۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۷۵

بحث حکمت چه میکنی برخیز
دفتر معرفت در آب بریز

نام اغیار ذکر آن لب نوش
ما هوا خواه شهد زهرآمیز

چهره او ززلف غالیه بود
زلفکانش بماه عنبر بیز

در خرابات رفتم و دادم
دفتر زهد و خرقه پرهیز

عشق چون در مصاف پنچه گشاد
عقل مسکین نداشت پای ستیز

همچو روباه پیش پنجه شیر
سر قدم کرد و جست راه گریز

تشنه گان وصال جانان را
میدهد آب نوک خنجر تیز

راست کیشان بطوف میخانه
شیخ با سر دوان براه حجیز

تلخ کامم بکشت چون فرهاد
عشق شیرین لبان شورانگیز

خواهی آشفته گر علاج جنون
دل بزنجیر زلف یار آویز

رشته زلف اوست حبل الله
که نجاتت دهد زرستاخیز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.