هوش مصنوعی:
این خطبه از امام علی (ع) شامل مواعظی درباره فضیلت قرآن، پرهیز از بدعت، ضرورت عمل صالح، کنترل نفس و زبان، و انواع ظلم است. امام علی (ع) بر اهمیت تمسک به قرآن به عنوان راهنمای بیخطا، اجتناب از نوآوریهای نادرست در دین، و لزوم استقامت در ایمان تأکید میکند.
رده سنی:
15+
محتوا شامل مفاهیم عمیق دینی و اخلاقی است که برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، مباحثی مانند کنترل نفس، ظلم، و بدعتها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
بیان ويژگى هاى قرآن تشویق به اعمال نیکو و پرهیز از بدعت
و من خطبة له عليهالسلام و فيها يعظ و يبين فضل القرآن و ينهى عن البدعة
176 و از خطبههاى آن حضرت است
عظة الناس
اِنْتَفِعُوا بِبَيَانِ اَللَّهِ وَ اِتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اَللَّهِ وَ اِقْبَلُوا نَصِيحَةَ اَللَّهِ
از بيان خدا سود بريد و از موعظتهاى او پند گيريد، و اندرز وى را بپذيريد
فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَيْكُمْ بِالْجَلِيَّةِ وَ اِتَّخَذَ عَلَيْكُمُ اَلْحُجَّةَ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مَحَابَّهُ مِنَ اَلْأَعْمَالِ وَ مَكَارِهَهُ مِنْهَا لِتَتَّبِعُوا هَذِهِ وَ تَجْتَنِبُوا هَذِهِ
همانا خدا آشكارا براى شما جاى عذر نگذاشت، و بر شما حجّت گرفت، و آن را كه خوش مىدارد يا ناخوش مىشمارد برايتان بيان داشت كه پى آن رويد، و از اين دور شويد
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَانَ يَقُولُ إِنَّ اَلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَ إِنَّ اَلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ
همانا رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) مىفرمود: «گرداگرد بهشت را دشواريها فرا گرفته است، و گرداگرد دوزخ را هوس دنيا» ،
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي كُرْهٍ وَ مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ
بدانيد كه چيزى از طاعت خدا نيست جز كه با كراهت انجام گيرد، و چيزى از معصيت خدا نيست جز كه با ميل و رغبت
فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ
پس خدا بيامرزد كسى را كه شهوت را مغلوب كند، و هواى نفس را سركوب
فَإِنَّ هَذِهِ اَلنَّفْسَ أَبْعَدُ شَيْءٍ مَنْزِعاً وَ إِنَّهَا لاَ تَزَالُ تَنْزِعُ إِلَى مَعْصِيَةٍ فِي هَوًى
كه نفس را به دشوارى توان از شهوت كندن، كه پيوسته خواهان نافرمانى است و هوس راندن
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ يُصْبِحُ وَ لاَ يُمْسِي إِلاَّ وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ
و بندگان خدا! بدانيد كه مرد با ايمان شب را به روز و روز را به شب نمىرساند جز كه نفس خود را نزد خويش متّهم مىداند
فَلاَ يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا
پيوسته با آن عتاب دارد، و گناهكارش مىشمارد
فَكُونُوا كَالسَّابِقِينَ قَبْلَكُمْ وَ اَلْمَاضِينَ أَمَامَكُمْ
پس در دنيا چون كسانى باشيد كه پيش از شما به سر بردند، و چون آنان كه پيش روىتان مردند
قَوَّضُوا مِنَ اَلدُّنْيَا تَقْوِيضَ اَلرَّاحِلِ
چون مسافر، خيمۀ خويش را از جا در آوردند، ويرانش كردند
وَ طَوَوْهَا طَيَّ اَلْمَنَازِلِ
و راه را در سپردند
فضل القرآن وَ اِعْلَمُوا أَنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ هُوَ اَلنَّاصِحُ اَلَّذِي لاَ يَغُشُّ
و بدانيد كه اين قرآن پندگويى است كه فريب ندهد
وَ اَلْهَادِي اَلَّذِي لاَ يُضِلُّ وَ اَلْمُحَدِّثُ اَلَّذِي لاَ يَكْذِبُ
و راهنمايى است كه گمراه نكند، و حديث خوانى است كه دروغ نگويد
وَ مَا جَالَسَ هَذَا اَلْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى
و كسى با قرآن ننشست جز كه چون برخاست افزون شد يا از وى كاست: افزونى در رستگارى، و كاهش از كورى و دل بيمارى ،
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ اَلْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لاَ لِأَحَدٍ قَبْلَ اَلْقُرْآنِ مِنْ غِنًى
و بدانيد كسى را كه با قرآن است نياز نباشد، و بىقرآن بىنياز نباشد
فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اِسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ
