هوش مصنوعی:
این خطبهی طولانی از امام علی (ع) شامل مضامین عمیق دینی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند مرگ، قیامت، تقوا، هشدار درباره گناهان، نعمتهای الهی، و توصیه به زندگی پرهیزکارانه میپردازد. خطبه با توصیف حالات انسان در لحظه مرگ و پس از آن آغاز میشود و سپس به اهمیت تقوا و پرهیز از گناهان تأکید میکند. همچنین، به نعمتهای الهی و لزوم شکرگزاری اشاره میشود. در پایان، خطبه با توصیه به تقوا و یادآوری قیامت به پایان میرسد.
رده سنی:
15+
محتوا دارای مضامین عمیق دینی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، موضوعاتی مانند مرگ، قیامت، و تقوا ممکن است برای کودکان کمسنوسال سنگین یا نامفهوم باشد.
خطبه غرا
و من خطبة له عليهالسلام و هي الخطبة العجيبة و تسمى الغراء
(از خطبه هاى شگفت آور امام عليه السّلام كه به آن خطبه «غرّا» گويند.)
و فيها نعوت اللّه جل شأنه
ثم الوصية بتقواه
ثم التنفير من الدنيا
ثم ما يلحق من دخول القيامة
ثم تنبيه الخلق إلى ما هم فيه من الأعراض
ثم فضله عليهالسلام في التذكير
صفته جل شأنه اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي عَلاَ بِحَوْلِهِ
ستايش خداوندى را سزاست، كه به قدرت، والا و برتر
وَ دَنَا بِطَوْلِهِ
و با عطا و بخشش نعمتها به پديدهها نزديك است
مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ
اوست بخشندۀ تمام نعمتها
وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ
و دفع كنندۀ تمام بلاها و گرفتارىها
أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ
او را مىستايم در برابر مهربانىها
وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ
و نعمتهاى فراگيرش
وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلاً بَادِياً
به او ايمان مىآورم چون مبدأ هستى و آغاز كننده خلقت آشكار است
وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً
از او هدايت مىطلبم چون راهنماى نزديك است
وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً
و از او يارى مىطلبم كه توانا و پيروز است
وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً
و به او توكّل مىكنم چون تنها ياور و كفايت كننده است
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
و گواهى مىدهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست
أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ
او را فرستادۀ تا فرمانهاى خدا را اجرا كند
وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ
و بر مردم حجّت را تمام كرده
وَ تَقْدِيمِ نُذُرِهِ
آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند
الوصية بالتقوى أُوصِيكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّذِي ضَرَبَ اَلْأَمْثَالَ
سفارش مىكنم شما بندگان خدا را به تقواى الهى، كه براى بيدارى شما مثلهاى پند آموز آورده
وَ وَقَّتَ لَكُمُ اَلْآجَالَ
و سر آمد زندگانى شما را معيّن فرمود
وَ أَلْبَسَكُمُ اَلرِّيَاشَ
و لباسهاى رنگارنگ بر شما پوشانده
وَ أَرْفَغَ لَكُمُ اَلْمَعَاشَ
و زندگى پر وسعت به شما بخشيده
وَ أَحَاطَ بِكُمُ اَلْإِحْصَاءَ
و با حسابگرى دقيق خود، بر شما مسلّط است
وَ أَرْصَدَ لَكُمُ اَلْجَزَاءَ
در برابر كارهاى نيكو، به شما پاداش مىدهد
وَ آثَرَكُمْ بِالنِّعَمِ اَلسَّوَابِغِ
و با نعمتهاى گسترده و بخششهاى بىحساب، شما را گرامى داشته است
وَ اَلرِّفَدِ اَلرَّوَافِغِ
وَ أَنْذَرَكُمْ بِالْحُجَجِ اَلْبَوَالِغِ
و با اعزام پيامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را بر حذر داشته است
فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً
تعداد شما را مىداند
وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً
و چند روزى جهت آزمايش و عبرت براى شما مقرّر داشته
فِي قَرَارِ خِبْرَةٍ
وَ دَارِ عِبْرَةٍ
أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا
كه در اين دنيا آزمايش مىگرديد
وَ مُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا
و برابر اعمال خود محاسبه مىشويد
التنفير من الدنيا فَإِنَّ اَلدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا
آب دنياى حرام همواره تيره
رَدِغٌ مَشْرَعُهَا
و گل آلود است
يُونِقُ مَنْظَرُهَا
منظرهاى دل فريب
وَ يُوبِقُ مَخْبَرُهَا
و سر انجامى خطرناك دارد
غُرُورٌ حَائِلٌ
فريبنده و زيباست اما دوامى ندارد
وَ ضَوْءٌ آفِلٌ
نورى است در حال غروب كردن
وَ ظِلٌّ زَائِلٌ
سايهاى است نابود شدنى
وَ سِنَادٌ مَائِلٌ
ستونى است در حال خراب شدن
حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا
آن هنگام كه نفرت دارندگان به آن دل بستند
وَ اِطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا
و بيگانگان به آن اطمينان كردند
قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا
چونان اسب چموش پاها را بلند كرده، سوار را بر زمين مىكوبد
وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا
و با دامهاى خود آنها را گرفتار مىكند
وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا
و تيرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مىنمايد
وَ أَعْلَقَتِ اَلْمَرْءَ أَوْهَاقَ اَلْمَنِيَّةِ
طناب مرگ به گردن انسان مىافكند
قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ اَلْمَضْجَعِ
به سوى گور تنگ
وَ وَحْشَةِ اَلْمَرْجِعِ
و جايگاه وحشتناك مىكشاند
وَ مُعَايَنَةِ اَلْمَحَلِّ
تا در قبر، محل زندگى خويش، بهشت يا دوزخ را بنگرد
وَ ثَوَابِ اَلْعَمَلِ
و پاداش اعمال خود را مشاهده كند
وَ كَذَلِكَ اَلْخَلَفُ بِعَقْبِ اَلسَّلَفِ
و همچنان آيندگان به دنبال رفتگان خود گام مىنهند
لاَ تُقْلِعُ اَلْمَنِيَّةُ اِخْتِرَاماً
نه مرگ از نابودى انسان دست مىكشد
وَ لاَ يَرْعَوِي اَلْبَاقُونَ اِجْتِرَاماً
و نه مردم از گناه فاصله مىگيرند
يَحْتَذُونَ مِثَالاً
كه تا پايان زندگى و سر منزل فنا و نيستى آزادانه به پيش مىتازند
وَ يَمْضُونَ أَرْسَالاً
إِلَى غَايَةِ اَلاِنْتِهَاءِ وَ صَيُّورِ اَلْفَنَاءِ
بعد الموت البعث حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ اَلْأُمُورُ
تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد
وَ تَقَضَّتِ اَلدُّهُورُ
و روزگاران سپرى شود
وَ أَزِفَ اَلنُّشُورُ
و رستاخيز بر پا گردد
أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ اَلْقُبُورِ
در آن زمان، انسانها را از شكاف گورها
وَ أَوْكَارِ اَلطُّيُورِ
و لانههاى پرندگان
وَ أَوْجِرَةِ اَلسِّبَاعِ
و خانه درندگان
وَ مَطَارِحِ اَلْمَهَالِكِ
و ميدانهاى جنگ
سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ
بيرون مىآورد كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مىروند
مُهْطِعِينَ إِلَى مَعَادِهِ
رَعِيلاً صُمُوتاً
و به صورت دستههايى خاموش
قِيَاماً صُفُوفاً
وصفهاى آرام و ايستاده حاضر مىشوند
يَنْفُذُهُمُ اَلْبَصَرُ
چشم بينندۀ خدا آنها را مىنگرد
وَ يُسْمِعُهُمُ اَلدَّاعِي
و صداى فرشتگان به گوش آنها مىرسد
عَلَيْهِمْ لَبُوسُ اَلاِسْتِكَانَةِ وَ ضَرَعُ اَلاِسْتِسْلاَمِ وَ اَلذِّلَّةِ
لباس نياز و فروتنى پوشيده
قَدْ ضَلَّتِ اَلْحِيَلُ وَ اِنْقَطَعَ اَلْأَمَلُ وَ هَوَتِ اَلْأَفْئِدَةُ كَاظِمَةً
درهاى حيله و فريب بسته شده و آرزوها قطع گرديده است. دلها آرام
وَ خَشَعَتِ اَلْأَصْوَاتُ مُهَيْنِمَةً
صداها آهسته
وَ أَلْجَمَ اَلْعَرَقُ
عرق از گونهها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمىباشد
وَ عَظُمَ اَلشَّفَقُ
اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته
وَ أُرْعِدَتِ اَلْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ اَلدَّاعِي
بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده
إِلَى فَصْلِ اَلْخِطَابِ
به سوى پيشگاه عدالت
وَ مُقَايَضَةِ اَلْجَزَاءِ
وَ نَكَالِ اَلْعِقَابِ
براى دريافت كيفر
