۵۶ بار خوانده شده
و من وصية له عليهالسلام كان يكتبها لمن يستعمله على الصدقات قال الشريف و إنما ذكرنا هنا جملا ليعلم بها أنه عليهالسلام كان يقيم عماد الحق و يشرع أمثلة العدل في صغير الأمور و كبيرها و دقيقها و جليلها
25 و از سفارش آن حضرت است آن را براى كسى مىنوشت كه بر گرفتن زكاتش مىگماشت. در اينجا جملههايى را مىآوريم تا بدانند او ستون حق را بر پا داشت و در كارهاى خرد و بزرگ، باريك و سترگ، نشانههاى عدالت را براى مردمان به جاى گذاشت.
اِنْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اَللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ لاَ تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لاَ تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لاَ تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اَللَّهِ فِي مَالِهِ
برو با ترس از خدا، كه يگانه است و بى همتا، مسلمانى را مترسان! و اگر او را خوش نيايد، بر سر وى مران! و بيش از حقّ خدا از مال او مستان
فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى اَلْحَيِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ ثُمَّ اِمْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ اَلْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لاَ تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ
چون به قبيله رسى، بر سر آب آنان فرود آى و به خانههاشان در مياى! پس آهسته و آرام سوى ايشان رو تا به ميان آنان رسى و سلامشان كن و در درود گفتن كوتاهى مكن
ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اَللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اَللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اَللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ
سپس بگو: بندگان خدا، مرا ولىّ خدا و خليفۀ او سوى شما فرستاد تا حقى را كه خدا در مالهاتان نهاد از شما بگيرم، آيا خدا را در مالهاى شما حقّى است تا آن را ادا سازيد و به ولى او بپردازيد
فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لاَ فَلاَ تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ
اگر كسى گفت: نه! متعرّض او مشو، و اگر كسى گفت: آرى! با او برو، بى آنكه او را بترسانى يا بيمش دهى، يا بر او سخت گيرى يا كار را بر او سخت گردانى! آنچه از زر يا سيم به تو دهد، بگير
فَإِنْ كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلاَ تَدْخُلْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلاَ تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لاَ عَنِيفٍ بِهِ وَ لاَ تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لاَ تُفْزِعَنَّهَا وَ لاَ تَسُوءَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا
و اگر او را گاو و گوسفند و شترهاست، بى رخصت او ميان آن در مشو كه بيشتر آن رمه، او راست، و چون به رمه رسيدى چونان كسى به ميانشان مرو كه بر رمه چيرگى دارد يا خواهد كه آنها را بيازارد، و چارپايان را از جاى مگريزان و مترسان، و با خداوند آن در گرفتن حقّ خدا بد رفتارى مكن
وَ اِصْدَعِ اَلْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ فَإِذَا اِخْتَارَ فَلاَ تَعْرِضَنَّ لِمَا اِخْتَارَهُ ثُمَّ اِصْدَعِ اَلْبَاقِيَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ فَإِذَا اِخْتَارَ فَلاَ تَعْرِضَنَّ لِمَا اِخْتَارَهُ فَلاَ تَزَالُ كَذَلِكَ حَتَّى يَبْقَى مَا فِيهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اَللَّهِ فِي مَالِهِ فَاقْبِضْ حَقَّ اَللَّهِ مِنْهُ
پس مال را دو بخش كن و خداوند مال را مخيّر گردان و هر بخش را برگزيد، بپذير و بر او خرده مگير. پس، مانده را دو بخش كن و او را مخيّر گردان و هر بخش را كه برداشت متعرّض او مشو. پس پيوسته چنين كن تا آنچه از مال او باقى مىآيد، حقّ خدا را ادا كردن شايد. پس حقّ خدا را از او بگير
فَإِنِ اِسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ ثُمَّ اِخْلِطْهُمَا ثُمَّ اِصْنَعْ مِثْلَ اَلَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلاً حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اَللَّهِ فِي مَالِهِ
و اگر گمان زياد كند و خواهد آنچه را قسمت شده به هم زند، بپذير. سپس هر دو بخش را به هم بياميز و همچون بار نخست قسمت كن نيز، تا حقّ خدا را از مال او بستانى
وَ لاَ تَأْخُذَنَّ عَوْداً وَ لاَ هَرِمَةً وَ لاَ مَكْسُورَةً وَ لاَ مَهْلُوسَةً وَ لاَ ذَاتَ عَوَارٍ وَ لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلاَّ مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ اَلْمُسْلِمِينَ حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ
و آنچه كلانسال است يا پير و فرسوده، يا شكسته پا و پشت و يا بيمارىاش ناتوان نموده و يا عيبى در او بوده، مگير! و چون مال مسلمانان را با كسى روانه مىدارى، بدان بسپار كه به ديندارى او اطمينان دارى تا به ولى مسلمانان رساند و او ميان آنان بخش گرداند
وَ لاَ تُوَكِّلْ بِهَا إِلاَّ نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً غَيْرَ مُعْنِفٍ وَ لاَ مُجْحِفٍ وَ لاَ مُلْغِبٍ وَ لاَ مُتْعِبٍ
