۱۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۱

کمتر بنفشه بوی کن ای غیرت بهار
ترسم که باغ روی تو گردد بنفشه زار

نه حاجتی بگل بودش نه بسنبلی
آنرا که باغ چهره بهار است و مو تتار

ای بوستان معنوی از داغ صورتت
زاطراف عاشقان تو چون لاله داغدار

گلراست پنجروزه تو را حسن بر دوام
آنرا خزان قرین و تو را نوبهار یار

گر بلبلی بنالد بر گلبنی زشوق
عشاق در نوا بگل روی تو هزار

سرو از تو ناز دارد و نسرین زتو صفا
حسن گلست از تو بگلزار مستعار

آشفته را مران تو زگلزار خویشتن
بی عندلیب نیست سزا طرف لاله زار

وانگاه عندلیبی و دستان سرای شاه
حیدر که آفرینش از او جوید افتخار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.