وَ نَوَالِ اَلثَّوَابِ
و پاداش مىكشاند
تنبيه الخلق عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اِقْتِدَاراً
بندگانى كه با دست قدرتمند خدا آفريده شدند
وَ مَرْبُوبُونَ اِقْتِسَاراً
و بى ارادۀ خويش پديد آمده، پرورش يافتند
وَ مَقْبُوضُونَ اِحْتِضَاراً
سپس در گهواره گور آرميده متلاشى مىگردند
وَ مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً
وَ كَائِنُونَ رُفَاتاً
وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً
و روزى به تنهايى سر از قبر بر مىآورند
وَ مَدِينُونَ جَزَاءً
و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مىگردند
وَ مُمَيَّزُونَ حِسَاباً
قَدْ أُمْهِلُوا فِي طَلَبِ اَلْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبِيلَ اَلْمَنْهَجِ
در اين چند روزۀ دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بر دارند، راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند
وَ عُمِّرُوا مَهَلَ اَلْمُسْتَعْتِبِ
وَ كُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ اَلرِّيَبِ
تاريكىهاى شك و ترديد از آنها برداشته شد
وَ خُلُّوا لِمِضْمَارِ اَلْجِيَادِ
و آنها را آزاد گذاشتهاند تا براى مسابقه در نيكوكارىها، خود را آماده سازند
وَ رَوِيَّةِ اَلاِرْتِيَادِ
تا فكر و انديشه خود را به كار گيرند
وَ أَنَاةِ اَلْمُقْتَبِسِ اَلْمُرْتَادِ فِي مُدَّةِ اَلْأَجَلِ وَ مُضْطَرَبِ اَلْمَهَلِ
و در شناخت نور الهى در زندگانى دنيا تلاش كنند
فضل التذكير فَيَا لَهَا أَمْثَالاً صَائِبَةً
وه! چه مثالهاى بجا، و پندهاى رسايى وجود دارد
وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً
لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاكِيَةً
اگر در دلهاى پاك بنشيند
وَ أَسْمَاعاً وَاعِيَةً
و در گوشهاى شنوا جاى گيرد
وَ آرَاءً عَازِمَةً
و با انديشههاى مصمّم و عقلهاى با تدبير بر خورد كند
وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً
فَاتَّقُوا اَللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ
پس، از خدا چونان كسى پروا كنيد كه سخن حق را شنيد و فروتنى كرد
وَ اِقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ
گناه كرد و اعتراف كرد
وَ وَجِلَ فَعَمِلَ
ترسيد و به اعمال نيكو پرداخت
وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ
پرهيز كرد و پيش تاخت
وَ أَيْقَنَ فَأَحْسَنَ
يقين پيدا كرد و نيكوكار شد
وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ
پند داده شد و آن را به گوش جان خريد
وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ
او را ترساندند و نافرمانى نكرد
وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ
به او اخطار شد و به خدا روى آورد
وَ أَجَابَ فَأَنَابَ
پاسخ مثبت داد و نيايش و زارى كرد
وَ رَاجَعَ فَتَابَ
بازگشت و توبه كرد
وَ اِقْتَدَى فَاحْتَذَى
در پى راهنمايان الهى رفت و پيروى كرد
وَ أُرِيَ فَرَأَى
راه نشانش دادند و شناخت
فَأَسْرَعَ طَالِباً
شتابان به سوى حق حركت كرده
وَ نَجَا هَارِباً فَأَفَادَ ذَخِيرَةً
و از نافرمانىها گريخت، سود طاعت را ذخيره كرد
وَ أَطَابَ سَرِيرَةً
و باطن را پاكيزه نگاه داشت
وَ عَمَّرَ مَعَاداً
آخرت را آبادان
وَ اِسْتَظْهَرَ زَاداً لِيَوْمِ رَحِيلِهِ وَ وَجْهِ سَبِيلِهِ
و زاد و توشه براى روز حركت، هنگام حاجت و جايگاه نيازمندى، آماده ساخت
وَ حَالِ حَاجَتِهِ وَ مَوْطِنِ فَاقَتِهِ
وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ
و آن را براى اقامتگاه خويش، پيشاپيش فرستاد
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ
اى بندگان خدا! براى هماهنگى با اهداف آفرينش خود، از خدا پروا كنيد
وَ اِحْذَرُوا مِنْهُ كُنْهَ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ
و آن چنان كه شما را پرهيز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسيد
وَ اِسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَكُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِيعَادِهِ
تا استحقاق وعدههاى خدا را پيدا كنيد
وَ اَلْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ
و از بيم روز قيامت بر كنار باشيد
التذكير بضروب النعم و منها جَعَلَ لَكُمْ أَسْمَاعاً لِتَعِيَ مَا عَنَاهَا
خدا گوشهايى براى پند گرفتن از شنيدنىها
وَ أَبْصَاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا
و چشمهايى براى كنار زدن تاريكىها، به شما بخشيده است
وَ أَشْلاَءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا
و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب
مُلاَئِمَةً لِأَحْنَائِهَا فِي تَرْكِيبِ صُوَرِهَا وَ مُدَدِ عُمُرِهَا
و هماهنگ عطا فرموده تا در تركيب ظاهرى صورتها و دوران عمر با هم سازگار باشند
بِأَبْدَانٍ قَائِمَةٍ بِأَرْفَاقِهَا
با بدنهايى كه منافع خود را تأمين مىكنند
وَ قُلُوبٍ رَائِدَةٍ لِأَرْزَاقِهَا
و قلبهايى كه روزى را به سراسر بدن با فشار مىرسانند
فِي مُجَلِّلاَتِ نِعَمِهِ
و از نعمتهاى شكوهمند خدا برخوردارند
وَ مُوجِبَاتِ مِنَنِهِ
و در برابر نعمتها شكر گزارند
وَ حَوَاجِزِ عَافِيَتِهِ
و از سلامت خدادادى بهره مندند
وَ قَدَّرَ لَكُمْ أَعْمَاراً سَتَرَهَا عَنْكُمْ
مدّت زندگى هر يك از شماها را مقدّر فرمود، و از شما پوشيده داشت
وَ خَلَّفَ لَكُمْ عِبَراً مِنْ آثَارِ اَلْمَاضِينَ قَبْلَكُمْ
و از آثار گذشتگان عبرتهاى پند آموز براى شما ذخيره كرد
مِنْ مُسْتَمْتَعِ خَلاَقِهِمْ
لذّتهايى كه از دنيا چشيدند
وَ مُسْتَفْسَحِ خَنَاقِهِمْ
و خوشىها و زندگى راحتى كه پيش از مرگ داشتند
أَرْهَقَتْهُمُ اَلْمَنَايَا دُونَ اَلْآمَالِ
سر انجام دست مرگ گريبان آنها را گرفت و ميان آنها و آرزوهايشان جدايى افكند
وَ شَذَّ بِهِمْ عَنْهَا تَخَرُّمُ اَلْآجَالِ
لَمْ يَمْهَدُوا فِي سَلاَمَةِ اَلْأَبْدَانِ
آنها كه در روز سلامت چيزى براى خود ذخيره نكردند
وَ لَمْ يَعْتَبِرُوا فِي أُنُفِ اَلْأَوَانِ
و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند
فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ اَلشَّبَابِ إِلاَّ حَوَانِيَ اَلْهَرَمِ
آيا خوشىهاى جوانى را جز ناتوانى پيرى در انتظار است
وَ أَهْلُ غَضَارَةِ اَلصِّحَّةِ إِلاَّ نَوَازِلَ اَلسَّقَمِ
و آيا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بيمارى در راه است
وَ أَهْلُ مُدَّةِ اَلْبَقَاءِ إِلاَّ آوِنَةَ اَلْفَنَاءِ
و آيا آنان كه زندهاند جز فنا و نيستى را انتظار دارند
مَعَ قُرْبِ اَلزِّيَالِ
با اينكه هنگام جدايى
وَ أُزُوفِ اَلاِنْتِقَالِ
و تپش دلها نزديك است
وَ عَلَزِ اَلْقَلَقِ
وَ أَلَمِ اَلْمَضَضِ
كه سوزش درد را چشيده
وَ غُصَصِ اَلْجَرَضِ
و شربت غصّه را نوشيده
وَ تَلَفُّتِ اَلاِسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ اَلْحَفَدَةِ وَ اَلْأَقْرِبَاءِ وَ اَلْأَعِزَّةِ وَ اَلْقُرَنَاءِ
و فرياد يارى خواستن برداشته، و از فرزندان و خويشاوندان خود، در خواست كمك كرده است
فَهَلْ دَفَعَتِ اَلْأَقَارِبُ
آيا خويشاوندان مىتوانند مرگ را از او دفع كنند
أَوْ نَفَعَتِ اَلنَّوَاحِبُ
و آيا گريه و زارى آنها نفعى براى او دارد
وَ قَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ اَلْأَمْوَاتِ رَهِيناً
او را در سرزمين مردگان مىگذارند
وَ فِي ضِيقِ اَلْمَضْجَعِ وَحِيداً
و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند
قَدْ هَتَكَتِ اَلْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ
حشرات درون زمين، پوستش را مىشكافند
وَ أَبْلَتِ اَلنَّوَاهِكُ جِدَّتَهُ
و خشت و خاك گور بدن او را مىپوساند
وَ عَفَتِ اَلْعَوَاصِفُ آثَارَهُ
تند بادهاى سخت آثار او را نابود مىكند
وَ مَحَا اَلْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ
و گذشت شب و روز، نشانههاى او را از ميان بر مىدارد