و بر آن مگمار جز خيرخواهى مهربان، و درستكارى نگاهبان كه نه بر آنان درشتى كند و نه زيانشان رساند، و نه ماندهشان سازد و نه خستهشان گرداند
ثُمَّ اُحْدُرْ إِلَيْنَا مَا اِجْتَمَعَ عِنْدَكَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُكَ فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ أَلاَّ يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ بَيْنَ فَصِيلِهَا وَ لاَ يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذَلِكَ بِوَلَدِهَا وَ لاَ يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا
پس آنچه فراهم گشته شتابان نزد ما روانه دار تا چنانكه خدا فرموده بخش گردانيم و به مستحقّانش برسانيم . پس اگر امين تو آن را گيرد و رساندنش را تعهّد كند، بدو سفارش كن كه ميان ماده شتر و بچّۀ شيرخوارش جدايى نيفكند، و ماده را چندان ندوشاند كه شيرش اندك ماند و بچهاش را زيان رساند، و در سوار شدن به خستگىاش نيندازد، و ميان آن و ديگر اشتران عدالت را برقرار سازد
وَ لْيُرَفِّهْ عَلَى اَللاَّغِبِ وَ لْيَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَ اَلظَّالِعِ وَ لْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ اَلْغُدُرِ وَ لاَ يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ اَلْأَرْضِ إِلَى جَوَادِّ اَلطُّرُقِ وَ لْيُرَوِّحْهَا فِي اَلسَّاعَاتِ وَ لْيُمْهِلْهَا عِنْدَ اَلنِّطَافِ وَ اَلْأَعْشَابِ
و بايد شتر خسته را آسوده گرداند و آن را كه كمتر آسيب ديده، يا از رفتن ناتوان گرديده، آرام راند. و چون بر آبگيرها گذرد به آبشان در آرد و راهشان را از زمينهاى گياهناك به جادهها نگرداند، و در ساعتهايى آنها را آسوده بگذارد، و به هنگام خوردن آب و چريدن گياه مهلتشان دهد
حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اَللَّهِ بُدَّناً مُنْقِيَاتٍ غَيْرَ مُتْعَبَاتٍ وَ لاَ مَجْهُودَاتٍ لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلىاللهعليهوآله فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ لِأَجْرِكَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِكَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
تا به اذن خدا فربه و تناور، نه خسته و نه از بيمارى لاغر، نزد ما رسند و به دستور كتاب خدا و سنّت پيامبر او (صلّى اللّه عليه و آله) آن را پخش كنيم، كه اين كار پاداش تو را بسيار گرداند و به رستگارىات نزديكتر رساند، إن شاء الله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
25 و از سفارش آن حضرت است آن را براى كسى مىنوشت كه بر گرفتن زكاتش مىگماشت. در اينجا جملههايى را مىآوريم تا بدانند او ستون حق را بر پا داشت و در كارهاى خرد و بزرگ، باريك و سترگ، نشانههاى عدالت را براى مردمان به جاى گذاشت.
اِنْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اَللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ لاَ تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لاَ تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لاَ تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اَللَّهِ فِي مَالِهِ
برو با ترس از خدا، كه يگانه است و بى همتا، مسلمانى را مترسان! و اگر او را خوش نيايد، بر سر وى مران! و بيش از حقّ خدا از مال او مستان
فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى اَلْحَيِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ ثُمَّ اِمْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ اَلْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لاَ تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ
چون به قبيله رسى، بر سر آب آنان فرود آى و به خانههاشان در مياى! پس آهسته و آرام سوى ايشان رو تا به ميان آنان رسى و سلامشان كن و در درود گفتن كوتاهى مكن
ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اَللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اَللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اَللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ
سپس بگو: بندگان خدا، مرا ولىّ خدا و خليفۀ او سوى شما فرستاد تا حقى را كه خدا در مالهاتان نهاد از شما بگيرم، آيا خدا را در مالهاى شما حقّى است تا آن را ادا سازيد و به ولى او بپردازيد
فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لاَ فَلاَ تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ
اگر كسى گفت: نه! متعرّض او مشو، و اگر كسى گفت: آرى! با او برو، بى آنكه او را بترسانى يا بيمش دهى، يا بر او سخت گيرى يا كار را بر او سخت گردانى! آنچه از زر يا سيم به تو دهد، بگير
فَإِنْ كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلاَ تَدْخُلْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلاَ تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لاَ عَنِيفٍ بِهِ وَ لاَ تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لاَ تُفْزِعَنَّهَا وَ لاَ تَسُوءَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا
