عبارات مورد جستجو در ۴ گوهر پیدا شد:
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴۴
آب آتش تلاش یعنی می
شعله ی خوش قماش یعنی می
حسن را جلوه ی ظهور دهد
آزر بت تراش یعنی می
همچو لاله به آبرو دایم
می کنم من معاش یعنی می
عقل هردم به گوش من گوید
می خور و شاد باش یعنی می
نشکفد طبع بی شراب، سلیم
مایه ی انتعاش یعنی می
فلکی شروانی : قطعات
شمارهٔ ۴ - در توصیف باده
جز می صرف در جهان،چیست که از صروف او
رأی طرب قوی شود، رایت غم نگون بود
روح در او سبک شود، چونکه از آن گران خورد
عقل ازو قوی شود، گر چه روان زبون بود
سرخ مئی که طعم او، طبع ستم رسیده را
هم مدد طرب دهد، هم سبب سکون بود
جام نه اختریست هان، نور به خوی بد دهد
باده نه گوهریست کآن، در خور طبع دون بود
خاصه به یاد خسروی، کز اثر جلال او
بدعت کفر کم شود، دولت دین فزون بود
نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
آن که شب داد توبه ام ز شراب
امشبم باز دید مست و خراب
لب ساغر چنان زنم بوسه
که درآرم حریف را از خواب
مزه کز راح آتشین گیرم
خاک را در دهان بگردد آب
عضو عضوم پرند از مستی
کاهلی ها همه شوند شتاب
ظرف لبریز کردم از باده
همچو ماه دو هفته از مهتاب
ره مستی گرفته جانب دوست
می روم تا برآرمش ز حجاب
محوتر می شوم ز خود هر دم
رفتم از دست مطربا دریاب
قوتم نیست پست کن پرده
طاقتم نیست گوش چنگ متاب
بر «نظیری » مگر ببخشایند
به جزع وانمی شود این باب
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴
از شیخ بپرسید گر از اهل کتاب است
آن آیه کدام است که تحریم شراب است
در پیروی شیخ اگر خلد برین است
در مذهب ما صحبت او عین عذاب است
هرگز نتواند سخن شیخ شنیدن
آن گوش که پیوسته بر آهنگ رباب است
ما را که بمیخانه چنین مست گرفتند
باشیخ چه سودای سوال است و جواب است
جوئی که از آن باده کشان آب بنوشند
آبی که از آن جوی رود، باده ناب است