وَ صَارَتِ اَلْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا
بدنها پس از آن همه طراوت متلاشى مىگردند
وَ اَلْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا
و استخوانها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسيده مىشوند
وَ اَلْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا
و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند
مُوقِنَةً بِغَيْبِ أَنْبَائِهَا
و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مىكنند
لاَ تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا
امّا نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مىشود
وَ لاَ تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا
و نه از اعمال زشت مىتوانند توبه كنند
أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ اَلْقَوْمِ وَ اَلْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ اَلْأَقْرِبَاءَ
آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد
تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ
كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشتهايد
وَ تَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ
و از راهى كه رفتند مىرويد
وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ
و روش آنها را دنبال مىكنيد
فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا
امّا افسوس كه دلها سخت شده، پند نمىپذيرد
لاَهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا
و از رشد و كمال باز مانده
سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا
و راهى كه نبايد برود مىرود
كَأَنَّ اَلْمَعْنِيَّ سِوَاهَا
گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند
وَ كَأَنَّ اَلرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا
و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مىدانند
التحذير من هول الصراط وَ اِعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَكُمْ عَلَى اَلصِّرَاطِ وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ
بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد، گذرگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزشهاى پرت كننده
وَ أَهَاوِيلِ زَلَلِهِ
و پرتگاههاى وحشتزا
وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ
و ترسهاى پياپى
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ اَلتَّفَكُّرُ قَلْبَهُ
از خدا چون خردمندان بترسيد كه دل را به تفكّر مشغول داشته
وَ أَنْصَبَ اَلْخَوْفُ بَدَنَهُ
و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته
وَ أَسْهَرَ اَلتَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ
و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده
وَ أَظْمَأَ اَلرَّجَاءُ هَوَاجِرَ يَوْمِهِ
و به اميد ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذارنده
وَ ظَلَفَ اَلزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ
با پارسايى شهوات را كشته
وَ أَوْجَفَ اَلذِّكْرُ بِلِسَانِهِ
و نام خدا زبانش را همواره به حركت در آورده
وَ قَدَّمَ اَلْخَوْفَ لِأَمَانِهِ
ترس از خدا را براى ايمن ماندن در قيامت پيش فرستاده
وَ تَنَكَّبَ اَلْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ اَلسَّبِيلِ
از تمام راههاى جز راه حق چشم پوشيده
وَ سَلَكَ أَقْصَدَ اَلْمَسَالِكِ إِلَى اَلنَّهْجِ اَلْمَطْلُوبِ
و بهترين راهى كه انسان را به حق مىرساند مىپيمايد
وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلاَتُ اَلْغُرُورِ
چيزى او را مغرور نساخته
وَ لَمْ تَعْمَ عَلَيْهِ مُشْتَبِهَاتُ اَلْأُمُورِ
و مشكلات و شبهات او را نابينا نمىسازد
ظَافِراً بِفَرْحَةِ اَلْبُشْرَى
مژدۀ بهشت
وَ رَاحَةِ اَلنُّعْمَى
و زندگى كردن در آسايش
فِي أَنْعَمِ نَوْمِهِ
و نعمت سراى جاويدان
وَ آمَنِ يَوْمِهِ
و ايمنترين روزها، او را خشنود ساخته است
وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ اَلْعَاجِلَةِ حَمِيداً
با بهترين روش از گذرگاه دنيا عبور كرده
وَ قَدَّمَ زَادَ اَلْآجِلَةِ سَعِيداً
توشه آخرت را پيش فرستاده
وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ
و از ترس قيامت در انجام اعمال صالح پيش قدم شده است
وَ أَكْمَشَ فِي مَهَلٍ
ايام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده
وَ رَغِبَ فِي طَلَبٍ
و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش كرده
وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ
از زشتىها فرار كرده
وَ رَاقَبَ فِي يَوْمِهِ غَدَهُ
امروز رعايت زندگى فردا كرده
وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ
و هم اكنون آيندۀ خود را ديده است
فَكَفَى بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالاً
پس بهشت براى پاداش نيكوكاران سزاوار
وَ كَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالاً
و جهنّم براى كيفر بدكاران مناسب است
وَ كَفَى بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِيراً
و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفايت مىكند
وَ كَفَى بِالْكِتَابِ حَجِيجاً وَ خَصِيماً
و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى كردن، كافى است
الوصية بالتقوى أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ
سفارش مىكنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدايى كه با ترساندنهاى مكرّر، راه عذر را بر شما بست
وَ اِحْتَجَّ بِمَا نَهَجَ
و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام كرد
وَ حَذَّرَكُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِي اَلصُّدُورِ خَفِيّاً
و شما را پرهيز داد از دشمنى شيطانى كه پنهان در سينهها راه مىيابد
وَ نَفَثَ فِي اَلْآذَانِ نَجِيّاً فَأَضَلَّ وَ أَرْدَى
و آهسته در گوشها راز مىگويد، گمراه و پست است
وَ وَعَدَ فَمَنَّى
وعدههاى دروغين داده، در آرزوى آنها به انتظار مىگذارد
وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ اَلْجَرَائِمِ
زشتىهاى گناهان را زينت مىدهد
وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ اَلْعَظَائِمِ
گناهان بزرگ را كوچك مىشمارد
حَتَّى إِذَا اِسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ
و آرام آرام دوستان خود را فريب داده
وَ اِسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ
راه رستگارى را بر روى در بند شدگانش مىبندد
أَنْكَرَ مَا زَيَّنَ
و در روز قيامت آنچه را كه زينت داده انكار مىكند
وَ اِسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ
و آنچه را كه آسان كرده، بزرگ مىشمارد
وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ
و از آنچه كه پيروان خود را ايمن داشته بود سخت مىترساند
و منها في صفة خلق الإنسان أَمْ هَذَا اَلَّذِي أَنْشَأَهُ فِي ظُلُمَاتِ اَلْأَرْحَامِ
مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست كه خدا او را در تاريكىهاى رحم و خلافهاى تو در تو، پديد آورد
وَ شُغُفِ اَلْأَسْتَارِ
نُطْفَةً دِهَاقاً
وَ عَلَقَةً مِحَاقاً
وَ جَنِيناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِيداً وَ يَافِعاً
تا به صورت چنين در آمد، سپس كودكى شيرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسيده گرديد
ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً
سپس او را دلى فراگير
وَ لِسَاناً لاَفِظاً
و زبانى گويا
وَ بَصَراً لاَحِظاً
و چشمى بينا عطا فرمود
لِيَفْهَمَ مُعْتَبِراً
تا عبرتها را درك كند
وَ يُقَصِّرَ مُزْدَجِراً
و از بدىها بپرهيزد
حَتَّى إِذَا قَامَ اِعْتِدَالُهُ
و آنگاه كه جوانى در حد كمال رسيد
وَ اِسْتَوَى مِثَالُهُ
و بر پاى خويش استوار ماند
نَفَرَ مُسْتَكْبِراً
گردن كشى آغاز كرد
وَ خَبَطَ سَادِراً
و روى از خدا گرداند
مَاتِحاً فِي غَرْبِ هَوَاهُ
