هوش مصنوعی:
امام علی (ع) در این متن از قریش و همدستانشان نزد خداوند شکایت میکند و بیان میکند که آنها حق او را غصب کردهاند و او را تنها گذاشتهاند. ایشان با وجود سختیها و ناراحتیها، صبر پیشه کرده و از خانوادهاش محافظت نموده است. این متن قبلاً در خطبهای دیگر آمده اما به دلیل تفاوت در روایات، مجدداً ذکر شده است.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق تاریخی و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین موضوعاتی مانند ظلم، صبر و مقاومت برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و آموزنده است.
گلایه از قریش
و من كلام له عليهالسلام في التظلم و التشكي من قريش اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ أَكْفَئُوا إِنَائِي وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْرِي
217 و از سخنان آن حضرت است بار خدايا از تو بر قريش يارى مىخواهم كه پيوند خويشاونديم را بريدند، و كار را بر من واژگون گردانيدند و براى ستيز با من فراهم گرديدند در حقى كه از آن من بود نه آنان و بدان سزاوارتر بودم از ديگران
وَ قَالُوا أَلاَ إِنَّ فِي اَلْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي اَلْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً
و گفتند حق را توانى به دست آورد، و توانند تو را از آن منع كرد. پس كنون شكيبا باش افسرده يا بمير به حسرت مرده
فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَ لاَ ذَابٌّ وَ لاَ مُسَاعِدٌ إِلاَّ أَهْلَ بَيْتِي
و نگريستم و ديدم نه مرا يارى است، نه مدافعى و مددكارى جز كسانم
فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ اَلْمَنِيَّةِ فَأَغْضَيْتُ عَلَى اَلْقَذَى وَ جَرِعْتُ رِيقِي عَلَى اَلشَّجَا وَ صَبَرْتُ مِنْ كَظْمِ اَلْغَيْظِ عَلَى أَمَرَّ مِنَ اَلْعَلْقَمِ وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ وَخْزِ اَلشِّفَارِ
كه دريغ آمدم به كام مرگشان برانم. پس خار غم در ديده خليده چشم پوشيدم و گلو از استخوان غصه تاسيده آب دهان را جرعه جرعه نوشيدم، و شكيبايى ورزيدم در خوردن خشمى كه از حنظل تلختر بود و دل را از تيغ برنده درد آورتر
قال الشريف رضي الله عنه و قد مضى هذا الكلام في أثناء خطبة متقدمة إلا أني ذكرته هاهنا لاختلاف الروايتين
اين گفتار ضمن خطبههاى پيش گذشت ليكن به خاطر اختلاف روايت آن را دوباره آوردم.
217 و از سخنان آن حضرت است بار خدايا از تو بر قريش يارى مىخواهم كه پيوند خويشاونديم را بريدند، و كار را بر من واژگون گردانيدند و براى ستيز با من فراهم گرديدند در حقى كه از آن من بود نه آنان و بدان سزاوارتر بودم از ديگران
وَ قَالُوا أَلاَ إِنَّ فِي اَلْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي اَلْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً
و گفتند حق را توانى به دست آورد، و توانند تو را از آن منع كرد. پس كنون شكيبا باش افسرده يا بمير به حسرت مرده
فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَ لاَ ذَابٌّ وَ لاَ مُسَاعِدٌ إِلاَّ أَهْلَ بَيْتِي
و نگريستم و ديدم نه مرا يارى است، نه مدافعى و مددكارى جز كسانم
فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ اَلْمَنِيَّةِ فَأَغْضَيْتُ عَلَى اَلْقَذَى وَ جَرِعْتُ رِيقِي عَلَى اَلشَّجَا وَ صَبَرْتُ مِنْ كَظْمِ اَلْغَيْظِ عَلَى أَمَرَّ مِنَ اَلْعَلْقَمِ وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ وَخْزِ اَلشِّفَارِ
كه دريغ آمدم به كام مرگشان برانم. پس خار غم در ديده خليده چشم پوشيدم و گلو از استخوان غصه تاسيده آب دهان را جرعه جرعه نوشيدم، و شكيبايى ورزيدم در خوردن خشمى كه از حنظل تلختر بود و دل را از تيغ برنده درد آورتر
قال الشريف رضي الله عنه و قد مضى هذا الكلام في أثناء خطبة متقدمة إلا أني ذكرته هاهنا لاختلاف الروايتين
اين گفتار ضمن خطبههاى پيش گذشت ليكن به خاطر اختلاف روايت آن را دوباره آوردم.
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:روابط متقابل رهبر و مردم
گوهر بعدی:افشاى خيانت بیعت شکنان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.