پس بهبودى خود را از قرآن بخواهيد، و در سختيها از آن طلب يارى نماييد
فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ اَلدَّاءِ وَ هُوَ اَلْكُفْرُ وَ اَلنِّفَاقُ وَ اَلْغَيُّ وَ اَلضَّلاَلُ
كه قرآن بزرگترين آزار را موجب بهى است و آن كفر و دورويى و بيراهه شدن و گمرهى است
فَاسْأَلُوا اَللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ وَ لاَ تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ
پس از خدا بخواهيد به وسيلت قرآن، و بدان روى آريد به دوستى آن، و به قرآن خيرى مخواهيد از آفريدگان
إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ اَلْعِبَادُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ
كه بندگان روى به خدا نكردند با وسيلتى مانند قرآن
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ
و بدانيد كه قرآن ميانجيى پذيرفته است، و گويندهاى گواهى شده
وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ
هر كه را روز رستاخيز قرآن ميانجى شود، بپذيرند
وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ
و آن را كه سعايت كند، گواهيش به زيان او گيرند
فَإِنَّهُ يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَلاَ إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ اَلْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ
همانا روز رستاخيز منادى بانگ برآرد كه: هر كس حساب هر چه را اندوخته است بر عهده دارد، و پايان كار خود را پايندان بود، جز اندوزندگان قرآن كه حسابى نبود بر آنان . پس در شمار گردآورندگان قرآن باشيد و پيروان آن
وَ اِسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّكُمْ وَ اِسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِكُمْ
و قرآن را دليل گيريد بر شناخت پروردگارتان، و آن را نصيحتگوى خود شماريد
وَ اِتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ وَ اِسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَكُمْ
و رايهاتان را كه با قرآن سازوار نيست متّهم داريد، و خواهشهاى نفسانى خويش را خيانتكار انگاريد
الحث على العمل
اَلْعَمَلَ اَلْعَمَلَ ثُمَّ اَلنِّهَايَةَ اَلنِّهَايَةَ وَ اَلاِسْتِقَامَةَ اَلاِسْتِقَامَةَ ثُمَّ اَلصَّبْرَ اَلصَّبْرَ وَ اَلْوَرَعَ اَلْوَرَعَ
به كار برخيزيد به كار برخيزيد . پس به پايان رسانيد! به پايان رسانيد! و پايدار مانيد! پايدار مانيد! پس شكيبايى! شكيبايى! پس پارسايى! پارسايى
إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ
شما را پايانى است، خود را بدان برسانيد
وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ
براى شما نشانهاى است، آن را راهنماى خود دانيد
وَ إِنَّ لِلْإِسْلاَمِ غَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَايَتِهِ
اسلام را مقصدى است تا بدان مقصد برانيد
وَ اُخْرُجُوا إِلَى اَللَّهِ بِمَا اِفْتَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَقِّهِ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ
از عهدۀ حقّ خدا برآييد، با گزاردن آنچه بر شما واجب داشته، و انجام دادن وظيفتها كه بيان كرده و بر شما نگاشته .
أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ وَ حَجِيجٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَنْكُمْ
من گواه شمايم و روز رستاخيز از شما پشتيبانى مىنمايم
نصائح للناس
أَلاَ وَ إِنَّ اَلْقَدَرَ اَلسَّابِقَ قَدْ وَقَعَ وَ اَلْقَضَاءَ اَلْمَاضِيَ قَدْ تَوَرَّدَ
آگاه باشيد! آنچه از پيش مقدر شده بود، به وقوع پيوست و كسى كه شايستگى امامت داشت، بر كرسى خلافت نشست ، و آنچه در علم خدا گذشته بود، اندك اندك پديدار گشت و درون گروهى كه به نفاق مىزيستند آشكار .
وَ إِنِّي مُتَكَلِّمٌ بِعِدَةِ اَللَّهِ وَ حُجَّتِهِ
من از وعدۀ خدا و حجّت او سخن مىگويم
قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَلَّذِينَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ أَلاّٰ تَخٰافُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ اَلَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
كه فرمود: «همانا آنان كه گفتند پروردگار ما اللّه است، سپس پايدار ماندند، فرشتگان بر آنان فرود مىآيند كه مترسيد و اندوهگين مباشيد، و مژده باد شما را به بهشتى كه به شما وعده دادهاند» .
وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اَللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى اَلطَّرِيقَةِ اَلصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ
و شما گفتيد پروردگار ما «اللّه» است، پس بر حكم كتاب او پايدار مانيد، و بر راه روشن او استوار، و به روش درست پرستش پايدار
ثُمَّ لاَ تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لاَ تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لاَ تُخَالِفُوا عَنْهَا
و از آن به ديگر سو مرويد! و در آن نوآورى مكنيد، و با آن مخالف مشويد
فَإِنَّ أَهْلَ اَلْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اَللَّهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ
كه از راه بيرون شدگان، روز رستاخيز نزد خدا درمانند و حجّت آوردن نتوانند .
ثُمَّ إِيَّاكُمْ وَ تَهْزِيعَ اَلْأَخْلاَقِ وَ تَصْرِيفَهَا
خوى خود را برمگردانيد، و زبان را با دل يكى گردانيد
وَ اِجْعَلُوا اَللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْيَخْزُنِ اَلرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اَللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ
و هر يك از شما زبان خود را نگاه دارد، كه اين زبان، به صاحبش قصد سركشى دارد
وَ اَللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَهُ
به خدا، نمىبينم بندهاى را كه پرهيزگار بود و پرهيزگارىاش وى را سود دهد، مگر آن گاه كه زبان خويش در كام كشد
وَ إِنَّ لِسَانَ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ
همانا زبان مرد با ايمان در پس دل اوست و آنچه گويد در گرو ايمان است .
وَ إِنَّ قَلْبَ اَلْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ
و دل منافق از پس زبان اوست و هر چه بر زبان راند بر او تاوان است
لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلاَمٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ
چه، مرد با ايمان چون خواهد سخنى بر زبان آرد، در آن نيك بينديشد، اگر نيك است، آشكارش كند، و اگر بد است پنهانش دارد
وَ إِنَّ اَلْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لاَ يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْهِ
و منافق مىگويد آنچه بر زبانش آيد، و نمىداند چه به سود اوست و چه او را نشايد
وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله لاَ يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ
و رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود: «ايمان بندهاى استوار نگردد تا دل او استوار نشود
وَ لاَ يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ
و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد.»
فَمَنِ اِسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ اَلرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اَللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ
پس هر يك از شما كه تواند خدا را ديدار كند دست به خون و مال مسلمانان نيالوده، و زبان به ريختن آبروىشان نگشوده چنين كند
تحريم البدع
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ اَلْعَامَ مَا اِسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ
و بندگان خدا بدانيد كه مؤمن اين سال چيزى را حلال مىشمارد، كه سال نخست حلال دانسته
وَ يُحَرِّمُ اَلْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ اَلنَّاسُ لاَ يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ لَكِنَّ اَلْحَلاَلَ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ وَ اَلْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ
و اين سال آن را حرام مىداند كه سال نخست حرام شمرده، و بدعتى را كه مردم پديد آوردند، چيزى را كه بر شما حرام است حلال نمىكند. حلال چيزى است كه خدا آن را روا كرده، و حرام چيزى است كه خدا آن را ناروا شمرده
فَقَدْ جَرَّبْتُمُ اَلْأُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوهَا وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ ضُرِبَتِ اَلْأَمْثَالُ لَكُمْ
همانا كارها را تجربه نموديد، و آن را چنانكه بايد آزموديد، و از سرگذشت كسانى كه پيش از شما بودند پند آموختيد، و از مثلها كه براى شما زدند، دانش اندوختيد
وَ دُعِيتُمْ إِلَى اَلْأَمْرِ اَلْوَاضِحِ فَلاَ يَصَمُّ عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَصَمُّ وَ لاَ يَعْمَى عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَعْمَى
و به كارى خوانده شدهايد كه آشكار است، شريعتى كه احكام آن پديدار است . پس آن كه آن را به گوش نگيرد، ناشنواست، و آن كه آن را نبيند، نابيناست
وَ مَنْ لَمْ يَنْفَعْهُ اَللَّهُ بِالْبَلاَءِ وَ اَلتَّجَارِبِ لَمْ يَنْتَفِعْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْعِظَةِ وَ أَتَاهُ اَلتَّقْصِيرُ مِنْ أَمَامِهِ حَتَّى يَعْرِفَ مَا أَنْكَرَ وَ يُنْكِرَ مَا عَرَفَ
و آن را كه خدا از آزمايش و تجربتها سود نرساند، از پند بهره برندارد، و تقصير چون دشمن پيش روى او در آيد و راه وى را بگرداند چندان كه ناشناخته را شناخته انگارد، و شناخته را ناشناخت داند
وَ إِنَّمَا اَلنَّاسُ رَجُلاَنِ مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لاَ ضِيَاءُ حُجَّةٍ
مردم دو دستهاند: آن كه پيرو شريعت است، و آن كه پديد آورندۀ بدعت است، كه نه با او از خداى سبحان برهانى از سنّت است، و نه فرا راه او چراغى روشن از دليل و حجّت
القرآن وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا اَلْقُرْآنِ
و همانا خداى سبحان كسى را به چيزى پند نداده است چون قرآن، كه آن ريسمان استوار خداست
فَإِنَّهُ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ اَلْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ اَلْقَلْبِ وَ يَنَابِيعُ اَلْعِلْمِ
و وسيلت اوست كه امين است و مصون از خطاست . در آن بهار دل است و چشمههاى دانش
وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلاَءٌ غَيْرُهُ
و زنگار دل را تنها مايۀ جلاست و موجب فروزش، شما را پند مىدهم
مَعَ أَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ اَلْمُتَذَكِّرُونَ وَ بَقِيَ اَلنَّاسُونَ أَوِ اَلْمُتَنَاسُونَ
حالى كه پند پذيران رفتند، و فراموشكاران، و خود به فراموشى زدگان، بر جاى هستند
فَإِذَا رَأَيْتُمْ خَيْراً فَأَعِينُوا عَلَيْهِ وَ إِذَا رَأَيْتُمْ شَرّاً فَاذْهَبُوا عَنْهُ
پس اگر خيرى ديديد مرا بر آن يار باشيد، و اگر شرّى ديديد، از آن به كنار باشيد
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَانَ يَقُولُ يَا اِبْنَ آدَمَ اِعْمَلِ اَلْخَيْرَ وَ دَعِ اَلشَّرَّ فَإِذَا أَنْتَ جَوَادٌ قَاصِدٌ
كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) مىفرمود: «اى پسر آدم! كار نيك كن و كار بد را واگذار! كه چون چنين كنى در كار تيز رفتارى و از كار خود برخوردار.»
انواع الظلم أَلاَ وَ إِنَّ اَلظُّلْمَ ثَلاَثَةٌ فَظُلْمٌ لاَ يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لاَ يُتْرَكُ وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لاَ يُطْلَبُ
بدانيد كه ستم بر سه گونه است: آن كه آمرزيدنى نيست، و آن كه واگذاشتنى نيست، و آن كه بخشوده است، و بازخواست كردنى نيست
فَأَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ
امّا آن كه آمرزيدنى نيست، همتا انگاشتن براى خداست كه بزرگترين ظلمهاست و خدا در قرآن فرمود: «همانا خدا شرك آوران را نخواهد بخشود.»
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ اَلْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ اَلْهَنَاتِ
امّا ستمى كه بر بنده ببخشايند، ستم اوست بر خود به برخى كارهاى ناخوشايند
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُتْرَكُ فَظُلْمُ اَلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً
امّا آن كه واگذاشتنى نيست، ستم كردن بندگان است بر يكديگر
اَلْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لاَ ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ
كه آن را قصاصى است هر چه دشوارتر. و آن قصاص زخمى نبودن از كارد كه به تن فرو برند و يا تازيانه كه بر بدن فرود آورند، بلكه چيزى است كه برابر آن رنج اين المها را خرد شمرند
فَإِيَّاكُمْ وَ اَلتَّلَوُّنَ فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ اَلْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ اَلْبَاطِلِ
پس در دين خدا از گونهگون شدن و ناپايدار ماندن بپرهيزيد! كه همراه جماعت بودن در حقّى كه آن را خوش نمىانگاريد، بهتر است از پراكنده شدن به خاطر باطلى كه آن را دوست مىداريد
وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لاَ مِمَّنْ بَقِيَ
و همانا خداوند سبحان خيرى نبخشد به كسى كه جدايى گزيند از مردمان ، نه از گذشتگان و نه از باقى ماندگان
لزوم الطاعة يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ اَلنَّاسِ
اى مردم! خوشا كسى كه پرداختن به عيب خويش وى را از عيب ديگران بازدارد
وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اِشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ
خوشا كسى كه در خانه نشيند و قوت خود خورد، و به فرمانبردارى پروردگار روى آرد
وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ
و بر گناه خود بگريد تا سرگرم كار خويش باشد و مردم را از گزند خود آسوده گذارد
176 و از خطبههاى آن حضرت است
عظة الناس
اِنْتَفِعُوا بِبَيَانِ اَللَّهِ وَ اِتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اَللَّهِ وَ اِقْبَلُوا نَصِيحَةَ اَللَّهِ
از بيان خدا سود بريد و از موعظتهاى او پند گيريد، و اندرز وى را بپذيريد
فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَيْكُمْ بِالْجَلِيَّةِ وَ اِتَّخَذَ عَلَيْكُمُ اَلْحُجَّةَ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مَحَابَّهُ مِنَ اَلْأَعْمَالِ وَ مَكَارِهَهُ مِنْهَا لِتَتَّبِعُوا هَذِهِ وَ تَجْتَنِبُوا هَذِهِ
همانا خدا آشكارا براى شما جاى عذر نگذاشت، و بر شما حجّت گرفت، و آن را كه خوش مىدارد يا ناخوش مىشمارد برايتان بيان داشت كه پى آن رويد، و از اين دور شويد
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَانَ يَقُولُ إِنَّ اَلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَ إِنَّ اَلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ
همانا رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) مىفرمود: «گرداگرد بهشت را دشواريها فرا گرفته است، و گرداگرد دوزخ را هوس دنيا» ،
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي كُرْهٍ وَ مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ
بدانيد كه چيزى از طاعت خدا نيست جز كه با كراهت انجام گيرد، و چيزى از معصيت خدا نيست جز كه با ميل و رغبت
فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ
پس خدا بيامرزد كسى را كه شهوت را مغلوب كند، و هواى نفس را سركوب
فَإِنَّ هَذِهِ اَلنَّفْسَ أَبْعَدُ شَيْءٍ مَنْزِعاً وَ إِنَّهَا لاَ تَزَالُ تَنْزِعُ إِلَى مَعْصِيَةٍ فِي هَوًى
كه نفس را به دشوارى توان از شهوت كندن، كه پيوسته خواهان نافرمانى است و هوس راندن
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ يُصْبِحُ وَ لاَ يُمْسِي إِلاَّ وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ
و بندگان خدا! بدانيد كه مرد با ايمان شب را به روز و روز را به شب نمىرساند جز كه نفس خود را نزد خويش متّهم مىداند
فَلاَ يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا
پيوسته با آن عتاب دارد، و گناهكارش مىشمارد
فَكُونُوا كَالسَّابِقِينَ قَبْلَكُمْ وَ اَلْمَاضِينَ أَمَامَكُمْ
پس در دنيا چون كسانى باشيد كه پيش از شما به سر بردند، و چون آنان كه پيش روىتان مردند
قَوَّضُوا مِنَ اَلدُّنْيَا تَقْوِيضَ اَلرَّاحِلِ
چون مسافر، خيمۀ خويش را از جا در آوردند، ويرانش كردند
وَ طَوَوْهَا طَيَّ اَلْمَنَازِلِ
و راه را در سپردند
فضل القرآن وَ اِعْلَمُوا أَنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ هُوَ اَلنَّاصِحُ اَلَّذِي لاَ يَغُشُّ
و بدانيد كه اين قرآن پندگويى است كه فريب ندهد
وَ اَلْهَادِي اَلَّذِي لاَ يُضِلُّ وَ اَلْمُحَدِّثُ اَلَّذِي لاَ يَكْذِبُ
و راهنمايى است كه گمراه نكند، و حديث خوانى است كه دروغ نگويد
وَ مَا جَالَسَ هَذَا اَلْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى
و كسى با قرآن ننشست جز كه چون برخاست افزون شد يا از وى كاست: افزونى در رستگارى، و كاهش از كورى و دل بيمارى ،
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ اَلْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لاَ لِأَحَدٍ قَبْلَ اَلْقُرْآنِ مِنْ غِنًى
و بدانيد كسى را كه با قرآن است نياز نباشد، و بىقرآن بىنياز نباشد
فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اِسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ
پس بهبودى خود را از قرآن بخواهيد، و در سختيها از آن طلب يارى نماييد
فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ اَلدَّاءِ وَ هُوَ اَلْكُفْرُ وَ اَلنِّفَاقُ وَ اَلْغَيُّ وَ اَلضَّلاَلُ
كه قرآن بزرگترين آزار را موجب بهى است و آن كفر و دورويى و بيراهه شدن و گمرهى است
فَاسْأَلُوا اَللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ وَ لاَ تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ
پس از خدا بخواهيد به وسيلت قرآن، و بدان روى آريد به دوستى آن، و به قرآن خيرى مخواهيد از آفريدگان
إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ اَلْعِبَادُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ
كه بندگان روى به خدا نكردند با وسيلتى مانند قرآن
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ
و بدانيد كه قرآن ميانجيى پذيرفته است، و گويندهاى گواهى شده
وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ
هر كه را روز رستاخيز قرآن ميانجى شود، بپذيرند
وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ
و آن را كه سعايت كند، گواهيش به زيان او گيرند
فَإِنَّهُ يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَلاَ إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ اَلْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ
همانا روز رستاخيز منادى بانگ برآرد كه: هر كس حساب هر چه را اندوخته است بر عهده دارد، و پايان كار خود را پايندان بود، جز اندوزندگان قرآن كه حسابى نبود بر آنان . پس در شمار گردآورندگان قرآن باشيد و پيروان آن
وَ اِسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّكُمْ وَ اِسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِكُمْ
و قرآن را دليل گيريد بر شناخت پروردگارتان، و آن را نصيحتگوى خود شماريد
وَ اِتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ وَ اِسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَكُمْ
و رايهاتان را كه با قرآن سازوار نيست متّهم داريد، و خواهشهاى نفسانى خويش را خيانتكار انگاريد
الحث على العمل
اَلْعَمَلَ اَلْعَمَلَ ثُمَّ اَلنِّهَايَةَ اَلنِّهَايَةَ وَ اَلاِسْتِقَامَةَ اَلاِسْتِقَامَةَ ثُمَّ اَلصَّبْرَ اَلصَّبْرَ وَ اَلْوَرَعَ اَلْوَرَعَ
به كار برخيزيد به كار برخيزيد . پس به پايان رسانيد! به پايان رسانيد! و پايدار مانيد! پايدار مانيد! پس شكيبايى! شكيبايى! پس پارسايى! پارسايى
إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ
شما را پايانى است، خود را بدان برسانيد
وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ
براى شما نشانهاى است، آن را راهنماى خود دانيد
وَ إِنَّ لِلْإِسْلاَمِ غَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَايَتِهِ
اسلام را مقصدى است تا بدان مقصد برانيد
وَ اُخْرُجُوا إِلَى اَللَّهِ بِمَا اِفْتَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَقِّهِ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ
از عهدۀ حقّ خدا برآييد، با گزاردن آنچه بر شما واجب داشته، و انجام دادن وظيفتها كه بيان كرده و بر شما نگاشته .
أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ وَ حَجِيجٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَنْكُمْ
من گواه شمايم و روز رستاخيز از شما پشتيبانى مىنمايم
نصائح للناس
أَلاَ وَ إِنَّ اَلْقَدَرَ اَلسَّابِقَ قَدْ وَقَعَ وَ اَلْقَضَاءَ اَلْمَاضِيَ قَدْ تَوَرَّدَ
آگاه باشيد! آنچه از پيش مقدر شده بود، به وقوع پيوست و كسى كه شايستگى امامت داشت، بر كرسى خلافت نشست ، و آنچه در علم خدا گذشته بود، اندك اندك پديدار گشت و درون گروهى كه به نفاق مىزيستند آشكار .
وَ إِنِّي مُتَكَلِّمٌ بِعِدَةِ اَللَّهِ وَ حُجَّتِهِ
من از وعدۀ خدا و حجّت او سخن مىگويم
قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَلَّذِينَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ أَلاّٰ تَخٰافُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ اَلَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
كه فرمود: «همانا آنان كه گفتند پروردگار ما اللّه است، سپس پايدار ماندند، فرشتگان بر آنان فرود مىآيند كه مترسيد و اندوهگين مباشيد، و مژده باد شما را به بهشتى كه به شما وعده دادهاند» .
وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اَللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى اَلطَّرِيقَةِ اَلصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ
و شما گفتيد پروردگار ما «اللّه» است، پس بر حكم كتاب او پايدار مانيد، و بر راه روشن او استوار، و به روش درست پرستش پايدار
ثُمَّ لاَ تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لاَ تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لاَ تُخَالِفُوا عَنْهَا
و از آن به ديگر سو مرويد! و در آن نوآورى مكنيد، و با آن مخالف مشويد
فَإِنَّ أَهْلَ اَلْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اَللَّهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ
كه از راه بيرون شدگان، روز رستاخيز نزد خدا درمانند و حجّت آوردن نتوانند .
