هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، به زیباییهای معشوق و قدرت عشق میپردازد. شاعر از دلبستگی و عشق سخن میگوید و از تأثیرات عمیق آن بر روح و جان انسان صحبت میکند. همچنین، مفاهیمی مانند نور و ظلمت، عقل و عشق، و زندگی و مرگ در این شعر به چشم میخورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۴۶
خواند دل حورت و شد معترف اینک بقصور
آن غلامی تو که بیرون کشی از جنت حور
از چه با مردم دیده شده ی همخانه
گر پری زآدمیانست بعالم مستور
قامتت را نتوان خواند که سرو چمنست
عارف از همت عالی ننماید مقصور
طایر عقل فروریخت پراز صولت عشق
پیش شهباز چه پرواز نماید عصفور
از شب هجر حکایت مکن و روز فراق
که رسد از پی شب و روز و پس از ظلمت نور
هر کرا چشم بود می نتوان گفت بصیر
مگر آنرا که نظر وقف بود بر منظور
گفته بودم که شکایت کنم از غیبت تو
غیبتی نیست که گوئیم حکایت بحضور
بجز از عشق ندارد دل افسرده سماع
مرده گان را نکن زنده مگر نفخه حور
زیر آن زلف بناگوش عیان شد گوئی
صبح عید است نمایان بشبان دیجور
عاقبت گرد لب لعل تو را خط بگرفت
خاتم از دست سلیمان بستد لشکر مور
آتش افشان زچه رو گشته زبانش در کام
نشده سینه آشفته اگر وادی طور
آن غلامی تو که بیرون کشی از جنت حور
از چه با مردم دیده شده ی همخانه
گر پری زآدمیانست بعالم مستور
قامتت را نتوان خواند که سرو چمنست
عارف از همت عالی ننماید مقصور
طایر عقل فروریخت پراز صولت عشق
پیش شهباز چه پرواز نماید عصفور
از شب هجر حکایت مکن و روز فراق
که رسد از پی شب و روز و پس از ظلمت نور
هر کرا چشم بود می نتوان گفت بصیر
مگر آنرا که نظر وقف بود بر منظور
گفته بودم که شکایت کنم از غیبت تو
غیبتی نیست که گوئیم حکایت بحضور
بجز از عشق ندارد دل افسرده سماع
مرده گان را نکن زنده مگر نفخه حور
زیر آن زلف بناگوش عیان شد گوئی
صبح عید است نمایان بشبان دیجور
عاقبت گرد لب لعل تو را خط بگرفت
خاتم از دست سلیمان بستد لشکر مور
آتش افشان زچه رو گشته زبانش در کام
نشده سینه آشفته اگر وادی طور
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.