و در بيراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد
كَادِحاً سَعْياً لِدُنْيَاهُ فِي لَذَّاتِ طَرَبِهِ وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ
و براى به دست آوردن لذّتهاى دنيا تلاش فراوان كرد، و سر مست شادمانى دنيا شد
ثُمَّ لاَ يَحْتَسِبُ رَزِيَّةً
هرگز نمىپندارد مصيبتى پيش آيد
وَ لاَ يَخْشَعُ تَقِيَّةً
و بر اساس تقوى فروتنى ندارد
فَمَاتَ فِي فِتْنَتِهِ غَرِيراً
ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه، مرگ او را مىربايد
وَ عَاشَ فِي هَفْوَتِهِ يَسِيراً
او را كه در دل بد بختىها، اندكى زندگى كرده
لَمْ يُفِدْ عِوَضاً
و آنچه را كه از دست داده عوضى به دست نياورده است
وَ لَمْ يَقْضِ مُفْتَرَضاً
و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضايش را بجا نياورد
دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ اَلْمَنِيَّةِ فِي غُبَّرِ جِمَاحِهِ
كه درد مرگ او را فراگرفت، روزها در حيرت و سرگردانى، و شبها با بيدارى و نگرانى مىگذراند
وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ
فَظَلَّ سَادِراً
هر روز به سختى درد مىكشد
وَ بَاتَ سَاهِراً فِي غَمَرَاتِ اَلْآلاَمِ
و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مىرود
وَ طَوَارِقِ اَلْأَوْجَاعِ وَ اَلْأَسْقَامِ
بَيْنَ أَخٍ شَقِيقٍ
در ميان برادرى غم خوار
وَ وَالِدٍ شَفِيقٍ
و پدرى مهربان
وَ دَاعِيَةٍ بِالْوَيْلِ جَزَعاً
و ناله كنندهاى بى طاقت
وَ لاَدِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً
و بر سينه كوبندهاى گريان افتاده است
وَ اَلْمَرْءُ فِي سَكْرَةٍ مُلْهِثَةٍ وَ غَمْرَةٍ كَارِثَةٍ
امّا او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ، و غم و اندوه بسيار
وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ
و نالۀ دردناك
وَ جَذْبَةٍ مُكْرِبَةٍ
و درد جان كندن
وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ
با انتظارى رنج آور
ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً
دست به گريبان است. پس از مرگ او را مأيوس وار در كفن پيچانده
وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً
در حالى كه تسليم و آرام است
ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَى اَلْأَعْوَادِ رَجِيعَ وَصَبٍ
بر مىدارند، و بر تابوت مىگذارند
وَ نِضْوَ سَقَمٍ
خسته و لاغر به سفر آخرت مىرود
تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ اَلْوِلْدَانِ
كه فرزندان و برادران او را به دوش كشيده تا سر منزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمىبينند، و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مىبرند
وَ حَشَدَةُ اَلْإِخْوَانِ إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ
حَتَّى إِذَا اِنْصَرَفَ اَلْمُشَيِّعُ
امّا هنگامى كه تشييع كنندگان بروند
وَ رَجَعَ اَلْمُتَفَجِّعُ
و مصيبت زندگان باز گردند
أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ نَجِيّاً لِبَهْتَةِ اَلسُّؤَالِ
در گودال قبر نشانده، براى پرستش حيرت آور
وَ عَثْرَةِ اَلاِمْتِحَانِ
و امتحان لغزشزا، زمزمه غم آلود دارد
وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ اَلْحَمِيمِ
و بزرگترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ
وَ تَصْلِيَةُ اَلْجَحِيمِ
وَ فَوْرَاتُ اَلسَّعِيرِ
و بر افروختگى شعلهها
وَ سَوْرَاتُ اَلزَّفِيرِ
و نعرههاى آتش است
لاَ فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ
كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند
وَ لاَ دَعَةٌ مُزِيحَةٌ
و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد
وَ لاَ قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ
و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود
وَ لاَ مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ
نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند
وَ لاَ سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ
و نه خوابى كه اندوهش را بر طرف سازد
بَيْنَ أَطْوَارِ اَلْمَوْتَاتِ
در ميان انواع مرگها
وَ عَذَابِ اَلسَّاعَاتِ
و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است
إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ
به خدا پناه مىبريم
عِبَادَ اَللَّهِ أَيْنَ اَلَّذِينَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا
اى بندگان خدا! كجا هستند آنان كه ساليان طولانى در نعمتهاى خدا عمر گذراندند
وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا
تعليمشان دادند و دريافتند
وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا
مهلتشان دادند و بيهوده روزگار گذراندند
وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا
از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش كردند
أُمْهِلُوا طَوِيلاً
زمانى طولانى آنها را مهلت دادند
وَ مُنِحُوا جَمِيلاً
نعمتهاى فراوان بخشيدند
وَ حُذِّرُوا أَلِيماً
از عذاب دردناك پرهيزشان دادند
وَ وُعِدُوا جَسِيماً
و وعدههايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند
اِحْذَرُوا اَلذُّنُوبَ اَلْمُوَرِّطَةَ
اى مردم! از گناهانى كه شما را به هلاكت افكند
وَ اَلْعُيُوبَ اَلْمُسْخِطَةَ
از عيبهايى كه خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد
أُولِي اَلْأَبْصَارِ وَ اَلْأَسْمَاعِ
دارندگان چشمهاى بينا، و گوشهاى شنوا
وَ اَلْعَافِيَةِ وَ اَلْمَتَاعِ
و سلامت و كالاى دنيا
هَلْ مِنْ مَنَاصٍ أَوْ خَلاَصٍ
آيا گريزگاهى هست؟ يا رهايى
أَوْ مَعَاذٍ أَوْ مَلاَذٍ
و جاى امنى، پناهگاهى
أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَحَارٍ أَمْ لاَ
و جاى فرارى هست؟ آيا باز گشتى براى جبران وجود دارد
فَأَنّٰى تُؤْفَكُونَ
نه چنين است؟ پس كى باز مىگرديد
أَمْ أَيْنَ تُصْرَفُونَ
به كدام سو مىرويد
أَمْ بِمَا ذَا تَغْتَرُّونَ
و به چه چيز مغرور مىشويد
وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِكُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ ذَاتِ اَلطُّوْلِ وَ اَلْعَرْضِ قِيدُ قَدِّهِ
همانا بهرۀ هر كدام از شما زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست
مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ
! آنگونه كه خاك آلوده بر آن خفته باشد
اَلْآنَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ اَلْخِنَاقُ مُهْمَلٌ
اى بندگان خدا! هم اكنون به اعمال نيكو پردازيد، تا ريسمانهاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده
وَ اَلرُّوحُ مُرْسَلٌ فِي فَيْنَةِ اَلْإِرْشَادِ
و روح شما براى كسب كمالات آزاد است
وَ رَاحَةِ اَلْأَجْسَادِ
و بدنها راحت
وَ بَاحَةِ اَلاِحْتِشَادِ
و در حالتى قرار داريد كه مىتوانيد مشكلات يكديگر را حل كنيد
وَ مَهَلِ اَلْبَقِيَّةِ
هنوز مهلت داريد
وَ أُنُفِ اَلْمَشِيَّةِ
و جاى تصميم
وَ إِنْظَارِ اَلتَّوْبَةِ
و توبه
وَ اِنْفِسَاحِ اَلْحَوْبَةِ
و باز گشت از گناه باقى مانده است
قَبْلَ اَلضَّنْكِ وَ اَلْمَضِيقِ وَ اَلرَّوْعِ وَ اَلزُّهُوقِ
عمل كنيد پيش از آن كه در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گيريد
وَ قَبْلَ قُدُومِ اَلْغَائِبِ اَلْمُنْتَظَرِ
پيش از آن كه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد
وَ إِخْذَةِ اَلْعَزِيزِ اَلْمُقْتَدِرِ
و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد
قال الشريف و في الخبر أنه عليهالسلام لما خطب بهذه الخطبة اقشعرت لها الجلود
(وقتى كه امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه در آمد
و بكت العيون و رجفت القلوب
اشكها سرازير و دلها ترسان شد
و من الناس من يسمي هذه الخطبة الغراء
كه جمعى آن را غرّاء ناميدند)
(از خطبه هاى شگفت آور امام عليه السّلام كه به آن خطبه «غرّا» گويند.)
