هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به گذرایی عمر، جوانی و شادیها میپردازد. شاعر از ناپایداری دنیا، فراموشی عهد شباب، و تغییر شرایط از جوانی به پیری سخن میگوید. همچنین، به مفاهیمی مانند فراق، وصال، و امید به زندگی پس از مرگ اشاره دارد. در پایان، شاعر به خواننده توصیه میکند که از عمر گذشته شکوه نکند و از لحظات باقیمانده لذت ببرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناپایداری زندگی و گذر زمان ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۳۲
دیدی دلا که عهد شباب و طرب نماند
آن نقشهای مختلف بوالعجب نماند
نخلی بود جوانی و او را رطب طرب
پیری شکست شاخش و بروی رطب نماند
عمرت بود کتان و قصب دور ماهتاب
از تاب ماه تاب کتان و قصب نماند
رنگ طرب بر آب عنب بسته اند و بس
خشکیده پاک تاک و اثر از عنب نماند
آن لب که بود بر لب جانان و جام می
اینک بغیر نیمه جانش بلب نماند
روحی که همچو می رگ و پی سخت کرده بود
رفت و بغیر سستیت اندر عصب نماند
پائید دیر چون شب یلدا شب فراق
آمد صباح وصل و نشانی زشب نماند
عمری بخاکبوس شه طوس در طلب
این آرزو بجان تو اندر طلب نماند
چون خضر جا بچشمه حیوان گرفته ای
بی برگیت زچیست که شاخ حطب نماند
دست خدا زکعبه نقش بتان بشست
در دل بغیر نقش امیرعرب نماند
از عمر رفته شکوه مکن جام می بگیر
آب حیات هست چه غم گر رطب نماند
آشفته شد مجاور درگاه شاه طوس
ماهی بدجله آمد آن تاب و تب نماند
آن نقشهای مختلف بوالعجب نماند
نخلی بود جوانی و او را رطب طرب
پیری شکست شاخش و بروی رطب نماند
عمرت بود کتان و قصب دور ماهتاب
از تاب ماه تاب کتان و قصب نماند
رنگ طرب بر آب عنب بسته اند و بس
خشکیده پاک تاک و اثر از عنب نماند
آن لب که بود بر لب جانان و جام می
اینک بغیر نیمه جانش بلب نماند
روحی که همچو می رگ و پی سخت کرده بود
رفت و بغیر سستیت اندر عصب نماند
پائید دیر چون شب یلدا شب فراق
آمد صباح وصل و نشانی زشب نماند
عمری بخاکبوس شه طوس در طلب
این آرزو بجان تو اندر طلب نماند
چون خضر جا بچشمه حیوان گرفته ای
بی برگیت زچیست که شاخ حطب نماند
دست خدا زکعبه نقش بتان بشست
در دل بغیر نقش امیرعرب نماند
از عمر رفته شکوه مکن جام می بگیر
آب حیات هست چه غم گر رطب نماند
آشفته شد مجاور درگاه شاه طوس
ماهی بدجله آمد آن تاب و تب نماند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.