۶۶ بار خوانده شده

بیان فضیلت های خود و فتنه بنی امیه

و من خطبة له عليه‌السلام و فيها ينبّه أمير المؤمنين على فضله و علمه و يبيّن فتنة بني أمية
93 و از خطبه‌هاى آن حضرت است

أَمَّا بَعْدَ حَمْدِ اَللَّهِ وَ اَلثَّنَاءِ عَلَيْهِ

أَيُّهَا اَلنَّاسُ
امّا بعد، اى مردم

فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ
من فتنه را نشاندم

وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي
و كسى جز من دليرى اين كار را نداشت

بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اِشْتَدَّ كَلَبُهَا
از آن پس كه موج تاريكى آن برخاسته بود، و گزند همه جا را فرا گرفته

فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي
از من بپرسيد، پيش از آنكه مرا نيابيد

فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لاَ تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَلسَّاعَةِ
بدان كس كه جانم به دست اوست، نمى‌پرسيد از چيزى كه ميان شما تا روز قيامت است

وَ لاَ عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلاَّ أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا
و نه از گروهى كه صد تن را به راه راست مى‌خواند و صد را موجب ضلالت است، جز آنكه شما را از آن آگاه مى‌كنم: از آن كه مردم را بدان مى‌خواند

وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا
و آن كه رهبريشان مى‌كند، و آن كه آنان را مى‌راند

وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا
و آنجا كه فرود آيند، و آنجا كه بار گشايند

وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلاً
و آن كه كشته شود از آنان

وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً
و آن كه بميرد از ايشان

وَ لَوْ قَدْ فَقَدْتُمُونِي وَ نَزَلَتْ بِكُمْ كَرَائِهُ اَلْأُمُورِ وَ حَوَازِبُ اَلْخُطُوبِ
و اگر مرا از دست داديد، و در كارهاى ناپسند و دشواريهاى ناخوشايند در افتاديد

لَأَطْرَقَ كَثِيرٌ مِنَ اَلسَّائِلِينَ
بسيارى از پرسندگان از دهشت خاموش شوند، و سر در پيش افكنند

وَ فَشِلَ كَثِيرٌ مِنَ اَلْمَسْئُولِينَ
و بسيارى از پرسيدگان در پاسخ كاهلى كنند

وَ ذَلِكَ إِذَا قَلَّصَتْ حَرْبُكُمْ
و اين هنگامى است كه پيكار ميان شما دراز و فراگير شود

وَ شَمَّرَتْ عَنْ سَاقٍ
و سختى آن آشكار

وَ ضَاقَتِ اَلدُّنْيَا عَلَيْكُمْ ضِيقاً
و جهان بر شما تنگ گردد و زندگى دشوار

تَسْتَطِيلُونَ مَعَهُ أَيَّامَ اَلْبَلاَءِ عَلَيْكُمْ
روزهاى بلاى خود را دراز شماريد

حَتَّى يَفْتَحَ اَللَّهُ لِبَقِيَّةِ اَلْأَبْرَارِ مِنْكُمْ
و بسيار در آن بلا عمر به سر آريد تا آنكه خدا بر ماندۀ نيكوان ببخشايد و به روى آنان درى گشايد

إِنَّ اَلْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ
همانا، فتنه‌ها چون روى آورد، باطل را به صورت حقّ‌ آرايد

وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ
و چون پشت كند، حقيقت چنانكه هست نمايد

يُنْكَرْنَ مُقْبِلاَتٍ
فتنه‌ها چون روى آرد نشناسندش

وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ
و چون بازگردد دانندش

يَحُمْنَ حَوْمَ اَلرِّيَاحِ
چون بادهاى گرد گردانند

يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ بَلَداً
به شهرى برسند و شهرى را واگذارند

أَلاَ وَ إِنَّ أَخْوَفَ اَلْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنِي أُمَيَّةَ
همانا، ترسناكترين فتنه‌ها، در ديدۀ من، فتنۀ فرزندان اميّه است

فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا
كه فتنه‌اى است سر در گم و تار. حكومت آن بر همگان

وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُهَا
و آزارش دامنگير خاص از مردم ديندار

وَ أَصَابَ اَلْبَلاَءُ مَنْ أَبْصَرَ فِيهَا
آن كه فتنه را نيك بيند و بشناسد، آزار آن بدو رسد.