و اگر او را گاو و گوسفند و شترهاست، بى رخصت او ميان آن در مشو كه بيشتر آن رمه، او راست، و چون به رمه رسيدى چونان كسى به ميانشان مرو كه بر رمه چيرگى دارد يا خواهد كه آنها را بيازارد، و چارپايان را از جاى مگريزان و مترسان، و با خداوند آن در گرفتن حقّ خدا بد رفتارى مكن
وَ اِصْدَعِ اَلْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ فَإِذَا اِخْتَارَ فَلاَ تَعْرِضَنَّ لِمَا اِخْتَارَهُ ثُمَّ اِصْدَعِ اَلْبَاقِيَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ فَإِذَا اِخْتَارَ فَلاَ تَعْرِضَنَّ لِمَا اِخْتَارَهُ فَلاَ تَزَالُ كَذَلِكَ حَتَّى يَبْقَى مَا فِيهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اَللَّهِ فِي مَالِهِ فَاقْبِضْ حَقَّ اَللَّهِ مِنْهُ
پس مال را دو بخش كن و خداوند مال را مخيّر گردان و هر بخش را برگزيد، بپذير و بر او خرده مگير. پس، مانده را دو بخش كن و او را مخيّر گردان و هر بخش را كه برداشت متعرّض او مشو. پس پيوسته چنين كن تا آنچه از مال او باقى مىآيد، حقّ خدا را ادا كردن شايد. پس حقّ خدا را از او بگير
فَإِنِ اِسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ ثُمَّ اِخْلِطْهُمَا ثُمَّ اِصْنَعْ مِثْلَ اَلَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلاً حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اَللَّهِ فِي مَالِهِ
و اگر گمان زياد كند و خواهد آنچه را قسمت شده به هم زند، بپذير. سپس هر دو بخش را به هم بياميز و همچون بار نخست قسمت كن نيز، تا حقّ خدا را از مال او بستانى
وَ لاَ تَأْخُذَنَّ عَوْداً وَ لاَ هَرِمَةً وَ لاَ مَكْسُورَةً وَ لاَ مَهْلُوسَةً وَ لاَ ذَاتَ عَوَارٍ وَ لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلاَّ مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ اَلْمُسْلِمِينَ حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ
و آنچه كلانسال است يا پير و فرسوده، يا شكسته پا و پشت و يا بيمارىاش ناتوان نموده و يا عيبى در او بوده، مگير! و چون مال مسلمانان را با كسى روانه مىدارى، بدان بسپار كه به ديندارى او اطمينان دارى تا به ولى مسلمانان رساند و او ميان آنان بخش گرداند
وَ لاَ تُوَكِّلْ بِهَا إِلاَّ نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً غَيْرَ مُعْنِفٍ وَ لاَ مُجْحِفٍ وَ لاَ مُلْغِبٍ وَ لاَ مُتْعِبٍ
و بر آن مگمار جز خيرخواهى مهربان، و درستكارى نگاهبان كه نه بر آنان درشتى كند و نه زيانشان رساند، و نه ماندهشان سازد و نه خستهشان گرداند
ثُمَّ اُحْدُرْ إِلَيْنَا مَا اِجْتَمَعَ عِنْدَكَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُكَ فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ أَلاَّ يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ بَيْنَ فَصِيلِهَا وَ لاَ يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذَلِكَ بِوَلَدِهَا وَ لاَ يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا
پس آنچه فراهم گشته شتابان نزد ما روانه دار تا چنانكه خدا فرموده بخش گردانيم و به مستحقّانش برسانيم . پس اگر امين تو آن را گيرد و رساندنش را تعهّد كند، بدو سفارش كن كه ميان ماده شتر و بچّۀ شيرخوارش جدايى نيفكند، و ماده را چندان ندوشاند كه شيرش اندك ماند و بچهاش را زيان رساند، و در سوار شدن به خستگىاش نيندازد، و ميان آن و ديگر اشتران عدالت را برقرار سازد
وَ لْيُرَفِّهْ عَلَى اَللاَّغِبِ وَ لْيَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَ اَلظَّالِعِ وَ لْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ اَلْغُدُرِ وَ لاَ يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ اَلْأَرْضِ إِلَى جَوَادِّ اَلطُّرُقِ وَ لْيُرَوِّحْهَا فِي اَلسَّاعَاتِ وَ لْيُمْهِلْهَا عِنْدَ اَلنِّطَافِ وَ اَلْأَعْشَابِ
و بايد شتر خسته را آسوده گرداند و آن را كه كمتر آسيب ديده، يا از رفتن ناتوان گرديده، آرام راند. و چون بر آبگيرها گذرد به آبشان در آرد و راهشان را از زمينهاى گياهناك به جادهها نگرداند، و در ساعتهايى آنها را آسوده بگذارد، و به هنگام خوردن آب و چريدن گياه مهلتشان دهد
حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اَللَّهِ بُدَّناً مُنْقِيَاتٍ غَيْرَ مُتْعَبَاتٍ وَ لاَ مَجْهُودَاتٍ لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلىاللهعليهوآله فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ لِأَجْرِكَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِكَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
تا به اذن خدا فربه و تناور، نه خسته و نه از بيمارى لاغر، نزد ما رسند و به دستور كتاب خدا و سنّت پيامبر او (صلّى اللّه عليه و آله) آن را پخش كنيم، كه اين كار پاداش تو را بسيار گرداند و به رستگارىات نزديكتر رساند، إن شاء الله
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:وصيت امام علیه السلام درباره دارائی هایش
گوهر بعدی:سفارش به مخنف بن سليم مأمور جمع آوری زکات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.