هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق عشق و جذبه‌های او بر شاعر می‌پردازد. در این شعر، از مژگان، چشم‌ها، و موهای معشوق به عنوان عناصر جذاب و فتنه‌انگیز یاد شده است. شاعر از عشق و هجران سخن می‌گوید و تأثیرات روحانی و عاطفی این رابطه را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم عمیق و استعاری آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۴۵

فوج مژگان از اشارات دو چشمت ای پسر
ریخت خون از مردمک چون خون مردم نیشتر

بزم مستان غمت را نقل و می حاجت نبود
کز دهان و چشم و لب می هست و بادام و شکر

کی برم ازچشم و زلفت دین و دل کاندر رهند
ترککان جان شکار و جادوان سحرگر

ای تو را بالا بلا وی چشمکانت فتنه زا
فتنه ام بر آن بلا زین فتنه از خود بیخبر

مرحبا ای برق عالم سوز از نو جلوه کن
تا بسوزی خرمن هستی ما از خشک و تر

واعظ ار از فتنه روز قیامت وصل کرد
خواست تا گوید حدیث شام هجران مختصر

جز حدیث زلفت آشفته نگوید روز و شب
رآنکه او را نیست ره زین حلقه تا محشر بدر
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.