و فيها نعوت اللّه جل شأنه
ثم الوصية بتقواه
ثم التنفير من الدنيا
ثم ما يلحق من دخول القيامة
ثم تنبيه الخلق إلى ما هم فيه من الأعراض
ثم فضله عليهالسلام في التذكير
صفته جل شأنه اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي عَلاَ بِحَوْلِهِ
ستايش خداوندى را سزاست، كه به قدرت، والا و برتر
وَ دَنَا بِطَوْلِهِ
و با عطا و بخشش نعمتها به پديدهها نزديك است
مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ
اوست بخشندۀ تمام نعمتها
وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ
و دفع كنندۀ تمام بلاها و گرفتارىها
أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ
او را مىستايم در برابر مهربانىها
وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ
و نعمتهاى فراگيرش
وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلاً بَادِياً
به او ايمان مىآورم چون مبدأ هستى و آغاز كننده خلقت آشكار است
وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً
از او هدايت مىطلبم چون راهنماى نزديك است
وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً
و از او يارى مىطلبم كه توانا و پيروز است
وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً
و به او توكّل مىكنم چون تنها ياور و كفايت كننده است
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
و گواهى مىدهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست
أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ
او را فرستادۀ تا فرمانهاى خدا را اجرا كند
وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ
و بر مردم حجّت را تمام كرده
وَ تَقْدِيمِ نُذُرِهِ
آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند
الوصية بالتقوى أُوصِيكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّذِي ضَرَبَ اَلْأَمْثَالَ
سفارش مىكنم شما بندگان خدا را به تقواى الهى، كه براى بيدارى شما مثلهاى پند آموز آورده
وَ وَقَّتَ لَكُمُ اَلْآجَالَ
و سر آمد زندگانى شما را معيّن فرمود
وَ أَلْبَسَكُمُ اَلرِّيَاشَ
و لباسهاى رنگارنگ بر شما پوشانده
وَ أَرْفَغَ لَكُمُ اَلْمَعَاشَ
و زندگى پر وسعت به شما بخشيده
وَ أَحَاطَ بِكُمُ اَلْإِحْصَاءَ
و با حسابگرى دقيق خود، بر شما مسلّط است
وَ أَرْصَدَ لَكُمُ اَلْجَزَاءَ
در برابر كارهاى نيكو، به شما پاداش مىدهد
وَ آثَرَكُمْ بِالنِّعَمِ اَلسَّوَابِغِ
و با نعمتهاى گسترده و بخششهاى بىحساب، شما را گرامى داشته است
وَ اَلرِّفَدِ اَلرَّوَافِغِ
وَ أَنْذَرَكُمْ بِالْحُجَجِ اَلْبَوَالِغِ
و با اعزام پيامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را بر حذر داشته است
فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً
تعداد شما را مىداند
وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً
و چند روزى جهت آزمايش و عبرت براى شما مقرّر داشته
فِي قَرَارِ خِبْرَةٍ
وَ دَارِ عِبْرَةٍ
أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا
كه در اين دنيا آزمايش مىگرديد
وَ مُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا
و برابر اعمال خود محاسبه مىشويد
التنفير من الدنيا فَإِنَّ اَلدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا
آب دنياى حرام همواره تيره
رَدِغٌ مَشْرَعُهَا
و گل آلود است
يُونِقُ مَنْظَرُهَا
منظرهاى دل فريب
وَ يُوبِقُ مَخْبَرُهَا
و سر انجامى خطرناك دارد
غُرُورٌ حَائِلٌ
فريبنده و زيباست اما دوامى ندارد
وَ ضَوْءٌ آفِلٌ
نورى است در حال غروب كردن
وَ ظِلٌّ زَائِلٌ
سايهاى است نابود شدنى
وَ سِنَادٌ مَائِلٌ
ستونى است در حال خراب شدن
حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا
آن هنگام كه نفرت دارندگان به آن دل بستند
وَ اِطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا
و بيگانگان به آن اطمينان كردند
قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا
چونان اسب چموش پاها را بلند كرده، سوار را بر زمين مىكوبد
وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا
و با دامهاى خود آنها را گرفتار مىكند
وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا
و تيرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مىنمايد
وَ أَعْلَقَتِ اَلْمَرْءَ أَوْهَاقَ اَلْمَنِيَّةِ
طناب مرگ به گردن انسان مىافكند
قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ اَلْمَضْجَعِ
به سوى گور تنگ
وَ وَحْشَةِ اَلْمَرْجِعِ
و جايگاه وحشتناك مىكشاند
وَ مُعَايَنَةِ اَلْمَحَلِّ
تا در قبر، محل زندگى خويش، بهشت يا دوزخ را بنگرد
وَ ثَوَابِ اَلْعَمَلِ
و پاداش اعمال خود را مشاهده كند
وَ كَذَلِكَ اَلْخَلَفُ بِعَقْبِ اَلسَّلَفِ
و همچنان آيندگان به دنبال رفتگان خود گام مىنهند
لاَ تُقْلِعُ اَلْمَنِيَّةُ اِخْتِرَاماً
نه مرگ از نابودى انسان دست مىكشد
وَ لاَ يَرْعَوِي اَلْبَاقُونَ اِجْتِرَاماً
و نه مردم از گناه فاصله مىگيرند
يَحْتَذُونَ مِثَالاً
كه تا پايان زندگى و سر منزل فنا و نيستى آزادانه به پيش مىتازند
وَ يَمْضُونَ أَرْسَالاً
إِلَى غَايَةِ اَلاِنْتِهَاءِ وَ صَيُّورِ اَلْفَنَاءِ
بعد الموت البعث حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ اَلْأُمُورُ
تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد
وَ تَقَضَّتِ اَلدُّهُورُ
و روزگاران سپرى شود
وَ أَزِفَ اَلنُّشُورُ
و رستاخيز بر پا گردد
أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ اَلْقُبُورِ
در آن زمان، انسانها را از شكاف گورها
وَ أَوْكَارِ اَلطُّيُورِ
و لانههاى پرندگان
وَ أَوْجِرَةِ اَلسِّبَاعِ
و خانه درندگان
وَ مَطَارِحِ اَلْمَهَالِكِ
و ميدانهاى جنگ
سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ
بيرون مىآورد كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مىروند
مُهْطِعِينَ إِلَى مَعَادِهِ
رَعِيلاً صُمُوتاً
و به صورت دستههايى خاموش
قِيَاماً صُفُوفاً
وصفهاى آرام و ايستاده حاضر مىشوند
يَنْفُذُهُمُ اَلْبَصَرُ
چشم بينندۀ خدا آنها را مىنگرد
وَ يُسْمِعُهُمُ اَلدَّاعِي
و صداى فرشتگان به گوش آنها مىرسد
عَلَيْهِمْ لَبُوسُ اَلاِسْتِكَانَةِ وَ ضَرَعُ اَلاِسْتِسْلاَمِ وَ اَلذِّلَّةِ
لباس نياز و فروتنى پوشيده
قَدْ ضَلَّتِ اَلْحِيَلُ وَ اِنْقَطَعَ اَلْأَمَلُ وَ هَوَتِ اَلْأَفْئِدَةُ كَاظِمَةً
درهاى حيله و فريب بسته شده و آرزوها قطع گرديده است. دلها آرام
وَ خَشَعَتِ اَلْأَصْوَاتُ مُهَيْنِمَةً
صداها آهسته
وَ أَلْجَمَ اَلْعَرَقُ
عرق از گونهها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمىباشد
وَ عَظُمَ اَلشَّفَقُ
اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته
وَ أُرْعِدَتِ اَلْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ اَلدَّاعِي
بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده
إِلَى فَصْلِ اَلْخِطَابِ
به سوى پيشگاه عدالت
وَ مُقَايَضَةِ اَلْجَزَاءِ
وَ نَكَالِ اَلْعِقَابِ
براى دريافت كيفر
وَ نَوَالِ اَلثَّوَابِ
و پاداش مىكشاند
تنبيه الخلق عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اِقْتِدَاراً
بندگانى كه با دست قدرتمند خدا آفريده شدند
وَ مَرْبُوبُونَ اِقْتِسَاراً
و بى ارادۀ خويش پديد آمده، پرورش يافتند
وَ مَقْبُوضُونَ اِحْتِضَاراً
سپس در گهواره گور آرميده متلاشى مىگردند
وَ مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً
وَ كَائِنُونَ رُفَاتاً
وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً
و روزى به تنهايى سر از قبر بر مىآورند
وَ مَدِينُونَ جَزَاءً
و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مىگردند
وَ مُمَيَّزُونَ حِسَاباً
