا
إِذْ قُبِضَتْ عَنْهُ أَطْرَافُهَا
وَ وُطِّئَتْ لِغَيْرِهِ أَكْنَافُهَا
وَ فُطِمَ عَنْ رَضَاعِهَا
وَ زُوِيَ عَنْ زَخَارِفِهَا
موسى وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّيْتُ بِمُوسَى كَلِيمِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوسلم
حَيْثُ يَقُولُ رَبِّ إِنِّي لِمٰا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ
وَ اَللَّهِ مَا سَأَلَهُ إِلاَّ خُبْزاً يَأْكُلُهُ
لِأَنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ بَقْلَةَ اَلْأَرْضِ
وَ لَقَدْ كَانَتْ خُضْرَةُ اَلْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِيفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ
لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِهِ
داود وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَّثْتُ بِدَاوُدَ صلىاللهعليهوسلم صَاحِبِ اَلْمَزَامِيرِ وَ قَارِئِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ
فَلَقَدْ كَانَ يَعْمَلُ سَفَائِفَ اَلْخُوصِ بِيَدِهِ
وَ يَقُولُ لِجُلَسَائِهِ أَيُّكُمْ يَكْفِينِي بَيْعَهَا وَ يَأْكُلُ قُرْصَ اَلشَّعِيرِ مِنْ ثَمَنِهَا
عيسى وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِي عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ عليهالسلام
فَلَقَدْ كَانَ يَتَوَسَّدُ اَلْحَجَرَ
وَ يَلْبَسُ اَلْخَشِنَ وَ يَأْكُلُ اَلْجَشِبَ
وَ كَانَ إِدَامُهُ اَلْجُوعَ
وَ سِرَاجُهُ بِاللَّيْلِ اَلْقَمَرَ
وَ ظِلاَلُهُ فِي اَلشِّتَاءِ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا
وَ فَاكِهَتُهُ وَ رَيْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ
وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ وَ لاَ وَلَدٌ يَحْزُنُهُ وَ لاَ مَالٌ يَلْفِتُهُ
وَ لاَ طَمَعٌ يُذِلُّهُ
دَابَّتُهُ رِجْلاَهُ وَ خَادِمُهُ يَدَاهُ
الرسول الأعظم فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ اَلْأَطْيَبِ اَلْأَطْهَرِ صلىاللهعليهوآله
فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى
وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى
وَ أَحَبُّ اَلْعِبَادِ إِلَى اَللَّهِ اَلْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ اَلْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ
قَضَمَ اَلدُّنْيَا قَضْماً
وَ لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً
أَهْضَمُ أَهْلِ اَلدُّنْيَا كَشْحاً
وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ اَلدُّنْيَا بَطْناً
عُرِضَتْ عَلَيْهِ اَلدُّنْيَا
فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ وَ حَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ وَ صَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ
وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلاَّ حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ
لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اَللَّهِ
وَ لَقَدْ كَانَ صلىاللهعليهوآلهوسلم يَأْكُلُ عَلَى اَلْأَرْضِ
وَ يَجْلِسُ جِلْسَةَ اَلْعَبْدِ
وَ يَخْصِفُ بِيَدِهِ نَعْلَهُ
وَ يَرْقَعُ بِيَدِهِ ثَوْبَهُ
وَ يَرْكَبُ اَلْحِمَارَ اَلْعَارِيَ
وَ يُرْدِفُ خَلْفَهُ
وَ يَكُونُ اَلسِّتْرُ عَلَى بَابِ بَيْتِهِ فَتَكُونُ فِيهِ اَلتَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ يَا فُلاَنَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي فَإِنِّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَكَرْتُ اَلدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا
فَأَعْرَضَ عَنِ اَلدُّنْيَا بِقَلْبِهِ
وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ
وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ
لِكَيْلاَ يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً وَ لاَ يَعْتَقِدَهَا قَرَاراً
وَ لاَ يَرْجُوَ فِيهَا مُقَاماً
فَأَخْرَجَهَا مِنَ اَلنَّفْسِ وَ أَشْخَصَهَا عَنِ اَلْقَلْبِ وَ غَيَّبَهَا عَنِ اَلْبَصَرِ
وَ كَذَلِكَ مَنْ أَبْغَضَ شَيْئاً أَبْغَضَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ وَ أَنْ يُذْكَرَ عِنْدَهُ
وَ لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله مَا يَدُلُّكُ عَلَى مَسَاوِئِ اَلدُّنْيَا وَ عُيُوبِهَا
إِذْ جَاعَ فِيهَا مَعَ خَاصَّتِهِ وَ زُوِيَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِيمِ زُلْفَتِهِ
فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ أَكْرَمَ اَللَّهُ مُحَمَّداً بِذَلِكَ أَمْ أَهَانَهُ
فَإِنْ قَالَ أَهَانَهُ فَقَدْ كَذَبَ
وَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ بِالْإِفْكِ اَلْعَظِيمِ
وَ إِنْ قَالَ أَكْرَمَهُ فَلْيَعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَيْرَهُ حَيْثُ بَسَطَ اَلدُّنْيَا لَهُ وَ زَوَاهَا عَنْ أَقْرَبِ اَلنَّاسِ مِنْهُ
فَتَأَسَّى مُتَأَسٍّ بِنَبِيِّهِ
وَ اِقْتَصَّ أَثَرَهُ وَ وَلَجَ مَوْلِجَهُ
وَ إِلاَّ فَلاَ يَأْمَنِ اَلْهَلَكَةَ
فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله عَلَماً لِلسَّاعَةِ
وَ مُبَشِّراً بِالْجَنَّةِ وَ مُنْذِراً بِالْعُقُوبَةِ
خَرَجَ مِنَ اَلدُّنْيَا خَمِيصاً وَ وَرَدَ اَلْآخِرَةَ سَلِيماً
لَمْ يَضَعْ حَجَراً عَلَى حَجَرٍ حَتَّى مَضَى لِسَبِيلِهِ
وَ أَجَابَ دَاعِيَ رَبِّهِ
فَمَا أَعْظَمَ مِنَّةَ اَللَّهِ عِنْدَنَا حِينَ أَنْعَمَ عَلَيْنَا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ وَ قَائِداً نَطَأُ عَقِبَهُ
وَ اَللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اِسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا
وَ لَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ أَ لاَ تَنْبِذُهَا عَنْكَ
فَقُلْتُ اُغْرُبْ عَنِّي
فَعِنْدَ اَلصَّبَاحِ يَحْمَدُ اَلْقَوْمُ اَلسُّرَى
أَمْرُهُ قَضَاءٌ وَ حِكْمَةٌ
وَ رِضَاهُ أَمَانٌ وَ رَحْمَةٌ
يَقْضِي بِعِلْمٍ
وَ يَعْفُو بِحِلْمٍ
حمد اللّه اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِي
وَ عَلَى مَا تُعَافِي وَ تَبْتَلِي
حَمْداً يَكُونُ أَرْضَى اَلْحَمْدِ لَكَ
وَ أَحَبَّ اَلْحَمْدِ إِلَيْكَ
وَ أَفْضَلَ اَلْحَمْدِ عِنْدَكَ
حَمْداً يَمْلَأُ مَا خَلَقْتَ
وَ يَبْلُغُ مَا أَرَدْتَ
حَمْداً لاَ يُحْجَبُ عَنْكَ وَ لاَ يُقْصَرُ دُونَكَ
حَمْداً لاَ يَنْقَطِعُ عَدَدُهُ وَ لاَ يَفْنَى مَدَدُهُ
فَلَسْنَا نَعْلَمُ كُنْهَ عَظَمَتِكَ
إِلاَّ أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومُ لاَ تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ
لَمْ يَنْتَهِ إِلَيْكَ نَظَرٌ
وَ لَمْ يُدْرِكْكَ بَصَرٌ
أَدْرَكْتَ اَلْأَبْصَارَ وَ أَحْصَيْتَ اَلْأَعْمَالَ
وَ أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِي وَ اَلْأَقْدَامِ
وَ مَا اَلَّذِي نَرَى مِنْ خَلْقِكَ وَ نَعْجَبُ لَهُ مِنْ قُدْرَتِكَ
وَ نَصِفُهُ مِنْ عَظِيمِ سُلْطَانِكَ
وَ مَا تَغَيَّبَ عَنَّا مِنْهُ وَ قَصُرَتْ أَبْصَارُنَا عَنْهُ
وَ اِنْتَهَتْ عُقُولُنَا دُونَهُ
وَ حَالَتْ سُتُورُ اَلْغُيُوبِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ أَعْظَمُ
فَمَنْ فَرَّغَ قَلْبَهُ وَ أَعْمَلَ فِكْرَهُ لِيَعْلَمَ كَيْفَ أَقَمْتَ عَرْشَكَ
وَ كَيْفَ ذَرَأْتَ خَلْقَكَ
وَ كَيْفَ عَلَّقْتَ فِي اَلْهَوَاءِ سَمَاوَاتِكَ
وَ كَيْفَ مَدَدْتَ عَلَى مَوْرِ اَلْمَاءِ أَرْضَكَ
رَجَعَ طَرْفُهُ حَسِيراً
وَ عَقْلُهُ مَبْهُوراً
