۳۲۲ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام في حث أصحابه على القتال
(در سال 37 هجرى در جنگ صفّين براى تشويق ياران به جهاد فرمود)
فَقَدِّمُوا اَلدَّارِعَ
زره پوشيدهها را در پيشاپيش لشكر قرار دهيد
وَ أَخِّرُوا اَلْحَاسِرَ
و آنها كه كلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گيرند
وَ عَضُّوا عَلَى اَلْأَضْرَاسِ
دندانها را در نبرد روى هم بفشاريد
فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ اَلْهَامِ
كه تأثير ضربت شمشير را بر سر كمتر مىكند
وَ اِلْتَوُوا فِي أَطْرَافِ اَلرِّمَاحِ
در برابر نيزههاى دشمن، پيچ و خم به خود دهيد
فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ
كه نيزهها را مىلغزاند و كمتر به هدف اصابت مىكند
وَ غُضُّوا اَلْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ
چشمها را فرو خوابانيد، كه بر دليرى شما مىافزايد
وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ
و دل را آرام مىكند
وَ أَمِيتُوا اَلْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ
صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سستى را مىزدايد
وَ رَايَتَكُمْ فَلاَ تُمِيلُوهَا وَ لاَ تُخِلُّوهَا
پرچم لشكر را بالا داريد و پيرامون آن را خالى مگذاريد
وَ لاَ تَجْعَلُوهَا إِلاَّ بِأَيْدِي شُجْعَانِكُمْ
و جز به دست دلاوران
وَ اَلْمَانِعِينَ اَلذِّمَارَ مِنْكُمْ
و مدافعان سر سخت خود نسپاريد
فَإِنَّ اَلصَّابِرِينَ عَلَى نُزُولِ اَلْحَقَائِقِ هُمُ اَلَّذِينَ يَحُفُّونَ بِرَايَاتِهِمْ
زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگى مىكنند، از پرچمهاى خود بهتر پاسدارى مىنمايند
وَ يَكْتَنِفُونَهَا حِفَافَيْهَا
و آن را در دل لشكر نگاه مىدارند
وَ وَرَاءَهَا وَ أَمَامَهَا
و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن مىباشند
لاَ يَتَأَخَّرُونَ عَنْهَا فَيُسْلِمُوهَا
نه از آن عقب مىمانند كه تسليم دشمن كنند
وَ لاَ يَتَقَدَّمُونَ عَلَيْهَا فَيُفْرِدُوهَا
و نه از آن پيشى مىگيرند كه تنها رهايش سازند
أَجْزَأَ اِمْرُؤٌ قِرْنَهُ
هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد
وَ آسَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ
و به يارى برادر خود نيز بشتابد
وَ لَمْ يَكِلْ قِرْنَهُ إِلَى أَخِيهِ
و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد
فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِيهِ
كه او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش
وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَيْفِ اَلْعَاجِلَةِ لاَ تَسْلَمُوا مِنْ سَيْفِ اَلْآخِرَةِ
به خدا سوگند! اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نمىمانيد
وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ اَلْعَرَبِ وَ اَلسَّنَامُ اَلْأَعْظَمُ
شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجستهايد
إِنَّ فِي اَلْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اَللَّهِ
در فرار از جنگ، خشم و غضب الهى
وَ اَلذُّلَّ اَللاَّزِمَ
و ذلّت هميشگى
وَ اَلْعَارَ اَلْبَاقِيَ
و ننگ جاويدان قرار دارد
وَ إِنَّ اَلْفَارَّ لَغَيْرُ مَزِيدٍ فِي عُمُرِهِ
فرار كننده بر عمر خود نمىافزايد
وَ لاَ مَحْجُوزٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ
و بين خود و روز مرگش مانعى ايجاد نخواهد كرد
مَنِ اَلرَّائِحُ إِلَى اَللَّهِ كَالظَّمْآنِ يَرِدُ اَلْمَاءَ
كيست كه شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوى خدا حركت كند؟ چونان تشنه كامى كه به سوى آب مىرود
اَلْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ اَلْعَوَالِي
بهشت در سايه نيزههاى دلاوران است
اَلْيَوْمَ تُبْلَى اَلْأَخْبَارُ
امروز در هنگامه نبرد آنچه در دلها و سر زبانهاست آشكار مىشود
وَ اَللَّهِ لَأَنَا أَشْوَقُ إِلَى لِقَائِهِمْ مِنْهُمْ إِلَى دِيَارِهِمْ
به خدا سوگند كه من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفتهترم تا آنان بر بازگشت به خانههاشان! كه انتظار آن را مىكشند