قَدْ أُمْهِلُوا فِي طَلَبِ اَلْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبِيلَ اَلْمَنْهَجِ
در اين چند روزۀ دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بر دارند، راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند
وَ عُمِّرُوا مَهَلَ اَلْمُسْتَعْتِبِ
وَ كُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ اَلرِّيَبِ
تاريكىهاى شك و ترديد از آنها برداشته شد
وَ خُلُّوا لِمِضْمَارِ اَلْجِيَادِ
و آنها را آزاد گذاشتهاند تا براى مسابقه در نيكوكارىها، خود را آماده سازند
وَ رَوِيَّةِ اَلاِرْتِيَادِ
تا فكر و انديشه خود را به كار گيرند
وَ أَنَاةِ اَلْمُقْتَبِسِ اَلْمُرْتَادِ فِي مُدَّةِ اَلْأَجَلِ وَ مُضْطَرَبِ اَلْمَهَلِ
و در شناخت نور الهى در زندگانى دنيا تلاش كنند
فضل التذكير فَيَا لَهَا أَمْثَالاً صَائِبَةً
وه! چه مثالهاى بجا، و پندهاى رسايى وجود دارد
وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً
لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاكِيَةً
اگر در دلهاى پاك بنشيند
وَ أَسْمَاعاً وَاعِيَةً
و در گوشهاى شنوا جاى گيرد
وَ آرَاءً عَازِمَةً
و با انديشههاى مصمّم و عقلهاى با تدبير بر خورد كند
وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً
فَاتَّقُوا اَللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ
پس، از خدا چونان كسى پروا كنيد كه سخن حق را شنيد و فروتنى كرد
وَ اِقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ
گناه كرد و اعتراف كرد
وَ وَجِلَ فَعَمِلَ
ترسيد و به اعمال نيكو پرداخت
وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ
پرهيز كرد و پيش تاخت
وَ أَيْقَنَ فَأَحْسَنَ
يقين پيدا كرد و نيكوكار شد
وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ
پند داده شد و آن را به گوش جان خريد
وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ
او را ترساندند و نافرمانى نكرد
وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ
به او اخطار شد و به خدا روى آورد
وَ أَجَابَ فَأَنَابَ
پاسخ مثبت داد و نيايش و زارى كرد
وَ رَاجَعَ فَتَابَ
بازگشت و توبه كرد
وَ اِقْتَدَى فَاحْتَذَى
در پى راهنمايان الهى رفت و پيروى كرد
وَ أُرِيَ فَرَأَى
راه نشانش دادند و شناخت
فَأَسْرَعَ طَالِباً
شتابان به سوى حق حركت كرده
وَ نَجَا هَارِباً فَأَفَادَ ذَخِيرَةً
و از نافرمانىها گريخت، سود طاعت را ذخيره كرد
وَ أَطَابَ سَرِيرَةً
و باطن را پاكيزه نگاه داشت
وَ عَمَّرَ مَعَاداً
آخرت را آبادان
وَ اِسْتَظْهَرَ زَاداً لِيَوْمِ رَحِيلِهِ وَ وَجْهِ سَبِيلِهِ
و زاد و توشه براى روز حركت، هنگام حاجت و جايگاه نيازمندى، آماده ساخت
وَ حَالِ حَاجَتِهِ وَ مَوْطِنِ فَاقَتِهِ
وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ
و آن را براى اقامتگاه خويش، پيشاپيش فرستاد
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ
اى بندگان خدا! براى هماهنگى با اهداف آفرينش خود، از خدا پروا كنيد
وَ اِحْذَرُوا مِنْهُ كُنْهَ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ
و آن چنان كه شما را پرهيز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسيد
وَ اِسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَكُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِيعَادِهِ
تا استحقاق وعدههاى خدا را پيدا كنيد
وَ اَلْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ
و از بيم روز قيامت بر كنار باشيد
التذكير بضروب النعم و منها جَعَلَ لَكُمْ أَسْمَاعاً لِتَعِيَ مَا عَنَاهَا
خدا گوشهايى براى پند گرفتن از شنيدنىها
وَ أَبْصَاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا
و چشمهايى براى كنار زدن تاريكىها، به شما بخشيده است
وَ أَشْلاَءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا
و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب
مُلاَئِمَةً لِأَحْنَائِهَا فِي تَرْكِيبِ صُوَرِهَا وَ مُدَدِ عُمُرِهَا
و هماهنگ عطا فرموده تا در تركيب ظاهرى صورتها و دوران عمر با هم سازگار باشند
بِأَبْدَانٍ قَائِمَةٍ بِأَرْفَاقِهَا
با بدنهايى كه منافع خود را تأمين مىكنند
وَ قُلُوبٍ رَائِدَةٍ لِأَرْزَاقِهَا
و قلبهايى كه روزى را به سراسر بدن با فشار مىرسانند
فِي مُجَلِّلاَتِ نِعَمِهِ
و از نعمتهاى شكوهمند خدا برخوردارند
وَ مُوجِبَاتِ مِنَنِهِ
و در برابر نعمتها شكر گزارند
وَ حَوَاجِزِ عَافِيَتِهِ
و از سلامت خدادادى بهره مندند
وَ قَدَّرَ لَكُمْ أَعْمَاراً سَتَرَهَا عَنْكُمْ
مدّت زندگى هر يك از شماها را مقدّر فرمود، و از شما پوشيده داشت
وَ خَلَّفَ لَكُمْ عِبَراً مِنْ آثَارِ اَلْمَاضِينَ قَبْلَكُمْ
و از آثار گذشتگان عبرتهاى پند آموز براى شما ذخيره كرد
مِنْ مُسْتَمْتَعِ خَلاَقِهِمْ
لذّتهايى كه از دنيا چشيدند
وَ مُسْتَفْسَحِ خَنَاقِهِمْ
و خوشىها و زندگى راحتى كه پيش از مرگ داشتند
أَرْهَقَتْهُمُ اَلْمَنَايَا دُونَ اَلْآمَالِ
سر انجام دست مرگ گريبان آنها را گرفت و ميان آنها و آرزوهايشان جدايى افكند
وَ شَذَّ بِهِمْ عَنْهَا تَخَرُّمُ اَلْآجَالِ
لَمْ يَمْهَدُوا فِي سَلاَمَةِ اَلْأَبْدَانِ
آنها كه در روز سلامت چيزى براى خود ذخيره نكردند
وَ لَمْ يَعْتَبِرُوا فِي أُنُفِ اَلْأَوَانِ
و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند
فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ اَلشَّبَابِ إِلاَّ حَوَانِيَ اَلْهَرَمِ
آيا خوشىهاى جوانى را جز ناتوانى پيرى در انتظار است
وَ أَهْلُ غَضَارَةِ اَلصِّحَّةِ إِلاَّ نَوَازِلَ اَلسَّقَمِ
و آيا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بيمارى در راه است
وَ أَهْلُ مُدَّةِ اَلْبَقَاءِ إِلاَّ آوِنَةَ اَلْفَنَاءِ
و آيا آنان كه زندهاند جز فنا و نيستى را انتظار دارند
مَعَ قُرْبِ اَلزِّيَالِ
با اينكه هنگام جدايى
وَ أُزُوفِ اَلاِنْتِقَالِ
و تپش دلها نزديك است
وَ عَلَزِ اَلْقَلَقِ
وَ أَلَمِ اَلْمَضَضِ
كه سوزش درد را چشيده
وَ غُصَصِ اَلْجَرَضِ
و شربت غصّه را نوشيده
وَ تَلَفُّتِ اَلاِسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ اَلْحَفَدَةِ وَ اَلْأَقْرِبَاءِ وَ اَلْأَعِزَّةِ وَ اَلْقُرَنَاءِ
و فرياد يارى خواستن برداشته، و از فرزندان و خويشاوندان خود، در خواست كمك كرده است
فَهَلْ دَفَعَتِ اَلْأَقَارِبُ
آيا خويشاوندان مىتوانند مرگ را از او دفع كنند
أَوْ نَفَعَتِ اَلنَّوَاحِبُ
و آيا گريه و زارى آنها نفعى براى او دارد
وَ قَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ اَلْأَمْوَاتِ رَهِيناً
او را در سرزمين مردگان مىگذارند
وَ فِي ضِيقِ اَلْمَضْجَعِ وَحِيداً
و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند
قَدْ هَتَكَتِ اَلْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ
حشرات درون زمين، پوستش را مىشكافند
وَ أَبْلَتِ اَلنَّوَاهِكُ جِدَّتَهُ
و خشت و خاك گور بدن او را مىپوساند
وَ عَفَتِ اَلْعَوَاصِفُ آثَارَهُ
تند بادهاى سخت آثار او را نابود مىكند
وَ مَحَا اَلْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ
و گذشت شب و روز، نشانههاى او را از ميان بر مىدارد
وَ صَارَتِ اَلْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا
بدنها پس از آن همه طراوت متلاشى مىگردند
وَ اَلْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا
و استخوانها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسيده مىشوند
وَ اَلْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا
و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند
مُوقِنَةً بِغَيْبِ أَنْبَائِهَا
و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مىكنند
