۵۴ بار خوانده شده

نامه به معاویه در اندرز و هشدار به او

و من كتاب له عليه‌السلام إلى معاوية أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ اَلدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا وَ اِبْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَسْنَا لِلدُّنْيَا خُلِقْنَا وَ لاَ بِالسَّعْيِ فِيهَا أُمِرْنَا وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِيهَا لِنُبْتَلَي بِهَا
55 و از نامۀ آن حضرت است به معاويه اما بعد، خداوند سبحان دنيا را براى آخرت قرار داده، و مردم دنيا را در آن به آزمايش نهاده تا معلوم دارد كدام يك نيكوكارتر است. ما را براى دنيا نيافريده‌اند، و نه ما را به كوشش در آن فرموده‌اند. ما را به دنيا آوردند تا در آن آزموده شويم

وَ قَدِ اِبْتَلاَنِي اَللَّهُ بِكَ وَ اِبْتَلاَكَ بِي فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّةً عَلَى اَلْآخَرِ
و همانا خدا مرا به تو آزمود و تو را به من آزمايش نمود، و يكى از ما را حجت ديگرى مقرر فرمود

فَعَدَوْتَ عَلَى اَلدُّنْيَا بِتَأْوِيلِ اَلْقُرْآنِ فَطَلَبْتَنِي بِمَا لَمْ تَجْنِ يَدِي وَ لاَ لِسَانِي وَ عَصَيْتَهُ أَنْتَ وَ أَهْلُ اَلشَّامِ بِي وَ أَلَّبَ عَالِمُكُمْ جَاهِلَكُمْ وَ قَائِمُكُمْ قَاعِدَكُمْ
با تأويل قرآن در پى دنيا تاختى، و بدانچه دست و زبان من در آن جنايتى نداشت متهمم ساختى. تو و مردم شام آن دروغ را ساختيد و به گردن من انداختيد. داناى شما نادانتان را بر انگيزاند و ايستاده‌تان نشسته‌ها را به كين من خواند .

فَاتَّقِ اَللَّهَ فِي نَفْسِكَ وَ نَازِعِ اَلشَّيْطَانَ قِيَادَكَ وَ اِصْرِفْ إِلَى اَلْآخِرَةِ وَجْهَكَ فَهِيَ طَرِيقُنَا وَ طَرِيقُكَ
پس در بارۀ خود از خدا بترس و مهارت را به دست شيطان مده، و روى به آخرت نه كه راه ما و تو آن راه است

وَ اِحْذَرْ أَنْ يُصِيبَكَ اَللَّهُ مِنْهُ بِعَاجِلِ قَارِعَةٍ تَمَسُّ اَلْأَصْلَ وَ تَقْطَعُ اَلدَّابِرَ فَإِنِّي أُولِي لَكَ بِاللَّهِ أَلِيَّةً غَيْرَ فَاجِرَةٍ لَئِنْ جَمَعَتْنِي وَ إِيَّاكَ جَوَامِعُ اَلْأَقْدَارِ لاَ أَزَالُ بِبَاحَتِكَ حَتّٰى يَحْكُمَ اَللّٰهُ بَيْنَنٰا وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ
و از آن بترس كه خدا به زودى بر تو بلايى رساند كه بنيادت را بركند و نژادت را نيست گرداند. من براى تو به خدا سوگند مى‌خورم، سوگندى كه آن را بر هم نمى‌زنم. اگر روزگار من و تو را فراهم آرد، همچنان بر سر راه تو مى‌مانم «تا خدا ميان ما داورى كند و او بهترين داوران است.»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نامه به طلحه و زبیر در پاسخ به ادعاهاى سران ناکثین
گوهر بعدی:نامه به شریح بن هانى در ضرورت خویشتن داری فرمانده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.