اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
ز شام ما برونور سحر را
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
شتر را بچه او گفت در دشت
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
مگو با من خدای ما چنین کرد
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
جهان مهر و مه زناری اوست
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
جهان دل ، جهان رنگ و بو نیست
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
خودی روشن ز نور کبریائی است
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
خودی را از وجود حق وجودی
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
یقین دانم که روزی حضرت او
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بیا تا کار این امت بسازیم
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
سجودیوری دارا و جم را
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
مسلمانی که داندرمز دین را
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بسوزد مومن از سوز و جودش
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
چه پرسی از نماز عاشقانه
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
دوگیتی را صلا از قرأت اوست
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
فرنگی رمز رزاقی بداند
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بهشتی بهر پاکان حرم هست
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