لاَ تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا
امّا نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مىشود
وَ لاَ تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا
و نه از اعمال زشت مىتوانند توبه كنند
أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ اَلْقَوْمِ وَ اَلْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ اَلْأَقْرِبَاءَ
آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد
تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ
كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشتهايد
وَ تَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ
و از راهى كه رفتند مىرويد
وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ
و روش آنها را دنبال مىكنيد
فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا
امّا افسوس كه دلها سخت شده، پند نمىپذيرد
لاَهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا
و از رشد و كمال باز مانده
سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا
و راهى كه نبايد برود مىرود
كَأَنَّ اَلْمَعْنِيَّ سِوَاهَا
گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند
وَ كَأَنَّ اَلرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا
و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مىدانند
التحذير من هول الصراط وَ اِعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَكُمْ عَلَى اَلصِّرَاطِ وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ
بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد، گذرگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزشهاى پرت كننده
وَ أَهَاوِيلِ زَلَلِهِ
و پرتگاههاى وحشتزا
وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ
و ترسهاى پياپى
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ اَلتَّفَكُّرُ قَلْبَهُ
از خدا چون خردمندان بترسيد كه دل را به تفكّر مشغول داشته
وَ أَنْصَبَ اَلْخَوْفُ بَدَنَهُ
و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته
وَ أَسْهَرَ اَلتَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ
و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده
وَ أَظْمَأَ اَلرَّجَاءُ هَوَاجِرَ يَوْمِهِ
و به اميد ثواب، گرمى روز را با تشنگى گذارنده
وَ ظَلَفَ اَلزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ
با پارسايى شهوات را كشته
وَ أَوْجَفَ اَلذِّكْرُ بِلِسَانِهِ
و نام خدا زبانش را همواره به حركت در آورده
وَ قَدَّمَ اَلْخَوْفَ لِأَمَانِهِ
ترس از خدا را براى ايمن ماندن در قيامت پيش فرستاده
وَ تَنَكَّبَ اَلْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ اَلسَّبِيلِ
از تمام راههاى جز راه حق چشم پوشيده
وَ سَلَكَ أَقْصَدَ اَلْمَسَالِكِ إِلَى اَلنَّهْجِ اَلْمَطْلُوبِ
و بهترين راهى كه انسان را به حق مىرساند مىپيمايد
وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلاَتُ اَلْغُرُورِ
چيزى او را مغرور نساخته
وَ لَمْ تَعْمَ عَلَيْهِ مُشْتَبِهَاتُ اَلْأُمُورِ
و مشكلات و شبهات او را نابينا نمىسازد
ظَافِراً بِفَرْحَةِ اَلْبُشْرَى
مژدۀ بهشت
وَ رَاحَةِ اَلنُّعْمَى
و زندگى كردن در آسايش
فِي أَنْعَمِ نَوْمِهِ
و نعمت سراى جاويدان
وَ آمَنِ يَوْمِهِ
و ايمنترين روزها، او را خشنود ساخته است
وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ اَلْعَاجِلَةِ حَمِيداً
با بهترين روش از گذرگاه دنيا عبور كرده
وَ قَدَّمَ زَادَ اَلْآجِلَةِ سَعِيداً
توشه آخرت را پيش فرستاده
وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ
و از ترس قيامت در انجام اعمال صالح پيش قدم شده است
وَ أَكْمَشَ فِي مَهَلٍ
ايام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده
وَ رَغِبَ فِي طَلَبٍ
و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش كرده
وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ
از زشتىها فرار كرده
وَ رَاقَبَ فِي يَوْمِهِ غَدَهُ
امروز رعايت زندگى فردا كرده
وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ
و هم اكنون آيندۀ خود را ديده است
فَكَفَى بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالاً
پس بهشت براى پاداش نيكوكاران سزاوار
وَ كَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالاً
و جهنّم براى كيفر بدكاران مناسب است
وَ كَفَى بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِيراً
و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفايت مىكند
وَ كَفَى بِالْكِتَابِ حَجِيجاً وَ خَصِيماً
و قرآن براى حجّت آوردن و دشمنى كردن، كافى است
الوصية بالتقوى أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ
سفارش مىكنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدايى كه با ترساندنهاى مكرّر، راه عذر را بر شما بست
وَ اِحْتَجَّ بِمَا نَهَجَ
و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام كرد
وَ حَذَّرَكُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِي اَلصُّدُورِ خَفِيّاً
و شما را پرهيز داد از دشمنى شيطانى كه پنهان در سينهها راه مىيابد
وَ نَفَثَ فِي اَلْآذَانِ نَجِيّاً فَأَضَلَّ وَ أَرْدَى
و آهسته در گوشها راز مىگويد، گمراه و پست است
وَ وَعَدَ فَمَنَّى
وعدههاى دروغين داده، در آرزوى آنها به انتظار مىگذارد
وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ اَلْجَرَائِمِ
زشتىهاى گناهان را زينت مىدهد
وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ اَلْعَظَائِمِ
گناهان بزرگ را كوچك مىشمارد
حَتَّى إِذَا اِسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ
و آرام آرام دوستان خود را فريب داده
وَ اِسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ
راه رستگارى را بر روى در بند شدگانش مىبندد
أَنْكَرَ مَا زَيَّنَ
و در روز قيامت آنچه را كه زينت داده انكار مىكند
وَ اِسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ
و آنچه را كه آسان كرده، بزرگ مىشمارد
وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ
و از آنچه كه پيروان خود را ايمن داشته بود سخت مىترساند
و منها في صفة خلق الإنسان أَمْ هَذَا اَلَّذِي أَنْشَأَهُ فِي ظُلُمَاتِ اَلْأَرْحَامِ
مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست كه خدا او را در تاريكىهاى رحم و خلافهاى تو در تو، پديد آورد
وَ شُغُفِ اَلْأَسْتَارِ
نُطْفَةً دِهَاقاً
وَ عَلَقَةً مِحَاقاً
وَ جَنِيناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِيداً وَ يَافِعاً
تا به صورت چنين در آمد، سپس كودكى شيرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسيده گرديد
ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً
سپس او را دلى فراگير
وَ لِسَاناً لاَفِظاً
و زبانى گويا
وَ بَصَراً لاَحِظاً
و چشمى بينا عطا فرمود
لِيَفْهَمَ مُعْتَبِراً
تا عبرتها را درك كند
وَ يُقَصِّرَ مُزْدَجِراً
و از بدىها بپرهيزد
حَتَّى إِذَا قَامَ اِعْتِدَالُهُ
و آنگاه كه جوانى در حد كمال رسيد
وَ اِسْتَوَى مِثَالُهُ
و بر پاى خويش استوار ماند
نَفَرَ مُسْتَكْبِراً
گردن كشى آغاز كرد
وَ خَبَطَ سَادِراً
و روى از خدا گرداند
مَاتِحاً فِي غَرْبِ هَوَاهُ
و در بيراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد
كَادِحاً سَعْياً لِدُنْيَاهُ فِي لَذَّاتِ طَرَبِهِ وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ
و براى به دست آوردن لذّتهاى دنيا تلاش فراوان كرد، و سر مست شادمانى دنيا شد
ثُمَّ لاَ يَحْتَسِبُ رَزِيَّةً
هرگز نمىپندارد مصيبتى پيش آيد
وَ لاَ يَخْشَعُ تَقِيَّةً
