۷۲ بار خوانده شده
و من كتاب له عليهالسلام إلى عبد الله بن العباس بعد مقتل محمد بن أبي بكر أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مِصْرَ قَدِ اِفْتُتِحَتْ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَدِ اُسْتُشْهِدَ فَعِنْدَ اَللَّهِ نَحْتَسِبُهُ وَلَداً نَاصِحاً وَ عَامِلاً كَادِحاً وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ رُكْناً دَافِعاً
35 و از نامۀ آن حضرت است به عبد اللّه پسر عباس پس از كشته شدن محمد پسر ابو بكر اما بعد، مصر را گشودند و محمد پسر ابو بكر، كه خدايش بيامرزاد، شهيد گرديد پاداش مصيبت او را از خدا مىخواهم. فرزندى خيرخواه و كارگذارى كوشا و تيغى برنده و ركنى بازدارنده بود
وَ قَدْ كُنْتُ حَثَثْتُ اَلنَّاسَ عَلَى لَحَاقِهِ وَ أَمَرْتُهُمْ بِغِيَاثِهِ قَبْلَ اَلْوَقْعَةِ وَ دَعَوْتُهُمْ سِرّاً وَ جَهْراً وَ عَوْداً وَ بَدْءاً فَمِنْهُمُ اَلْآتِي كَارِهاً وَ مِنْهُمُ اَلْمُعْتَلُّ كَاذِباً وَ مِنْهُمُ اَلْقَاعِدُ خَاذِلاً
من مردم را بر انگيختم تا در پى او روند، و آنان را فرمودم تا به فرياد وى رسند پيش از آنكه شاميان كار او را پايان دهند و آنان را نهان و آشكار، فراوان نه يك بار، خواندم. بعضى با ناخوشايندى آمدند، و بعضى به دروغ بهانه آوردند، و بعضى خوار بر جاى نشستند
أَسْأَلُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ لِي مِنْهُمْ فَرَجاً عَاجِلاً فَوَاللَّهِ لَوْ لاَ طَمَعِي عِنْدَ لِقَائِي عَدُوِّي فِي اَلشَّهَادَةِ وَ تَوْطِينِي نَفْسِي عَلَى اَلْمَنِيَّةِ لَأَحْبَبْتُ أَلاَّ أَلْقَى مَعَ هَؤُلاَءِ يَوْماً وَاحِداً وَ لاَ أَلْتَقِيَ بِهِمْ أَبَداً
از خدا مىخواهم به زودى مرا از دستشان برهاند. به خدا اگر آرزوى شهادتم به هنگام رويارويى با دشمن نبود، و دل نهادنم بر مرگ خويش نمىبود، دوست داشتم يك روز با اينان به سر نبرم و هرگز ديدارشان نكنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
35 و از نامۀ آن حضرت است به عبد اللّه پسر عباس پس از كشته شدن محمد پسر ابو بكر اما بعد، مصر را گشودند و محمد پسر ابو بكر، كه خدايش بيامرزاد، شهيد گرديد پاداش مصيبت او را از خدا مىخواهم. فرزندى خيرخواه و كارگذارى كوشا و تيغى برنده و ركنى بازدارنده بود
وَ قَدْ كُنْتُ حَثَثْتُ اَلنَّاسَ عَلَى لَحَاقِهِ وَ أَمَرْتُهُمْ بِغِيَاثِهِ قَبْلَ اَلْوَقْعَةِ وَ دَعَوْتُهُمْ سِرّاً وَ جَهْراً وَ عَوْداً وَ بَدْءاً فَمِنْهُمُ اَلْآتِي كَارِهاً وَ مِنْهُمُ اَلْمُعْتَلُّ كَاذِباً وَ مِنْهُمُ اَلْقَاعِدُ خَاذِلاً
من مردم را بر انگيختم تا در پى او روند، و آنان را فرمودم تا به فرياد وى رسند پيش از آنكه شاميان كار او را پايان دهند و آنان را نهان و آشكار، فراوان نه يك بار، خواندم. بعضى با ناخوشايندى آمدند، و بعضى به دروغ بهانه آوردند، و بعضى خوار بر جاى نشستند
أَسْأَلُ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ لِي مِنْهُمْ فَرَجاً عَاجِلاً فَوَاللَّهِ لَوْ لاَ طَمَعِي عِنْدَ لِقَائِي عَدُوِّي فِي اَلشَّهَادَةِ وَ تَوْطِينِي نَفْسِي عَلَى اَلْمَنِيَّةِ لَأَحْبَبْتُ أَلاَّ أَلْقَى مَعَ هَؤُلاَءِ يَوْماً وَاحِداً وَ لاَ أَلْتَقِيَ بِهِمْ أَبَداً
از خدا مىخواهم به زودى مرا از دستشان برهاند. به خدا اگر آرزوى شهادتم به هنگام رويارويى با دشمن نبود، و دل نهادنم بر مرگ خويش نمىبود، دوست داشتم يك روز با اينان به سر نبرم و هرگز ديدارشان نكنم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:نامه به محمد بن ابی بکر در دلجويى از او به علت عزلش از حکومت مصر
گوهر بعدی:نامه به برادرش عقيل در جواب نامه او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.