هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صحنه‌های طبیعت و عناصری مانند لیلی، مجنون، گلزار، ابر، و باغ استفاده می‌کند تا احساسات عمیق عشق و رنجش را بیان کند. همچنین، از مفاهیم عرفانی مانند شیخ، تسبیح، و بتکده نیز بهره می‌برد. شاعر با توصیف زیبایی‌های طبیعت و ارتباط آن با عشق، به بیان حالات درونی خود می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۴۰

خیمه زد لیلی گلی باز بطرف گلزار
ابر چون دیده مجنون بچمن شد خونبار

تا به بندد در این فصل دکان عطاران
باز کن نافه از آن زلف دو تا در گلزار

بسکه زد شانه صبا زلف بنفشه زنسیم
اندر این ملک دگر کس نخرد مشک تتار

لاله چون ساقی مستان می گلگون در کف
تا که از نرگس مخمور کند رفع خمار

خار با گل شده همدوش برغم بلبل
چون رقیبی که کند جای به پهلوی نگار

باغبان فکر گلابست و بیغما گلچین
غنچه خون میخورد و خامش از افغان هزار

دل نگهدار از آن غمزه خونریز که هست
مست و خنجر بکف و عربده جوی و جرار

زلفت این رشته کفری که بهم پیوسته
شیخ تسبیح کند پاره برهمن زنار

من و آن گلبن نوخیز که در گلشن دل
هر نفس تازه زشوقش شودم فصل بهار

خال هندو بچه ای گشته مقیم کوثر
زلف بر بتکده ات وقف نموده زنار

وقتی از چشمت حال دل آشفته بپرس
زآنکه بیمار خبردار شود از بیمار

ور نترسی تو زمن میبرمت شکوه بشاه
شاه خیبر شکن آن حیدر عالیمقدار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.