ثُمَّ إِيَّاكُمْ وَ تَهْزِيعَ اَلْأَخْلاَقِ وَ تَصْرِيفَهَا
خوى خود را برمگردانيد، و زبان را با دل يكى گردانيد
وَ اِجْعَلُوا اَللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْيَخْزُنِ اَلرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اَللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ
و هر يك از شما زبان خود را نگاه دارد، كه اين زبان، به صاحبش قصد سركشى دارد
وَ اَللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَهُ
به خدا، نمىبينم بندهاى را كه پرهيزگار بود و پرهيزگارىاش وى را سود دهد، مگر آن گاه كه زبان خويش در كام كشد
وَ إِنَّ لِسَانَ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ
همانا زبان مرد با ايمان در پس دل اوست و آنچه گويد در گرو ايمان است .
وَ إِنَّ قَلْبَ اَلْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ
و دل منافق از پس زبان اوست و هر چه بر زبان راند بر او تاوان است
لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلاَمٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ
چه، مرد با ايمان چون خواهد سخنى بر زبان آرد، در آن نيك بينديشد، اگر نيك است، آشكارش كند، و اگر بد است پنهانش دارد
وَ إِنَّ اَلْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لاَ يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْهِ
و منافق مىگويد آنچه بر زبانش آيد، و نمىداند چه به سود اوست و چه او را نشايد
وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله لاَ يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ
و رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود: «ايمان بندهاى استوار نگردد تا دل او استوار نشود
وَ لاَ يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ
و دل او استوار نشود تا زبان او استوار نگردد.»
فَمَنِ اِسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ اَلرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اَللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ
پس هر يك از شما كه تواند خدا را ديدار كند دست به خون و مال مسلمانان نيالوده، و زبان به ريختن آبروىشان نگشوده چنين كند
تحريم البدع
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ اَلْعَامَ مَا اِسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ
و بندگان خدا بدانيد كه مؤمن اين سال چيزى را حلال مىشمارد، كه سال نخست حلال دانسته
وَ يُحَرِّمُ اَلْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ اَلنَّاسُ لاَ يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ لَكِنَّ اَلْحَلاَلَ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ وَ اَلْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ
و اين سال آن را حرام مىداند كه سال نخست حرام شمرده، و بدعتى را كه مردم پديد آوردند، چيزى را كه بر شما حرام است حلال نمىكند. حلال چيزى است كه خدا آن را روا كرده، و حرام چيزى است كه خدا آن را ناروا شمرده
فَقَدْ جَرَّبْتُمُ اَلْأُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوهَا وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ ضُرِبَتِ اَلْأَمْثَالُ لَكُمْ
همانا كارها را تجربه نموديد، و آن را چنانكه بايد آزموديد، و از سرگذشت كسانى كه پيش از شما بودند پند آموختيد، و از مثلها كه براى شما زدند، دانش اندوختيد
وَ دُعِيتُمْ إِلَى اَلْأَمْرِ اَلْوَاضِحِ فَلاَ يَصَمُّ عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَصَمُّ وَ لاَ يَعْمَى عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَعْمَى
و به كارى خوانده شدهايد كه آشكار است، شريعتى كه احكام آن پديدار است . پس آن كه آن را به گوش نگيرد، ناشنواست، و آن كه آن را نبيند، نابيناست
وَ مَنْ لَمْ يَنْفَعْهُ اَللَّهُ بِالْبَلاَءِ وَ اَلتَّجَارِبِ لَمْ يَنْتَفِعْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْعِظَةِ وَ أَتَاهُ اَلتَّقْصِيرُ مِنْ أَمَامِهِ حَتَّى يَعْرِفَ مَا أَنْكَرَ وَ يُنْكِرَ مَا عَرَفَ
و آن را كه خدا از آزمايش و تجربتها سود نرساند، از پند بهره برندارد، و تقصير چون دشمن پيش روى او در آيد و راه وى را بگرداند چندان كه ناشناخته را شناخته انگارد، و شناخته را ناشناخت داند
وَ إِنَّمَا اَلنَّاسُ رَجُلاَنِ مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لاَ ضِيَاءُ حُجَّةٍ
