عبارات مورد جستجو در ۵ گوهر پیدا شد:
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۸۳
آسمان داند که گاه نظم و نثر
بر زمین چون من مبرز کس ندید
در بیانم آب و در فکر آتش است
آبی از آتش مطرز کس ندید
ز آتش موسی برآرم آب خضر
ز آدمی این سحر و معجز کس ندید
از دو دیوانم به تازی و دری
یک هجا و فحش هرگز کس ندید
عطار نیشابوری : باب پنجاهم: در ختم كتاب
شمارهٔ ۱۳
از نادره، نادر جهانیم امروز
اعجوبهٔ آخر الزّمانیم امروز
سلطان سخن نشسته بر مسند فقر
ماییم که صاحب قرانیم امروز
مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۵
تا نسبت کرد اخوت شعر به من
می فخر کند ابوت شعر به من
بفزود چو کوه قوت شعر به من
شد ختم دگر نبوت شعر به من
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢٧
منم ابن یمین که نتوان کرد
جز بمن انتساب شعر مرا
در میان سخنوران باشد
فضل فصل الخطاب شعر مرا
نتوان کرد نسخ تا به ابد
همچو ام الکتاب شعر مرا
نبود فرق در جهانگیری
ذره آفتاب و شعر مرا
ز اهل دل هوش بردن آئینست
بر مثال شراب شعر مرا
از حسد آتش اندر آب افتد
گر نویسی بر آب شعر مرا
عقد گوهر کنند تعبیرش
هر که بیند بخواب شعر مرا
بیت معمور یافتست فلک
در جهان خراب شعر مرا
کس معارض نمیتواند شد
بجواب صواب شعر مرا
ز آنکه خود در فضیحت آرد و بس
هر که گوید جواب شعر مرا
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٧٧
ابن یمین منم که بآیات بینات
در ملک نظم کرده ام اثبات داوری
در سخن برسته فضل ار بها کنم
گردد عطاردم بدل و دیده مشتری
گر آمدی نبی ز پس مصطفی بخلق
من بودمی بمعجزه شعر و شاعری
اما چو مصطفی در اعجاز مهر کرد
این را کنون چه نام کنم جز که ساحری
لیکن چه سود ازین چو مسیحای وقت را
اکنون نمیخرند بیکجو ز خر خری