و بر اساس تقوى فروتنى ندارد
فَمَاتَ فِي فِتْنَتِهِ غَرِيراً
ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه، مرگ او را مىربايد
وَ عَاشَ فِي هَفْوَتِهِ يَسِيراً
او را كه در دل بد بختىها، اندكى زندگى كرده
لَمْ يُفِدْ عِوَضاً
و آنچه را كه از دست داده عوضى به دست نياورده است
وَ لَمْ يَقْضِ مُفْتَرَضاً
و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضايش را بجا نياورد
دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ اَلْمَنِيَّةِ فِي غُبَّرِ جِمَاحِهِ
كه درد مرگ او را فراگرفت، روزها در حيرت و سرگردانى، و شبها با بيدارى و نگرانى مىگذراند
وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ
فَظَلَّ سَادِراً
هر روز به سختى درد مىكشد
وَ بَاتَ سَاهِراً فِي غَمَرَاتِ اَلْآلاَمِ
و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مىرود
وَ طَوَارِقِ اَلْأَوْجَاعِ وَ اَلْأَسْقَامِ
بَيْنَ أَخٍ شَقِيقٍ
در ميان برادرى غم خوار
وَ وَالِدٍ شَفِيقٍ
و پدرى مهربان
وَ دَاعِيَةٍ بِالْوَيْلِ جَزَعاً
و ناله كنندهاى بى طاقت
وَ لاَدِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً
و بر سينه كوبندهاى گريان افتاده است
وَ اَلْمَرْءُ فِي سَكْرَةٍ مُلْهِثَةٍ وَ غَمْرَةٍ كَارِثَةٍ
امّا او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ، و غم و اندوه بسيار
وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ
و نالۀ دردناك
وَ جَذْبَةٍ مُكْرِبَةٍ
و درد جان كندن
وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ
با انتظارى رنج آور
ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً
دست به گريبان است. پس از مرگ او را مأيوس وار در كفن پيچانده
وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً
در حالى كه تسليم و آرام است
ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَى اَلْأَعْوَادِ رَجِيعَ وَصَبٍ
بر مىدارند، و بر تابوت مىگذارند
وَ نِضْوَ سَقَمٍ
خسته و لاغر به سفر آخرت مىرود
تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ اَلْوِلْدَانِ
كه فرزندان و برادران او را به دوش كشيده تا سر منزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمىبينند، و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مىبرند
وَ حَشَدَةُ اَلْإِخْوَانِ إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ
حَتَّى إِذَا اِنْصَرَفَ اَلْمُشَيِّعُ
امّا هنگامى كه تشييع كنندگان بروند
وَ رَجَعَ اَلْمُتَفَجِّعُ
و مصيبت زندگان باز گردند
أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ نَجِيّاً لِبَهْتَةِ اَلسُّؤَالِ
در گودال قبر نشانده، براى پرستش حيرت آور
وَ عَثْرَةِ اَلاِمْتِحَانِ
و امتحان لغزشزا، زمزمه غم آلود دارد
وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ اَلْحَمِيمِ
و بزرگترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ
وَ تَصْلِيَةُ اَلْجَحِيمِ
وَ فَوْرَاتُ اَلسَّعِيرِ
و بر افروختگى شعلهها
وَ سَوْرَاتُ اَلزَّفِيرِ
و نعرههاى آتش است
لاَ فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ
كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند
وَ لاَ دَعَةٌ مُزِيحَةٌ
و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد
وَ لاَ قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ
و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود
وَ لاَ مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ
نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند
وَ لاَ سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ
و نه خوابى كه اندوهش را بر طرف سازد
بَيْنَ أَطْوَارِ اَلْمَوْتَاتِ
در ميان انواع مرگها
وَ عَذَابِ اَلسَّاعَاتِ
و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است
إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ
به خدا پناه مىبريم
عِبَادَ اَللَّهِ أَيْنَ اَلَّذِينَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا
اى بندگان خدا! كجا هستند آنان كه ساليان طولانى در نعمتهاى خدا عمر گذراندند
وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا
تعليمشان دادند و دريافتند
وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا
مهلتشان دادند و بيهوده روزگار گذراندند
وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا
از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش كردند
أُمْهِلُوا طَوِيلاً
زمانى طولانى آنها را مهلت دادند
وَ مُنِحُوا جَمِيلاً
نعمتهاى فراوان بخشيدند
وَ حُذِّرُوا أَلِيماً
از عذاب دردناك پرهيزشان دادند
وَ وُعِدُوا جَسِيماً
و وعدههايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند
اِحْذَرُوا اَلذُّنُوبَ اَلْمُوَرِّطَةَ
اى مردم! از گناهانى كه شما را به هلاكت افكند
وَ اَلْعُيُوبَ اَلْمُسْخِطَةَ
از عيبهايى كه خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد
أُولِي اَلْأَبْصَارِ وَ اَلْأَسْمَاعِ
دارندگان چشمهاى بينا، و گوشهاى شنوا
وَ اَلْعَافِيَةِ وَ اَلْمَتَاعِ
و سلامت و كالاى دنيا
هَلْ مِنْ مَنَاصٍ أَوْ خَلاَصٍ
آيا گريزگاهى هست؟ يا رهايى
أَوْ مَعَاذٍ أَوْ مَلاَذٍ
و جاى امنى، پناهگاهى
أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَحَارٍ أَمْ لاَ
و جاى فرارى هست؟ آيا باز گشتى براى جبران وجود دارد
فَأَنّٰى تُؤْفَكُونَ
نه چنين است؟ پس كى باز مىگرديد
أَمْ أَيْنَ تُصْرَفُونَ
به كدام سو مىرويد
أَمْ بِمَا ذَا تَغْتَرُّونَ
و به چه چيز مغرور مىشويد
وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِكُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ ذَاتِ اَلطُّوْلِ وَ اَلْعَرْضِ قِيدُ قَدِّهِ
همانا بهرۀ هر كدام از شما زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست
مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ
! آنگونه كه خاك آلوده بر آن خفته باشد
اَلْآنَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ اَلْخِنَاقُ مُهْمَلٌ
اى بندگان خدا! هم اكنون به اعمال نيكو پردازيد، تا ريسمانهاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده
وَ اَلرُّوحُ مُرْسَلٌ فِي فَيْنَةِ اَلْإِرْشَادِ
و روح شما براى كسب كمالات آزاد است
وَ رَاحَةِ اَلْأَجْسَادِ
و بدنها راحت
وَ بَاحَةِ اَلاِحْتِشَادِ
و در حالتى قرار داريد كه مىتوانيد مشكلات يكديگر را حل كنيد
وَ مَهَلِ اَلْبَقِيَّةِ
هنوز مهلت داريد
وَ أُنُفِ اَلْمَشِيَّةِ
و جاى تصميم
وَ إِنْظَارِ اَلتَّوْبَةِ
و توبه
وَ اِنْفِسَاحِ اَلْحَوْبَةِ
و باز گشت از گناه باقى مانده است
قَبْلَ اَلضَّنْكِ وَ اَلْمَضِيقِ وَ اَلرَّوْعِ وَ اَلزُّهُوقِ
عمل كنيد پيش از آن كه در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گيريد
وَ قَبْلَ قُدُومِ اَلْغَائِبِ اَلْمُنْتَظَرِ
پيش از آن كه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد
وَ إِخْذَةِ اَلْعَزِيزِ اَلْمُقْتَدِرِ
و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد
قال الشريف و في الخبر أنه عليهالسلام لما خطب بهذه الخطبة اقشعرت لها الجلود
(وقتى كه امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه در آمد
و بكت العيون و رجفت القلوب
اشكها سرازير و دلها ترسان شد
و من الناس من يسمي هذه الخطبة الغراء
كه جمعى آن را غرّاء ناميدند)
# پرهیزگاری
# تذکر
# توصیه به تقوا
# خطبههای دینی
# قیامت
# مرگ
# موعظه
# نعمتهای الهی
# هشدار درباره گناهان
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:دنيا شناسى
گوهر بعدی:روانشناسى عمرو عاص
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.