وَ سَمْعُهُ وَالِهاً
وَ فِكْرُهُ حَائِراً
كيف يكون الرجاء
منها يَدَّعِي بِزَعْمِهِ أَنَّهُ يَرْجُو اَللَّهَ كَذَبَ وَ اَلْعَظِيمِ
مَا بَالُهُ لاَ يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ
فَكُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ
وَ كُلُّ رَجَاءٍ إِلاَّ رَجَاءَ اَللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ
وَ كُلُّ خَوْفٍ مُحَقَّقٌ إِلاَّ خَوْفَ اَللَّهِ فَإِنَّهُ مَعْلُولٌ
يَرْجُو اَللَّهَ فِي اَلْكَبِيرِ وَ يَرْجُو اَلْعِبَادَ فِي اَلصَّغِيرِ
فَيُعْطِي اَلْعَبْدَ مَا لاَ يُعْطِي اَلرَّبَّ
فَمَا بَالُ اَللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يُقَصَّرُ بِهِ عَمَّا يُصْنَعُ بِهِ لِعِبَادِهِ
أَ تَخَافُ أَنْ تَكُونَ فِي رَجَائِكَ لَهُ كَاذِباً
أَوْ تَكُونَ لاَ تَرَاهُ لِلرَّجَاءِ مَوْضِعاً
وَ كَذَلِكَ إِنْ هُوَ خَافَ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْطَاهُ مِنْ خَوْفِهِ مَا لاَ يُعْطِي رَبَّهُ
فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ اَلْعِبَادِ نَقْداً
وَ خَوْفَهُ مِنْ خَالِقِهِ ضِمَاراً وَ وَعْداً
وَ كَذَلِكَ مَنْ عَظُمَتِ اَلدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ
وَ كَبُرَ مَوْقِعُهَا مِنْ قَلْبِهِ
آثَرَهَا عَلَى اَللَّهِ تَعَالَى
فَانْقَطَعَ إِلَيْهَا وَ صَارَ عَبْداً لَهَا
رسول اللّه وَ لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَافٍ لَكَ فِي اَلْأُسْوَةِ
وَ دَلِيلٌ لَكَ عَلَى ذَمِّ اَلدُّنْيَا وَ عَيْبِهَا
وَ كَثْرَةِ مَخَازِيهَا وَ مَسَاوِيهَا
إِذْ قُبِضَتْ عَنْهُ أَطْرَافُهَا
وَ وُطِّئَتْ لِغَيْرِهِ أَكْنَافُهَا
وَ فُطِمَ عَنْ رَضَاعِهَا
وَ زُوِيَ عَنْ زَخَارِفِهَا
موسى وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّيْتُ بِمُوسَى كَلِيمِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوسلم
حَيْثُ يَقُولُ رَبِّ إِنِّي لِمٰا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ
وَ اَللَّهِ مَا سَأَلَهُ إِلاَّ خُبْزاً يَأْكُلُهُ
لِأَنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ بَقْلَةَ اَلْأَرْضِ
وَ لَقَدْ كَانَتْ خُضْرَةُ اَلْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِيفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ
لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِهِ
داود وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَّثْتُ بِدَاوُدَ صلىاللهعليهوسلم صَاحِبِ اَلْمَزَامِيرِ وَ قَارِئِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ
فَلَقَدْ كَانَ يَعْمَلُ سَفَائِفَ اَلْخُوصِ بِيَدِهِ
وَ يَقُولُ لِجُلَسَائِهِ أَيُّكُمْ يَكْفِينِي بَيْعَهَا وَ يَأْكُلُ قُرْصَ اَلشَّعِيرِ مِنْ ثَمَنِهَا
عيسى وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِي عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ عليهالسلام
فَلَقَدْ كَانَ يَتَوَسَّدُ اَلْحَجَرَ
وَ يَلْبَسُ اَلْخَشِنَ وَ يَأْكُلُ اَلْجَشِبَ
وَ كَانَ إِدَامُهُ اَلْجُوعَ
وَ سِرَاجُهُ بِاللَّيْلِ اَلْقَمَرَ
وَ ظِلاَلُهُ فِي اَلشِّتَاءِ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا
وَ فَاكِهَتُهُ وَ رَيْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ
وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ وَ لاَ وَلَدٌ يَحْزُنُهُ وَ لاَ مَالٌ يَلْفِتُهُ
وَ لاَ طَمَعٌ يُذِلُّهُ
دَابَّتُهُ رِجْلاَهُ وَ خَادِمُهُ يَدَاهُ
الرسول الأعظم فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ اَلْأَطْيَبِ اَلْأَطْهَرِ صلىاللهعليهوآله
فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى
وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى
وَ أَحَبُّ اَلْعِبَادِ إِلَى اَللَّهِ اَلْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ اَلْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ
قَضَمَ اَلدُّنْيَا قَضْماً
وَ لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً
أَهْضَمُ أَهْلِ اَلدُّنْيَا كَشْحاً
وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ اَلدُّنْيَا بَطْناً
عُرِضَتْ عَلَيْهِ اَلدُّنْيَا
فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ وَ حَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ وَ صَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ
وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلاَّ حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ
لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اَللَّهِ
وَ لَقَدْ كَانَ صلىاللهعليهوآلهوسلم يَأْكُلُ عَلَى اَلْأَرْضِ
وَ يَجْلِسُ جِلْسَةَ اَلْعَبْدِ
وَ يَخْصِفُ بِيَدِهِ نَعْلَهُ
وَ يَرْقَعُ بِيَدِهِ ثَوْبَهُ
وَ يَرْكَبُ اَلْحِمَارَ اَلْعَارِيَ
وَ يُرْدِفُ خَلْفَهُ
وَ يَكُونُ اَلسِّتْرُ عَلَى بَابِ بَيْتِهِ فَتَكُونُ فِيهِ اَلتَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ يَا فُلاَنَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي فَإِنِّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَكَرْتُ اَلدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا
فَأَعْرَضَ عَنِ اَلدُّنْيَا بِقَلْبِهِ
وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ
وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ
لِكَيْلاَ يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً وَ لاَ يَعْتَقِدَهَا قَرَاراً
وَ لاَ يَرْجُوَ فِيهَا مُقَاماً
فَأَخْرَجَهَا مِنَ اَلنَّفْسِ وَ أَشْخَصَهَا عَنِ اَلْقَلْبِ وَ غَيَّبَهَا عَنِ اَلْبَصَرِ
وَ كَذَلِكَ مَنْ أَبْغَضَ شَيْئاً أَبْغَضَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ وَ أَنْ يُذْكَرَ عِنْدَهُ
وَ لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله مَا يَدُلُّكُ عَلَى مَسَاوِئِ اَلدُّنْيَا وَ عُيُوبِهَا
إِذْ جَاعَ فِيهَا مَعَ خَاصَّتِهِ وَ زُوِيَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِيمِ زُلْفَتِهِ
فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ أَكْرَمَ اَللَّهُ مُحَمَّداً بِذَلِكَ أَمْ أَهَانَهُ
فَإِنْ قَالَ أَهَانَهُ فَقَدْ كَذَبَ
وَ اَللَّهِ اَلْعَظِيمِ بِالْإِفْكِ اَلْعَظِيمِ
وَ إِنْ قَالَ أَكْرَمَهُ فَلْيَعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَيْرَهُ حَيْثُ بَسَطَ اَلدُّنْيَا لَهُ وَ زَوَاهَا عَنْ أَقْرَبِ اَلنَّاسِ مِنْهُ
فَتَأَسَّى مُتَأَسٍّ بِنَبِيِّهِ
وَ اِقْتَصَّ أَثَرَهُ وَ وَلَجَ مَوْلِجَهُ
وَ إِلاَّ فَلاَ يَأْمَنِ اَلْهَلَكَةَ
فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله عَلَماً لِلسَّاعَةِ
وَ مُبَشِّراً بِالْجَنَّةِ وَ مُنْذِراً بِالْعُقُوبَةِ
خَرَجَ مِنَ اَلدُّنْيَا خَمِيصاً وَ وَرَدَ اَلْآخِرَةَ سَلِيماً
لَمْ يَضَعْ حَجَراً عَلَى حَجَرٍ حَتَّى مَضَى لِسَبِيلِهِ
وَ أَجَابَ دَاعِيَ رَبِّهِ
فَمَا أَعْظَمَ مِنَّةَ اَللَّهِ عِنْدَنَا حِينَ أَنْعَمَ عَلَيْنَا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ وَ قَائِداً نَطَأُ عَقِبَهُ
وَ اَللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اِسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا
وَ لَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ أَ لاَ تَنْبِذُهَا عَنْكَ
فَقُلْتُ اُغْرُبْ عَنِّي
فَعِنْدَ اَلصَّبَاحِ يَحْمَدُ اَلْقَوْمُ اَلسُّرَى