۶۰ بار خوانده شده

علت درنگ در جنگ با شامیان

و من كلام له عليه‌السلام و قد أشار عليه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام
43 و از سخنان آن حضرت است چون پس از فرستادن جرير پسر عبد اللّه بجلى نزد معاويّه، ياران امام بدو گفتند ساز جنگ را آماده فرما:

بعد إرساله جرير بن عبد الله البجلي إلى معاوية

و لم ينزل معاوية على بيعته

إِنَّ اِسْتِعْدَادِي لِحَرْبِ أَهْلِ اَلشَّامِ وَ جَرِيرٌ عِنْدَهُمْ
همانا آماده شدن من براى نبرد با مردم شام، حالى كه جرير نزد آنهاست

إِغْلاَقٌ لِلشَّامِ
بستن در آشتى با شام است

وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَيْرٍ إِنْ أَرَادُوهُ
و بازداشتن شاميان از خير طاعت امام اگر راه آن جويند و طريق آشتى پويند .

وَ لَكِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِيرٍ وَقْتاً لاَ يُقِيمُ بَعْدَهُ إِلاَّ مَخْدُوعاً أَوْ عَاصِياً
من جرير را گفته‌ام كه تا چه مدّت در شام بمان! اگر بيش از آن بماند فريب خورده است يا نافرمان

وَ اَلرَّأْيُ عِنْدِي مَعَ اَلْأَنَاةِ فَأَرْوِدُوا
و رأى من اين است كه بردبار باشيم نه شتابان. پس با نرمى و مدارا دست به كار شويد

وَ لاَ أَكْرَهُ لَكُمُ اَلْإِعْدَادَ
و ناخوش نمى‌دارم كه آمادۀ پيكار شويد

وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ عَيْنَهُ
من اين كار را نيك سنجيدم

وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ
و درون و برون آنرا ژرف ديدم

فَلَمْ أَرَ لِي فِيهِ إِلاَّ اَلْقِتَالَ أَوِ اَلْكُفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صلى‌الله‌عليه
بايد جنگيد يا به كفر گراييد

إِنَّهُ قَدْ كَانَ عَلَى اَلْأُمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً
مردم حاكمى داشتند كه بدعتها پديد آورد

وَ أَوْجَدَ اَلنَّاسَ مَقَالاً
و زبان طعن آنان را دراز كرد

فَقَالُوا ثُمَّ نَقَمُوا فَغَيَّرُوا
بدو خرده گرفتند و كينه كشيدند. كار را دگرگون ساختند و پايان آن را ديدند .
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پرهيز از آرزوهاى طولانى و هوا پرستى
گوهر بعدی:سرزنش مصقله بن هبیره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.