عبارات مورد جستجو در ۵ گوهر پیدا شد:
اوحدی مراغهای : منطقالعشاق
غزل
که روز غم بسر خواهد شد آخر
سخن نوعی دگر خواهد شد آخر
نهال آرزو در سینه و دل
به شادی بارور خواهد شد آخر
چو زر بود از جفا روی تو اول
ولی کارت چو زر خواهد شد آخر
به تایید سعادت اختر مهر
ز برج غم بدر خواهد شد آخر
بخواهم داد کام دوستان را
حکایت مختصر خواهد شد آخر
دهان عاشق از لوزینهٔ وصل
پر از شهد و شکر خواهد شد آخر
ز مهر اوحدی بر روی آن ماه
جهانی را خبر خواهد شد آخر
سخن نوعی دگر خواهد شد آخر
نهال آرزو در سینه و دل
به شادی بارور خواهد شد آخر
چو زر بود از جفا روی تو اول
ولی کارت چو زر خواهد شد آخر
به تایید سعادت اختر مهر
ز برج غم بدر خواهد شد آخر
بخواهم داد کام دوستان را
حکایت مختصر خواهد شد آخر
دهان عاشق از لوزینهٔ وصل
پر از شهد و شکر خواهد شد آخر
ز مهر اوحدی بر روی آن ماه
جهانی را خبر خواهد شد آخر
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶
جلال عضد : مفردات
شمارهٔ ۱۸
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۳
غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید
به هر دلی که رضاجوست غم نمی آید
به هر چه می کنی، امیدوار بخشش باش!
که از کریم به غیر از کرم نمی آید
گسیختن نتواند چو با تو دل پیوست
ز هر که رام تو گردید رم نمی آید
فغان که غافلی از نکهت کباب دلم
به هر کجا که تویی بوی غم نمی آید
امید رحم ز چشم تو عین ساده دلیست
کزین سیاه درون جز ستم نمی آید
مجوی جوهر مردی ز خودنما جویا
که هیچ کار ز شیر علم نمی آید
به هر دلی که رضاجوست غم نمی آید
به هر چه می کنی، امیدوار بخشش باش!
که از کریم به غیر از کرم نمی آید
گسیختن نتواند چو با تو دل پیوست
ز هر که رام تو گردید رم نمی آید
فغان که غافلی از نکهت کباب دلم
به هر کجا که تویی بوی غم نمی آید
امید رحم ز چشم تو عین ساده دلیست
کزین سیاه درون جز ستم نمی آید
مجوی جوهر مردی ز خودنما جویا
که هیچ کار ز شیر علم نمی آید
ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۲۹