وَ أَخْطَأَ اَلْبَلاَءُ مَنْ عَمِيَ عَنْهَا
و آن كه آن را نبيند از بلاى آن رهد .

وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَكُمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِي
به خدا سوگند! پس از من فرزندان اميّه را، براى خود اربابان بدى خواهيد يافت

كَالنَّابِ اَلضَّرُوسِ تَعْذِمُ بِفِيهَا
چون ماده شتر كلانسال بدخوى كه به دست به زمين كوبد و به پا لگد زند و به دهان گاز گيرد

وَ تَخْبِطُ بِيَدِهَا

وَ تَزْبِنُ بِرِجْلِهَا

وَ تَمْنَعُ دَرَّهَا
و دوشيدن شيرش را نپذيرد

لاَ يَزَالُونَ بِكُمْ حَتَّى لاَ يَتْرُكُوا مِنْكُمْ إِلاَّ نَافِعاً لَهُمْ
پيوسته با شما چنين كنند، تا از شما كسى را به جاى نگذارند، جز آنكه به آنان سودى رساند

أَوْ غَيْرَ ضَائِرٍ بِهِمْ
يا زيانى به ايشان باز نگرداند

وَ لاَ يَزَالُ بَلاَؤُهُمْ عَنْكُمْ حَتَّى لاَ يَكُونَ اِنْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلاَّ كَانْتِصَارِ اَلْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ
و بلاى آنان چندان ماند كه يارى خواستن شما از ايشان، چون يارى خواستن بنده باشد از خداوندگارى كه او را پرورده

وَ اَلصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ
يا همراهى آنكه همراهى او را پذيرفته.

تَرِدُ عَلَيْكُمْ فِتْنَتُهُمْ شَوْهَاءَ مَخْشِيَّةً
بلاى آنان بر سرتان آيد، با چهره‌اى زشت و ترس‌آور

وَ قِطَعاً جَاهِلِيَّةً
و ظلمتى با تاريكى عصر جاهليت برابر

لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدًى
نه نور هدايتى در آن آشكار

وَ لاَ عَلَمٌ يُرَى
و نه نشانى در آن پديدار

نَحْنُ أَهْلَ اَلْبَيْتِ مِنْهَا بِمَنْجَاةٍ
ما اهل بيت از آن فتنه در امانيم

وَ لَسْنَا فِيهَا بِدُعَاةٍ
و مردم را بدان نمى‌خوانيم

ثُمَّ يُفَرِّجُهَا اَللَّهُ عَنْكُمْ كَتَفْرِيجِ اَلْأَدِيمِ
سپس خدا آن فتنه را براندازد چنانكه سلاّخى پوست را از تن گوسفند جدا سازد

بِمَنْ يَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ يَسُوقُهُمْ عُنْفاً
به دست كسى كه آنان را خوار و ذليل گرداند و به راهى كه نخواهند براند

وَ يَسْقِيهِمْ بِكَأْسٍ مُصَبَّرَةٍ لاَ يُعْطِيهِمْ إِلاَّ اَلسَّيْفَ
و جام لبالب بلا را بديشان خوراند. عطايى جز شمشير به آنان نبخشد

وَ لاَ يُحْلِسُهُمْ إِلاَّ اَلْخَوْفَ
و خلعتى جز ترس و بيم بر تنشان نپوشد

فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَدُّ قُرَيْشٌ بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لَوْ يَرَوْنَنِي مَقَاماً وَاحِداً
در اين هنگام قريش دوست دارد دنيا را با آنچه در آن هست بدهد، و زمانى كوتاه مرا ببيند

وَ لَوْ قَدْرَ جَزْرِ جَزُورٍ

لِأَقْبَلَ مِنْهُمْ مَا أَطْلُبُ اَلْيَوْمَ بَعْضَهُ فَلاَ يُعْطُونِيهِ
تا آنچه امروز برخى از آن را مى‌خواهم و به من نمى‌دهند يكجا تسليم نمايد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:علل نپذيرفتن خلافت
گوهر بعدی:توصیف خداوند متعال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.