مردم دو دستهاند: آن كه پيرو شريعت است، و آن كه پديد آورندۀ بدعت است، كه نه با او از خداى سبحان برهانى از سنّت است، و نه فرا راه او چراغى روشن از دليل و حجّت
القرآن وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا اَلْقُرْآنِ
و همانا خداى سبحان كسى را به چيزى پند نداده است چون قرآن، كه آن ريسمان استوار خداست
فَإِنَّهُ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ اَلْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ اَلْقَلْبِ وَ يَنَابِيعُ اَلْعِلْمِ
و وسيلت اوست كه امين است و مصون از خطاست . در آن بهار دل است و چشمههاى دانش
وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلاَءٌ غَيْرُهُ
و زنگار دل را تنها مايۀ جلاست و موجب فروزش، شما را پند مىدهم
مَعَ أَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ اَلْمُتَذَكِّرُونَ وَ بَقِيَ اَلنَّاسُونَ أَوِ اَلْمُتَنَاسُونَ
حالى كه پند پذيران رفتند، و فراموشكاران، و خود به فراموشى زدگان، بر جاى هستند
فَإِذَا رَأَيْتُمْ خَيْراً فَأَعِينُوا عَلَيْهِ وَ إِذَا رَأَيْتُمْ شَرّاً فَاذْهَبُوا عَنْهُ
پس اگر خيرى ديديد مرا بر آن يار باشيد، و اگر شرّى ديديد، از آن به كنار باشيد
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَانَ يَقُولُ يَا اِبْنَ آدَمَ اِعْمَلِ اَلْخَيْرَ وَ دَعِ اَلشَّرَّ فَإِذَا أَنْتَ جَوَادٌ قَاصِدٌ
كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) مىفرمود: «اى پسر آدم! كار نيك كن و كار بد را واگذار! كه چون چنين كنى در كار تيز رفتارى و از كار خود برخوردار.»
انواع الظلم أَلاَ وَ إِنَّ اَلظُّلْمَ ثَلاَثَةٌ فَظُلْمٌ لاَ يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لاَ يُتْرَكُ وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لاَ يُطْلَبُ
بدانيد كه ستم بر سه گونه است: آن كه آمرزيدنى نيست، و آن كه واگذاشتنى نيست، و آن كه بخشوده است، و بازخواست كردنى نيست
فَأَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ
امّا آن كه آمرزيدنى نيست، همتا انگاشتن براى خداست كه بزرگترين ظلمهاست و خدا در قرآن فرمود: «همانا خدا شرك آوران را نخواهد بخشود.»
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ اَلْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ اَلْهَنَاتِ
امّا ستمى كه بر بنده ببخشايند، ستم اوست بر خود به برخى كارهاى ناخوشايند
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُتْرَكُ فَظُلْمُ اَلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً
امّا آن كه واگذاشتنى نيست، ستم كردن بندگان است بر يكديگر
اَلْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لاَ ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ
كه آن را قصاصى است هر چه دشوارتر. و آن قصاص زخمى نبودن از كارد كه به تن فرو برند و يا تازيانه كه بر بدن فرود آورند، بلكه چيزى است كه برابر آن رنج اين المها را خرد شمرند
فَإِيَّاكُمْ وَ اَلتَّلَوُّنَ فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ اَلْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ اَلْبَاطِلِ
پس در دين خدا از گونهگون شدن و ناپايدار ماندن بپرهيزيد! كه همراه جماعت بودن در حقّى كه آن را خوش نمىانگاريد، بهتر است از پراكنده شدن به خاطر باطلى كه آن را دوست مىداريد
وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لاَ مِمَّنْ بَقِيَ
و همانا خداوند سبحان خيرى نبخشد به كسى كه جدايى گزيند از مردمان ، نه از گذشتگان و نه از باقى ماندگان
لزوم الطاعة يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ اَلنَّاسِ
اى مردم! خوشا كسى كه پرداختن به عيب خويش وى را از عيب ديگران بازدارد
وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اِشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ
خوشا كسى كه در خانه نشيند و قوت خود خورد، و به فرمانبردارى پروردگار روى آرد
وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ
و بر گناه خود بگريد تا سرگرم كار خويش باشد و مردم را از گزند خود آسوده گذارد
# اخلاق
# اسلام
# انواع ظلم
# پرهیز از بدعت
# زبان
# عمل صالح
# فضیلت
# قرآن
# کنترل نفس
# لزوم طاعت
# مواعظ دینی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:علوم بى پايان امام عليه السلام
گوهر بعدی:نكوهش خيانت حكمين
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.