عبارات مورد جستجو در ۱۴ گوهر پیدا شد:
سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶
چون زهرهٔ شیران بدرد نالهٔ کوس
بر باد مده جان گرامی به فسوس
با آنکه خصومت نتوان کرد بساز
دستی که به دندان نتوان برد ببوس
هاتف اصفهانی : مطایبات
شمارهٔ ۲
با حریفی که بی‌سبب دارد
سر آزار من بگو زنهار
گرچه از حکه در تعب باشی
... خر را به ... خویش مخار
هان و هان راه خویش گیر و برو
به دم مار خفته پا مگذار
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج
پاره ۷
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۷
ای دل چو غم نوت دهد چرخ کهن
چون کار ندیدگان مشو بی‌سر و بن
یا عشوهٔ کودکانه می‌خر به سخن
یا تن زن و عاقلانه صبری می‌کن
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۹
گر بوی نمی‌بری در این کوی میا
ور جامه نمی‌کنی در این جوی میا
آن سوی که سویها از آنسوی آید
می‌باش همان سوی و بدین سوی میا
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۰
چون ممکن آن نیست اینکه از بر ما برهی
یا حیله کنی ز حیلهٔ ما بجهی
یا بازخری تو خویش و مالی بدهی
آن به که دگر سر نکشی سر بنهی
کسایی مروزی : ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت
شمارهٔ ۱۷
بر آمد ابر پیریت از بن گوش
مکن پرواز گرد رود و بـِگماز
باباافضل کاشانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۷
ای دل چو طربناک نه‌ای، شادان باش
جرم تو ز دانش است، رو نادان باش
خواهی نروی ز دست و با خود باشی
مانند پری ز آدمیان پنهان باش
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۴۳
می شوی آواره از عالم عنان ما مگیر
راه بر سیلی که دارد روی دریا مگیر
بخیه منت جراحت را کند ناسورتر
رشته از مریم مخواه و سوزن از عیسی مگیر
رتبه کامل عیاران ازمحک ظاهر شود
تن به سنگ کودکان ده ،دامن صحرامگیر
گریه های تلخ دارد خنده های شکرین
گردهد دامن به دستت گل ز استغنامگیر
دوزخ نقدست صحبت با خدا بیگانگان
رحم برخود کن ،درین زندان وحشت جامگیر
جوش این میخانه از رخسار آتشناک توست
ای بهشتی روی از خاک شهیدان پامگیر
می کند ناسور داغ تشنگی راآب شور
چون صدف دندان به دل نه ،آب از دریامگیر
می شود آخربیابان مرگ، جویای سراب
رحم اگر برپای خود داری پی دنیامگیر
در سیاهی یافت صائب خضر آب زندگی
هیچ دامانی بغیر از دامن شبهامگیر
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۷
زد قافله‌سالار، پی کوچ، دهل
تو گرم به خوردن می و چیدن گل
برخیز و ز آب بگذران بارت را
زان پیش که آب بگذرد از سر پل
همام تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳
این ملک به مالک گدا بازگذار
خود را به تو تسلیم و رضا بازگذار
تاکی به چرا و چون دهی عمر به باد
ای بنده خدایی به خدا بازگذار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۸
ای بخت جوان بیاو در ساغر پیچ
دست خرد پیر بساغر بر پیچ
شاغوله دستار تو اینجا نخرند
دستار نگهدار و برو در سر پیچ
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۴
کردند بجای من بدی جمع لئام
گفتم که نمایم بمکافات قیام
عقلم بشنید گفت ای ابن یمین
از تو نسزد خلاف آئین کرام
سلیم تهرانی : رباعیات
شمارهٔ ۷
ای کرده جفای آسمان دلگیرت
مگریز که سودی ندهد تدبیرت
بنشین که ز نقش پا به هرگام زدن
یک حلقه فزون می شود از زنجیرت