اَللَّهُمَّ فَإِنْ رَدُّوا اَلْحَقَّ فَافْضُضْ جَمَاعَتَهُمْ
بار خدايا! اگر شاميان از حق روى گرداندند جمعشان را پراكنده
وَ شَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ
و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفكن
وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطَايَاهُمْ
و آنان را براى خطاكاريشان به هلاكت رسان
إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ اَلنَّسِيمُ
همانا شاميان، بدون ضربت نيزههايى پياپى هرگز از جاى خود خارج نشوند، ضرباتى كه بدنهايشان را سوراخ نمايد، چنانكه وزش باد از اين سو فرو شده بدان سو در آيد
وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ اَلْهَامَ
ضربتى كه كاسۀ سر را بپراكند
وَ يُطِيحُ اَلْعِظَامَ
و استخوانهاى بدن را خرد
وَ يُنْدِرُ اَلسَّوَاعِدَ وَ اَلْأَقْدَامَ
و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش كند
وَ حَتَّى يُرْمَوْا بِالْمَنَاسِرِ تَتْبَعُهَا اَلْمَنَاسِرُ
آنان دست بر نمىدارند تا آنگاه كه دستههاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند و آنها را تيرباران نمايند
وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتَائِبِ تَقْفُوهَا اَلْحَلاَئِبُ
و سواران ما هجوم آورند، و صفهايشان را درهم شكنند، و لشكرهاى عظيم، پشت سر لشكرهاى انبوه
وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلاَدِهِمُ اَلْخَمِيسُ يَتْلُوهُ اَلْخَمِيسُ
آنها را تا شهرهايشان عقب برانند
وَ حَتَّى تَدْعَقَ اَلْخُيُولُ فِي نَوَاحِرِ أَرْضِهِمْ
و تا اسبها، سرزمينشان را كه روى در روى يكديگر قرار دارد، و اطراف چراگاهايشان، و راههاى آنان را، زير سم بكوبند
وَ بِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَ مَسَارِحِهِمْ
قال السيد الشريف أقول الدعق الدق أي تدق الخيول بحوافرها أرضهم
و نواحر أرضهم متقابلاتها
و يقال منازل بني فلان تتناحر أي تتقابل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
(در سال 37 هجرى در جنگ صفّين براى تشويق ياران به جهاد فرمود)
فَقَدِّمُوا اَلدَّارِعَ
زره پوشيدهها را در پيشاپيش لشكر قرار دهيد
وَ أَخِّرُوا اَلْحَاسِرَ
و آنها كه كلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گيرند
وَ عَضُّوا عَلَى اَلْأَضْرَاسِ
دندانها را در نبرد روى هم بفشاريد
فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ اَلْهَامِ
كه تأثير ضربت شمشير را بر سر كمتر مىكند
وَ اِلْتَوُوا فِي أَطْرَافِ اَلرِّمَاحِ
در برابر نيزههاى دشمن، پيچ و خم به خود دهيد
فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ
كه نيزهها را مىلغزاند و كمتر به هدف اصابت مىكند
وَ غُضُّوا اَلْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ
چشمها را فرو خوابانيد، كه بر دليرى شما مىافزايد
وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ
و دل را آرام مىكند
وَ أَمِيتُوا اَلْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ
صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سستى را مىزدايد
وَ رَايَتَكُمْ فَلاَ تُمِيلُوهَا وَ لاَ تُخِلُّوهَا
پرچم لشكر را بالا داريد و پيرامون آن را خالى مگذاريد
وَ لاَ تَجْعَلُوهَا إِلاَّ بِأَيْدِي شُجْعَانِكُمْ
و جز به دست دلاوران
وَ اَلْمَانِعِينَ اَلذِّمَارَ مِنْكُمْ
و مدافعان سر سخت خود نسپاريد
فَإِنَّ اَلصَّابِرِينَ عَلَى نُزُولِ اَلْحَقَائِقِ هُمُ اَلَّذِينَ يَحُفُّونَ بِرَايَاتِهِمْ
زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگى مىكنند، از پرچمهاى خود بهتر پاسدارى مىنمايند
وَ يَكْتَنِفُونَهَا حِفَافَيْهَا
و آن را در دل لشكر نگاه مىدارند
وَ وَرَاءَهَا وَ أَمَامَهَا
و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن مىباشند
لاَ يَتَأَخَّرُونَ عَنْهَا فَيُسْلِمُوهَا
نه از آن عقب مىمانند كه تسليم دشمن كنند
وَ لاَ يَتَقَدَّمُونَ عَلَيْهَا فَيُفْرِدُوهَا
و نه از آن پيشى مىگيرند كه تنها رهايش سازند
أَجْزَأَ اِمْرُؤٌ قِرْنَهُ
هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد
وَ آسَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ
و به يارى برادر خود نيز بشتابد
وَ لَمْ يَكِلْ قِرْنَهُ إِلَى أَخِيهِ
و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد
فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِيهِ
كه او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش
وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَيْفِ اَلْعَاجِلَةِ لاَ تَسْلَمُوا مِنْ سَيْفِ اَلْآخِرَةِ
به خدا سوگند! اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نمىمانيد
وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ اَلْعَرَبِ وَ اَلسَّنَامُ اَلْأَعْظَمُ
شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجستهايد
إِنَّ فِي اَلْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اَللَّهِ
در فرار از جنگ، خشم و غضب الهى
وَ اَلذُّلَّ اَللاَّزِمَ
و ذلّت هميشگى
وَ اَلْعَارَ اَلْبَاقِيَ
و ننگ جاويدان قرار دارد
وَ إِنَّ اَلْفَارَّ لَغَيْرُ مَزِيدٍ فِي عُمُرِهِ
فرار كننده بر عمر خود نمىافزايد
وَ لاَ مَحْجُوزٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ
و بين خود و روز مرگش مانعى ايجاد نخواهد كرد
مَنِ اَلرَّائِحُ إِلَى اَللَّهِ كَالظَّمْآنِ يَرِدُ اَلْمَاءَ
كيست كه شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوى خدا حركت كند؟ چونان تشنه كامى كه به سوى آب مىرود
اَلْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ اَلْعَوَالِي
بهشت در سايه نيزههاى دلاوران است
اَلْيَوْمَ تُبْلَى اَلْأَخْبَارُ
امروز در هنگامه نبرد آنچه در دلها و سر زبانهاست آشكار مىشود
وَ اَللَّهِ لَأَنَا أَشْوَقُ إِلَى لِقَائِهِمْ مِنْهُمْ إِلَى دِيَارِهِمْ
به خدا سوگند كه من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفتهترم تا آنان بر بازگشت به خانههاشان! كه انتظار آن را مىكشند
اَللَّهُمَّ فَإِنْ رَدُّوا اَلْحَقَّ فَافْضُضْ جَمَاعَتَهُمْ
بار خدايا! اگر شاميان از حق روى گرداندند جمعشان را پراكنده
وَ شَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ
و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفكن
وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطَايَاهُمْ
و آنان را براى خطاكاريشان به هلاكت رسان
إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ اَلنَّسِيمُ
همانا شاميان، بدون ضربت نيزههايى پياپى هرگز از جاى خود خارج نشوند، ضرباتى كه بدنهايشان را سوراخ نمايد، چنانكه وزش باد از اين سو فرو شده بدان سو در آيد
وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ اَلْهَامَ
ضربتى كه كاسۀ سر را بپراكند
وَ يُطِيحُ اَلْعِظَامَ
و استخوانهاى بدن را خرد
وَ يُنْدِرُ اَلسَّوَاعِدَ وَ اَلْأَقْدَامَ
و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش كند
وَ حَتَّى يُرْمَوْا بِالْمَنَاسِرِ تَتْبَعُهَا اَلْمَنَاسِرُ
آنان دست بر نمىدارند تا آنگاه كه دستههاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند و آنها را تيرباران نمايند
وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتَائِبِ تَقْفُوهَا اَلْحَلاَئِبُ
و سواران ما هجوم آورند، و صفهايشان را درهم شكنند، و لشكرهاى عظيم، پشت سر لشكرهاى انبوه
وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلاَدِهِمُ اَلْخَمِيسُ يَتْلُوهُ اَلْخَمِيسُ
آنها را تا شهرهايشان عقب برانند
وَ حَتَّى تَدْعَقَ اَلْخُيُولُ فِي نَوَاحِرِ أَرْضِهِمْ
و تا اسبها، سرزمينشان را كه روى در روى يكديگر قرار دارد، و اطراف چراگاهايشان، و راههاى آنان را، زير سم بكوبند
وَ بِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَ مَسَارِحِهِمْ
قال السيد الشريف أقول الدعق الدق أي تدق الخيول بحوافرها أرضهم
و نواحر أرضهم متقابلاتها
و يقال منازل بني فلان تتناحر أي تتقابل
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:خطاب به یاران به هنگام جنگ صفین
گوهر بعدی:پاسخ به خوارج که حکمیت را نمی پذیرفتند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.